loading...
انقلاب اسلامی
پوریا بصیری بازدید : 121 شنبه 05 دی 1394 نظرات (0)

تحقیق انقلاب

تحولات ملی شدن صنعت نفت و علل شکست آن

ملی شدن صنعت نفت یکی از نقاط درخشان مبارزات ملت ایران علیه استعمار و استبداد است. این نهضت که با رهبری عناصر مذهبی و ملی توانسته بود دست انگلستان را از نفت ایران کوتاه کند و قدرت شاه را به میزان چشمگیری کاهش دهد و می رفت که با طرح اقتصاد بدون نفت ضربه نهایی را به پیکر استعمار وارد سازد و در شرایطی که به الگویی برای نهضت های آزادی بخش در سراسر دنیا تبدیل شده بود، به ناگاه با کودتای آمریکایی – انگلیسی 28 مرداد 1332 متوقف شد.

تحولات ملی شدن صنعت نفت و علل شکست آن

ملی شدن صنعت نفت یکی از نقاط درخشان مبارزات ملت ایران علیه استعمار و استبداد است. این نهضت که با رهبری عناصر مذهبی و ملی توانسته بود دست انگلستان را از نفت ایران کوتاه کند و قدرت شاه را به میزان چشمگیری کاهش دهد و می رفت که با طرح اقتصاد بدون نفت ضربه نهایی را به پیکر استعمار وارد سازد و در شرایطی که به الگویی برای نهضت های آزادی بخش در سراسر دنیا تبدیل شده بود، به ناگاه با کودتای آمریکایی – انگلیسی 28 مرداد 1332 متوقف شد.

تحولات ملی شدن صنعت نفت و علل شکست آن

این کودتا و آثار آن تأثیر بسزایی در روند تحولات سیاسی اجتماعی تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی داشته است. از این رو در این نوشتار ضمن اشاره به روند تحولاتی که منجر به ملی شدن صنعت نفت در ایران شد، علل اصلی شکست نهضت را نیز بررسی می کند.

سیاست موازنه منفی در مجلس چهاردهم

در سال 1323 ه.ش و در زمانی که محمد ساعد نخست وزیر ایران بود، ابتدا آمریکا و اندکی بعد شوروی خواهان گرفتن امتیاز نفت شمال ایران بودند. دولت ایران این تقاضا را به علت مشخص نبودن وضع اقتصادی جهان رد کرد و ساعد استعفا داد.

در این شرایط زمینه برای طرح سیاست موازنه منفی دکتر مصدق در مجلس چهاردهم فراهم شد. هدف این سیاست، عدم واگذاری امتیاز جدید به بیگانگان بود برای پشتیبانی از این سیاست مجلس طرحی را تصویب کرد که به موجب آن دولت حق مذاکره برای دادن امتیازبه شرکت های خارجی بدون تصویب نهایی مجلس را نداشت.

 رد موافقنامه قوام - سادچیکف

نقشه ی جدید شوروی برای به دست آوردننفت شمال، مسأله یآدربایجان بود. پس از تسلیم آلمان و ژاپن و در شرایطی که هیئت حاکمه ایران در تلاش برای خروج متفقین از ایران، بنا بر قرارداد سه جانبه و اعلامیه ی کنفرانس تهران بود، به ناگاه دسته های مسلح ترک و قفقازی آذربایجان را تصرف کرده و تأسیس فرقه دموکرات آذربایجان را اعلام نمودند.هبر این فرقه با سیدجعفر پیشه وری از اعضای حزب توده بود که اعتبار نامه اش در مجلس چهاردهم رد شده بود.

 رد موافقنامه قوام - سادچیکف

با استعفای ابراهیم حکیمی، قوام نخست وزیر شد و بلافاصله برا یحل این مسأله به مسکو رفت. مذاکرات قوام در مسکو به نتیجه ای نرسید اما باب مذاکراه بسته نشد تا اینکه سفیر شوروی در ایران، سادچیکف، موافقتنامه ای سه ماده ای با قوام امضا کرد که به موجب آن مقرر شد که قرارداد ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی توسط قوام به مجلس ارائه شود.

 رد موافقنامه قوام - سادچیکف

در مقابل، شوروی مسأله آذربایجان را امری داخلی دانست و قوای خود را از ایران خارج کرد. اما مجلس پانزدهم قرارداد ایجاد شرکت مختلط را رد کرد زیرا آن را با طرحی که در مجلس چهاردهم تصویب شده بود(عدم واگذاری امتیاز جدید به بیگانگان) مغایر دانست. پس ا زخروج شوروی ها فرقه دموکرات آدربایجان نیز با حمله ارتش شکست خورد.

قرارداد گس – گلشاییان

مجلس ضمن رد موافقتنامه قوام – سادچیکف به دولت تکلیف کرد که برای استیفای حقوق ایران با شرکت نفت ایران و انگلیس وارد مذاکره شود. در این اوضاع و احوال، نهضت ملی شدن صنعت نفت د رخارج ار مجلس توسط آیت الله کاشانی در حال شکلگیری بود و نمایندگان اقلیت مجلس پانزدهم به رهبری مصدق در این جهت از او حمایت می کردند.در این میان انگلیس چون منافع خود را در خطر دید،هیاتی به نمایندگی از شرکت نفت ایران و انگلیس به ریاست گس روانه تهران کرد تا بلکه با اضافه کردن چند هزار لیره به قرارداد 1312 ه.ش مخالفان را ب سکوت وا دارد. پس از مذاکراتی در ایران، قراردادی به نام گس-گلشاییان امضا شد اما تصویب آن به مجلس شانزدهم موکول شد.

قرارداد گس – گلشاییان

 کمیسیون نفت که در مجلس شانزدهم تشکیل شده بود به اتفاق آرا این قرارداد را رد کرد. اما این امر با مخالفت نخست وزیر، رزم آرا ، مواجه شد. وی قرارداد را مسترد داشت تا لایحه ی دیگری که حقوق بیشتری را تأمین نماید بیاورد. وی محرمانه با شرکت وارد مذاکره شد؛ اما ضرب گلوله خلیل طهماسبی،‌از اعضای فداییان اسلام، در 16 اسفند 1329 به او فرصت اقدامات بعدی را نداد. آیت الله کاشانی، طهماسبی ر ا مجری اراده ملت دانست و صریحا گفت که او باید آزاد شود.قتل رزم آرا زنگ خطری بود برای وابستگان به سیاست انگلیس. بنابراین فردای آن روز کمیسیون نفت، اصل ملی شدن نفت در سراسر کشور را پذیرفت. مجلس شورا در 24اسفند و  مجلس سنا نیز در 29 اسفند 1329 ملی شدن صنعت نفت را تصویب کردند.

روی کارآمدن دولت ملی درایران

پس از قتل رزم آرا انگلستان قصد داشت با روی کار آوردن افراد وابسته به خود در پست نخست وزیری، نهضت را در جهت منافع خود به سازش بکشاند که در این زمینه،‌کشتی های جنگی خود را به آب های ساحلی ایران فرستاد. در راستا یاین سیاست، حسین علا نخست وزیر شد. ولی چون نتوانست کاری از پیش ببرد به توصیه شاه استعفا داد تا سیدضیاء الدین طباطبایی نخست وزیر شود.اما حوادث به گونه ای رقم خورد که سرانجام دکتر محمد مصدق نخست وزیر شد.انگلستان برای حل مسأله نفت، هیأتی مذاکراتی به ریاست جاکسون به ایران فرستاد.

روی کارآمدن دولت ملی درایران

این هیأت از قبول اصل ملی شدن نفت درا یران امتناع کرد، لذا پیشنهاداتش رد شد و ایران را ترک کرد. بلافاصله هیأت خلع ید تعیین شد و مدیر شرکت سابق از ایران خارج شد. در این زمان انگلستان به شورای امنیت و دیوان دادگستری بین المللی لاهه شکایت کرد. دکتر مصدق تصمیم گرفت که برای دفاع از حقوق حقه ملت ایران شخصا به شورای امنیت برود اما شورای امنیت شکایت را تا اعلام رأی دیوان لاهه مسکوت گذاشت. دکتر مصدق در 7 خرداد 1331 به لاهه عزیمت کرد و چون اعلام رأی دیوان به طول انجامید مجبور شد به ایران برگردد.

وضع داخلی ایران در زمان مذاکرات

دولت دکتر مصدق با کمبود بودجه مواجه شد. در شهریور 1330 برای رفع کمبود مالی سه لایحه تصویب شد:

1- برداشت 14 میلیون لیره از پشتوانه اسکناس برای رفع مضیقه ی ارزی؛ اما انگلستان حاضر نشد لیره ها را که از پشتوانه اسکناس برداشت می شد، به دلار تبدیل کند یعنی موجودی خود ما بلا استفاده ماند.

2- انتشار اوراق قرضه ملی که هر چندبا استقبال عمومی مواجه شد  اما نتوانست کمبودها را جبران کند.

وضع داخلی ایران در زمان مذاکرات

3- تحصیل 25 میلیون دلار از بانک صادرات و واردات واشنگتن: آمریکا ورود بانک بین المللی عمران و توسعه را برای حل قضیه پیشنهاد کرد که مصدق پیشنهادات بانک را غیرقابل قبول و مغایر با قانون ملی شدن نفت دانست.

از دیگر مسائل کشور در این زمان،‌تعطیلی کامل تأسیسات نفتی و انتخابات دوره هفده مجلس بود که عده ای از مخالفان دولت خواهان تأخیر در برگزاری انتخابات بودند که سرانجام با مخالفت دکتر مصدق،‌انتخابات بدون تأخیر برگزار شد.

قیام 30 تیر 1331

طبق سنت پارلمانی دکتر مصدق استعفا داد تا مجلس جدید آزادانه اقدام کند. بنابراین فرمان نخست وزیری او در 19 تیر 1331 صادر و مأمور تشکیل کابینه شد. مصدق در 25 تیر به بهانه عدم موافقت شاه با وزارت جنگ وی استعفا داد.بلافاصله مجلس به قوام رأی اعتماد داد و وی نخست وزیر شد. آیت الله کاشانی، قوام را خائن به ملت دانست و خواستار بازگشت مصدق به نخست وزیری بود چون معتقد بود که دکتر مصدق با استعفای خود ثمره مبارزات مردم را از بین می برد. از این رو این وضعیت برای وی قابل تحمل نبود.

قیام 30 تیر 1331

قوام افرادی چون امینی،‌ علا و ... را نزد آیت الله کاشانی فرستاد تا شاید وی را وادار کنند تا با نخست وزیری او مخالفت نکند اما موفقیتی به دست نیاورد. در این زمان نطق رادیویی قوام، مهلک ترین ضربه را به وی وارد کرد. او در این نطق مخالفان را به محاکمه در محاکم انقلابی تهدید کرد و وعده داد که دیانت را از سیاست جدا خواهد کرد اما آیت الله کاشانی در اعلامیه ای قوام را سرجایش نشاند و از مردم خواست تا برای مقاومت آماده شوند و صریحا قید کردند که اگر دکتر مصدق بازنگردند، انقلاب را متوجه دربار خواهد کرد. کاشانی در 29 تیر در ضمن مصاحبه ای اعلام کرد؛ به خدای لایزال اگر قوام نرود اعلام جهاد می کنم و خودم کفن پوشیده و با ملت در پیکار شرکت می نمایم.به هر حال قیام 30 تیر شکل گرفت؛ قوام معزول و مصدق نخست وزیر شد.

دوره دوم نخست وزیری مصدق

قیام 30 تیر به همراه موفقیت غیرمنتظره ایران در دیوان لایحه مبنی بر اعلام عدم صلاحیت دیوان لاهه مبنی بر اعلام عدم صلاحیت دیوان در رسیدگی به شکایت دولت انگلیس علیه ایران توازن را در مجلس به هم زد.مجلس یکپارچه به دولت مصدق رای اعتماد داد و به مدت 6 ماه اختیار قانون گذاری به مصدق واگذار شد.مصدق در 4 مرداد کابینه ی خود را به شاه معرفی کرد و وزارت جنگ را به خودش اختصاص داد و کفالت این وزارتخانه را به عهده سرلشگر وثوق گذاشت. اختلاف نظر بر سر انتصاب افراد دیگر روز به روز جو را مسموم تر می کرد. انتصاب مرتضی قلیخان بیات به ریاست شرکت ملی نفت ایران و دکتر رضا فلاح به مدیریت پالایشگاه آبادان نیز اعتراضاتی را برانگیخت.

دوره دوم نخست وزیری مصدق

این دو نفر از همکاران شرکت نفت انگلیس بودند که بعد از کودتا هم همان سمت ها را حفظ کردند.در این خصوص، آیت الله کاشانی نامه ای به مصدق نوشت و وی را از عواقب کار آگاه ساخت اما مصدق در جواب نوشت: "چنانچه بخواهند اصلاحاتی بشود باید از مداخله در امور مدتی خودداری فرمایند."افرادی چون بقایی در مجلس کمیسیون تعقیب مسببین حادثه 30 تیر را تشکیل دادند از جمله خواسته های ایشان توقیف قوام و اموال وی بود؛ اما دولت مصدق با مسامحه از مجازات عاملان کشتار مردم در 30 تیر خودداری کرد و با اینکه مجلس شورا قوام را مفسد فی الارض شناخت، مصدق او را در  حمایت خود قرار داد. پس از آنکه مصدق توانست مساله نفت را حل کند، سیاست اقتصاد بدون نفت را در پیش گرفت و روابط سیاسی ایران با انگلستان قطع شد.ئرگیری بین جناح های متجدد و سنتی جبهه ملی در دی ماه 1331 با درخواست مصدق از مجلس برای تمدید اختیارات فوق العاده برای 12 ماه به اوج رسید.

دوره دوم نخست وزیری مصدق

 مخالفان اعلام کردند که دکتر مصدق رای اعتماد میدهند و ادامه حکونت او را ضروری میدانند اما دادن اختیار قانون گذاری درست نیست. به هر حال این اقدامات به همراه عواملی دیگر سبب شد که مصدق همراهان قدیمی خود را از دست بدهد. در این اوضاع و احوال گروهی از فرماندهان ارتش که مصدق پس از قیام 30 تیر برکنارشان کرده بود تصمیم گرفتند مخفیانه "کمیته نجات وطن " تشکیل دهند. عضو اصلی این کمیته سرلشکر فضل الله زاهدی بود. افسران سلطنت طلب، با گسترش شبکه مخفی، به بی ثبات کردن حکومت پرداختند و اوباشی اجیر کردند که با پلاکاردهای حزب توده در دست مساجد را مورد بی حرمتی قرار دهند.

دوره دوم نخست وزیری مصدق

آنان پشتیبان اصلی مصدق در بین نظامیان، سرتیپ افشار طوس، را کشتند. در این شرایط حکومت جدید واشنگتن به ریاست آیزنهار با تغییر خط مشی پیشین تصمیم به پشتیبانی از انگلستان گرفت و کرمیت روزولت از سازمان سیا را به تهران فرستاد تا هزینه یک کودتای نظامی را تامین کند.

 کودتا در طی دو مرحله به اجرا درآمد. مرحله اول کودتا در 25 مرداد شکست خورد. دکتر مصدق پس از این واقعه با بی اعتنایی به کودتا و بی توجهی به آیت الله کاشانی همه زمینه های مقابله با کودتا را از دست داد و نتیجه آن شد که در 28 مرداد سقوط کرد.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

کودتای 28 امرداد که با همدستی انگلیس، آمریکا و ایادی داخلی‌شان به بار نشست و توانست دولتی ملی را سرنگون کند و قدرت و ثروت را برای بیست‌وپنج سال دیگر به جیب بیگانگان روانه سازد، از زوایای گوناگون شایان بررسی و درنگ است. آنچه در پی می‌آید، بخشهایی از سخنان شادروان دکتر صدیقی، وزیر کشور دولت مرحوم مصدق درباره علل شکست نیروهای ملی است که به کودتای 28 امرداد 1332 انجامید. در همین مطلب خلاصه، وی فهرست‌وار مطالبی را برمی‌شمارد که حاکی از طرز نگرش یک جامعه‌شناس به عوامل مختلف درونی و بیرونی، موقعیت جغرافیایی، ساختار جامعه ایران، نارسایی‌های قانون اساسی، موضع سیاستهای بین‌المللی و بسیاری زمینه‌های دیگر در پدید آمدن موقعیتی است که منجر به توقف نهضت ملی صنعت نفت گردید. این مطلب با اندکی تلخیص از کتاب «یادنامه دکتر صدیقی» برگرفته شده است.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

به نظر من خمیرمایه حرکت 28 امرداد در سی‌ام تیر آماده شده بود، زیرا همه مردم و کلیه طبقات طرفدار دکتر مصدق بودند و از جان و دل او را می‌ستودند؛ ولی مرحوم خلیل ملکی و عده‌ای دیگر اصرار کردند که عناصر وابسته به حزب توده در یک تظاهر جداگانه شرکت کنند و ملیون در یک زمان دیگر؛ در نتیجه در آن روز یک نیمروز چپ‌ها با نظم خاص و قدرت تشکیلاتی فراوان و یک نیمروز عناصر ملی با ضعف تشکیلاتی دست به تظاهر زدند و این تقسیم قوا نشانه‌ای به وجود آورد که دولتهای غربی اولاً در ارزیابی قدرت واقعی دولت آقای دکتر مصدق به تضعیف پایگاه دولت معتقد شوند و نبودن تشکیلات را دلیل تفوق نیروهای چپ به حساب بیاورند، زیرا تظاهرات توده‌ای‌ها در آن روز ظاهراً چند برابر طرفداران نهضت ملی ایران شده بود.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

به این ترتیب دولت انگلستان که هدف اول مبارزات ملی مصدق بود، توانست نظر موافق دولت آمریکا را برای آغاز یک حرکت ضدملی در ایران آماده سازد.

باید بدانیم که این اقدامات با زمینه‌سازی که در داخل برای تضعیف دولت فراهم ساخته بودند، همراه بود و از شرایط داخلی نیز به خوبی بهره‌برداری می‌کردند. در آن ایام مخالفان موفق شدند سرتیپ افشار طوس ـ رئیس شهربانی ـ را به وضع ناهنجاری پس از شکنجه به قتل برسانند. من به مناسبت تصدی وزارت کشور از یک سو و نیابت نخست‌وزیر از سوی دیگر، هم رابط دولت و مجلس و هم ناظر بر این پرونده بودم.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

گویا پنج‌شنبه هیجدهم تیر 1332 بود که برای معرفی آقای مبشر به عنوان کفیل وزارت دارایی به مجلس رفتم (آقای کاظمی به عنوان سفیر ایران در پاریس انتخاب شده بودند) جلسه پرالتهابی بود. آقای زهری دولت دکتر مصدق را به عنوان شکنجه متهمان قتل افشار طوس استیضاح کرده بود و جلسه مجلس به شدت متشنج شد. بعدازظهر آن روز بود که برای گزارش کار مجلس به اتفاق آقای لطفی خدمت آقای دکتر مصدق رفتیم و هنگامی که اصرار مجلسیان را در لزوم حضور شخص ایشان برای پاسخگویی استیضاح در مجلس شورای ملی به اطلاع رسانیدیم، ایشان نظر خود را در این باره که دیگر با این مجلس نمی‌توان کار کرد بیان داشت، و به من که جویای توضیح بیشتری در این باره بودم، گفتند: «تا شنبه تحمل فرمایید.” روز شنبه وکلای فراکسیون نهضت ملی استعفا کردند و موضوع رفراندوم به تصویب دولت رسید. چنانچه می‌دانید، مردم در حمایت دولت رأی به انحلال مجلس دادند.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

گویا پنج‌شنبه هیجدهم تیر 1332 بود که برای معرفی آقای مبشر به عنوان کفیل وزارت دارایی به مجلس رفتم (آقای کاظمی به عنوان سفیر ایران در پاریس انتخاب شده بودند) جلسه پرالتهابی بود. آقای زهری دولت دکتر مصدق را به عنوان شکنجه متهمان قتل افشار طوس استیضاح کرده بود و جلسه مجلس به شدت متشنج شد. بعدازظهر آن روز بود که برای گزارش کار مجلس به اتفاق آقای لطفی خدمت آقای دکتر مصدق رفتیم و هنگامی که اصرار مجلسیان را در لزوم حضور شخص ایشان برای پاسخگویی استیضاح در مجلس شورای ملی به اطلاع رسانیدیم، ایشان نظر خود را در این باره که دیگر با این مجلس نمی‌توان کار کرد بیان داشت، و به من که جویای توضیح بیشتری در این باره بودم، گفتند: «تا شنبه تحمل فرمایید.” روز شنبه وکلای فراکسیون نهضت ملی استعفا کردند و موضوع رفراندوم به تصویب دولت رسید. چنانچه می‌دانید، مردم در حمایت دولت رأی به انحلال مجلس دادند.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

 توجه به این نکته نیز بی‌فایده نیست که به نظر من پیام آیزنهاور که با آن شدت دولت آقای دکتر مصدق را مورد تهدید قرار داده بود، متأثر از برداشت آیزنهاور مقامات آمریکایی از نمایشات سی تیر بود. روز نهم امرداد آقای کهبد به مناسبت پیروزی آقای دکتر معظمی در انتخاب ریاست مجلس شورای ملی یک میهمانی ناهار به افتخار ایشان در کرج ترتیب داده بودند که در آن جلسه و قبل از ناهار من از حضار که اکثراً رجال ملی و امنای دولت بودند، چند دقیقه‌ای وقت خواستم و با تحلیل جریانات سیاسی گفتم که وقوع یک کودتا محتمل به نظر می‌رسد.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

البته در هنگام اخذ تصمیم راجع به انحلال مجلس، این مطلب خدمت آقای مصدق هم عرض شد که: «ممکن است در غیاب مجلس، شاه به عزل دولت و نصب نخست‌وزیر دیگر اقدام کند»؛ ولی آقای دکتر مصدق این اقدام را از طرف شاه محتمل ندانستند.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

شنیده‌ام که اشخاص دیگری هم وقوع کودتا را اطلاع داده بودند و کسانی هم بودند که تلفنهایی به منزل نخست‌وزیر و اغلب در شبها می‌کردند و اصل بر این بود که وقتی کسانی در اتاق ایشان بودند و تلفن زنگ می‌زد، همکاران از اتاق خارج می‌شدند تا آقای دکتر مصدق آزادانه صحبت کنند و البته حزب توده هم مدعی بود این مطلب را به نخست‌وزیر اطلاع داده و روزنامه‌ها هم مطالبی نوشته بودند؛ ولی بعدها که معلوم شد این حزب حدود ششصد نفر افسر در ارتش داشته است، باید پرسید که اگر آنها قبلاً توافقی نکرده بودند، آیا اجرای کودتا امکان‌پذیر بود؟

عوامل شکست نهضت ملی ایران

پاسخ این سؤال که «چگونه نهضت ملی ایران با چنان اتحاد و همبستگی که میان قشرهای جامعه ایجاد کرده بود، دچار پراکندگی شد و شکست خورد؟» مفصل است؛ باید از طرفی علل اصلی و اساسی و از سوی دیگر علل عارضی و حتی حوادث نامترقب را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. بعضی از علل مزبور، فهرست‌وار ذکر می‌شود:

1ـ کیفیات و خصوصیات جامعه ایرانی و اوضاع و احوال طبقات و گروههای شهری، روستایی و ایلیاتی و اختلافات سنتی، برخورد منافع آنها و ضعف رشد سیاسی ناشی از آن اوضاع و احوال.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

2ـ موضع جغرافیایی ـ سیاسی «ژئوپولیتیکی» ایران و سوابق روابط بین‌المللی آن و دگرگونی‌های حادث در اوضاع و احوال مرامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشورهای بزرگ و منافع و رقابت‌ها و طمع‌ها و زدوبندهای گوناگون داخلی و خارجی آنها. در این باب نگرش‌ها و منافع جغرافیایی و سیاسی و اقتصادی و ملاحظات بین‌المللی دولت‌های شوروی و انگلستان و آمریکا درخور توجه مخصوص است.

3ـ تأثیر فعالیت «تراست»ها و شرکت‌های بزرگ و چندملیتی در امور سیاسی و اقتصادی داخلی خود و کشورهای خارج.

4ـ تصویر ظاهراً دور از واقع اختلاف اساسی بین دولت‌های سرمایه‌داری دخیل در امور سیاسی و اقتصادی و تکیة بر آن تصور.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

5ـ امور مربوط به حکومت مشروطه ایران و نقایص و ابهام در قوانین اساسی مشروطیت.

6ـ عدم صراحت کافی در حقوق سلطنت و موضع قانونی شاه و معارضه و درگیری آن حقوق با تمایلات و توقعات شخصی و تجاوزات او و درباریان به حقوق ملت.

7ـ فقدان احزاب سیاسی ملی مؤثر، به لحاظ شرکت در انتخابات پارلمان و نظارت در سیاست داخلی و خارجی.

8ـ مشکلات انجام انتخابات آزاد، ناشی از خصوصیات اوضاع نامساعد جامعه ایران و تأثیر جهل و گمراهی در اعمال نفوذهای داخلی و خارجی.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

9ـ ضعف اصول و ماهیت پارلمانی و ناپایداری اکثریت در مجلس شورای ملی و مجلس سنا، همراه با سستی اخلاقی و سیاسی بعضی از نمایندگان.

10ـ قلت عده سیاستمداران درستکار و شجاع و مصلح و آگاه به مواقف سیاست داخلی و بین‌المللی.

11ـ عقاید و افکار دکتر مصدق و بینش ملی و اجتماعی و سوابق سیاسی او و برخورد این امور با موانع و محظورات داخلی و خارجی.

12ـ جبهه ملی و کیفیت ایجاد و تشکیل و خصوصیات شخصی و مرامی اعضای آن.

13ـ تشکیل تقریباً بدون مقدمه و بدون سابقه ذهنی دولت دکتر مصدق و نقصان بررسی‌ها و پیش‌بینی‌های لازم.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

14ـ ترکیب سیاسی نمایندگان مجلس هفدهم و تأثیرپذیری برخی از آنها از جریانات نامطلوب و کارشکنی داخلی و خارجی (شرقی و غربی) و تغییر روش سیاسی و تضعیف دولت به وسایل گوناگون.

15ـ تبلیغات زیانبار بعضی از گروه‌های متشکل سیاسی که برخی از آنان با مقامات خارجی پیوستگی داشتند.

16ـ عمل گروهی مخالفان متعدد (به علل گوناگون) بعضی از سناتورها، افسران در حال خدمت، افسران بازنشسته، ملاکان بزرگ صاحب قدرت و نفوذ و کارگردانان خیانت پیشه و رشوه‌دهی و فسادپراکنی خارجیان ذی نفع.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

17ـ اشتباهات مسئولان و دست‌اندرکاران امور؛ مثلاً در انتخاب مشاغل اشخاص و ملاحظه‌کاری در اتخاذ بعضی تصمیمات، به خصوص در هفته‌های آخر در برابر زیاده‌روی‌ها و گفته‌ها و نوشته‌ها و مداخلات خارج از مصلحت اشخاص و گروه‌ها.

18ـ دشواریهای ناشی از قطع فروش نفت و مسدود کردن ذخایر ایران به لیره انگلیسی در بانک انگلستان و خودداری شوروی از پرداخت مطالبات ایران.

19ـ به وجود آمدن زمزمه‌های مخالفت حاصل از اقدامات اصلاحی دکتر مصدق همراه با تبلیغات و کارشکنی‌ها و ایجاد تشنجات در طبقات مردم.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

هرچند عمل دکتر مصدق از حیث سیاسی مواجه با شکست شد، اما آثار حقوقی و تاریخی آن باقی ماند. از نظر حقوقی، مخالفان به رغم زد و بندها نتوانستند اصل ملی شدن صنعت نفت ایران را نفی کنند و از نظر تاریخی، تاثیر کار او در ایران و دیگر کشورهای استعمارزده محفوظ مانده و مورد توجه است.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

اما بدون تردید اشتباهاتی روی داده و غفلت‌هایی هم شده است؛ در اینجا به چند مورد که مربوط به روزهای پیش از کودتا و بعد از آن حادثه است، اشاره می‌کنم: یکی از این اشتباهات، همان ترتیب تظاهرات سالگرد سی‌ام تیر بود که موجب پراکندگی نیروها گردید و درست در جهت خواست و هدف تبلیغات دشمن انجام گرفت. گفتند صبح ملّیون تظاهرات برپا کنند و عصر عناصر چپ. انگلیس‌ها از این پراکندگی نیروها استفاده کردند و در تبلیغات خود، عناصر چپ را قدرتمندتر از آنچه بودند، معرفی کردند تا آمریکایی‌ها را از خطر کمونیسم بترسانند و موفق هم شدند.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

اشتباه دیگر، انتخاب زمان مذاکره با هیأت نمایندگی شوروی، برای رفع اختلافات مرزی و تصفیه دعاوی ایران در تهران بود؛ یعنی در نیمه دوم امردادماه 1332 که دستگاه تبلیغات بریتانیا، آمریکایی‌ها را از خطر روزافزون نفوذ کمونیستها در ایران به هراس انداخته بود و درست در همان موقع، رهبر اقلیت مجلس شورای ملی، طی تلگرامی به دبیرکل سازمان ملل اطلاع داد که دکتر مصدق قصد دارد یک رژیم کمونیستی در ایران ایجاد کند!

عوامل شکست نهضت ملی ایران

بعد از شکست کودتای شب 25 امرداد اشتباهات متعدد مهم دیگری روی داد؛ وقتی میتینگ عصر روز 25 امرداد در میدان بهارستان تمام شد، مردم را به حال خودشان رها کردند. بعد از آن سخنان تند، باید مردم عصبی و تحریک شده را راهنمایی می‌کردند. از همان پایان میتینگ، افراد حزب توده در شهر پراکنده شدند و هرچه خواستند، گفتند و انجام دادند. این همان چیزی بود که دشمنان ما و مجریان طرح کودتا می‌خواستند. ملیون بدون آنکه در پایان میتینگ دستورالعملی دریافت کنند، متفرق شدند.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

درست است که با شکست کودتا و فرار شاه، مردم هیجان‌زده شده بودند و در انتظار تغییر و تحولی از سوی دولت بودند، ولی نباید از جانب میتینگ دهندگان رها می‌شدند. در آن موقع باید به مردم تفهیم می‌شد که بیش از هر زمان هوشیار باشند. باید تماس رهبران ملیون با مردم قطع نمی‌شد، می‌بایست به طور منظم به مردم آموزش داده می‌شد و تفهیم می‌گردید که نظم و آرامش را حفظ کنند و در انتظار تصمیمات دولت باشند.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

من بعدازظهر روز 25 امرداد، در خانه نخست‌وزیر بودم و با رئیس شهربانی ارتباط داشتم. او به طور منظم اخبار را به من اطلاع می‌داد و من با نخست‌وزیر مشورت می‌کردم. سخنان ناطقین میدان بهارستان را هم اجمالاً شنیدم. حدود ساعت هفت بعدازظهر، ‌آقایان دکتر شایگان و مهندس رضوی به خانه دکتر مصدق آمدند. در همین موقع رئیس شهربانی تلفن کرد و گفت: «توده‌ای‌ها از میدان بهارستان در حال شعار دادن به حرکت درآمده‌اند و معلوم نیست برنامه آنها چیست» و کسب تکلیف کرد. چندساعت بعد از فرار شاه، نمی‌شد بگوییم قوای انتظامی تظاهرکنندگان را با خشونت پراکنده کنند و حادثه بیافرینند. من به اتاق دکتر مصدق رفتم و با تندی به دکتر شایگان و مهندس رضوی گفتم: «مردم را رها کرده‌اید و آمده‌اید اینجا؟ بعد از آن سخنرانی‌های تند باید مردم را هدایت می‌کردید، حساسیت موقع را باید برای دهها هزارتن مردمی که در آنجا جمع شده بودند، تشریح می‌کردید. باید به فکر مردمی باشید که آنها را به حرکت در آورده‌اید. ‌آنها را رها کرده‌اید و به اینجا آمده‌اید؟»

عوامل شکست نهضت ملی ایران

دکتر مصدق سکوت کرده بود. آنها هم همین‌طور... آقایان حرکت کردند و رفتند داخل شهر و میدان سپه که مراقب مردم باشند؛ ولی آن وقت دیر بود.

از ماههای آخر سال 1331 بر اثر تحولات وقایع خارجی و حوادث داخلی، دولت در انتظار پیشامدهای تازه‌ای بود. ما توطئه‌های چندی را پشت سر گذاشته بودیم و غافل نبودیم: توطئه‌ 9 اسفند، قتل افشار طوس، تحصن سرلشکر زاهدی در مجلس، توطئه‌ بختیار‌ها در جنوب... به خصوص از 12 امرداد که روز رفراندم بود، انتظار عکس‌العمل از سوی دشمن را داشتیم. روزنامه‌ها هم در مقالاتشان، درباره احتمال کودتا هشدار می‌دادند. ساعت 9 روز پنج‌شنبه 22 امرداد 1332، نتیجه رفراندم طی اعلامیه دولت به وسیله رادیو به اطلاع مردم رسید. نخست‌وزیر طی نامه‌ای که برای شاه فرستاد، درخواست انحلال دوره هفدهم مجلس شورای ملی را کردند.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

عصر روز 24 امرداد برای حضور در هیأت دولت به منزل نخست‌وزیر رفتم و تا ساعت 22 نزد نخست‌وزیر بودم. سرتیپ ریاحی هم احضار شد و درباره تانک‌هایی که در اختیار گارد سلطنتی بود، مذاکره کرد و پس از اخذ دستور خارج شد و پس از مدتی مراجعت کرد و به نخست‌وزیر گفت پیش‌بینی‌های لازم برای مقابله با هر واقعه‌ای به عمل آمده است.

در ساعت سه و نیم صبح سرتیپ مدبر ـ رئیس شهربانی ـ خبر کودتا و شکست آن را اطلاع داد. من اتومبیل رئیس شهربانی را خواستم و به خانه نخست‌وزیر رفتم. در حدود ساعت چهارصبح آنجا بودم. درباره کودتا و نامه‌ای که سرهنگ نصیری حامل آن بود، گفتگو به عمل آمد. در ساعت شش صبح اعلامیه مربوط به چگونگی کودتا تهیه شد و در ساعت هفت از رادیو پخش شد و از هیأت دولت دعوت به عمل آمد. قبل از ظهر خبر رسید که شاه از رامسر به بغداد رفته است. از کارهای مهم آن روز اعلام انحلال مجلس و بازداشت جمعی از نظامیان و غیرنظامیان است که متهم به شرکت در کودتا بودند.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

عصر روز 24 امرداد برای حضور در هیأت دولت به منزل نخست‌وزیر رفتم و تا ساعت 22 نزد نخست‌وزیر بودم. سرتیپ ریاحی هم احضار شد و درباره تانک‌هایی که در اختیار گارد سلطنتی بود، مذاکره کرد و پس از اخذ دستور خارج شد و پس از مدتی مراجعت کرد و به نخست‌وزیر گفت پیش‌بینی‌های لازم برای مقابله با هر واقعه‌ای به عمل آمده است.

در ساعت سه و نیم صبح سرتیپ مدبر ـ رئیس شهربانی ـ خبر کودتا و شکست آن را اطلاع داد. من اتومبیل رئیس شهربانی را خواستم و به خانه نخست‌وزیر رفتم. در حدود ساعت چهارصبح آنجا بودم. درباره کودتا و نامه‌ای که سرهنگ نصیری حامل آن بود، گفتگو به عمل آمد. در ساعت شش صبح اعلامیه مربوط به چگونگی کودتا تهیه شد و در ساعت هفت از رادیو پخش شد و از هیأت دولت دعوت به عمل آمد. قبل از ظهر خبر رسید که شاه از رامسر به بغداد رفته است. از کارهای مهم آن روز اعلام انحلال مجلس و بازداشت جمعی از نظامیان و غیرنظامیان است که متهم به شرکت در کودتا بودند.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

ظاهر اوضاع حکایت می‌کرد که دولت آمادگی رودرویی با کودتا را دارد؛ همان‌طور که کودتای شب 25 امرداد به سرعت و با قاطعیت شکست خورد. سرتیپ تقی ریاحی ـ رئیس ستاد ـ با نخست‌وزیر در تماس بود و تا عصر روز 28 امرداد که او را دستگیر کردند، در ستاد ارتش حضور داشت. من دربارة اینکه سرتیپ ریاحی به فراخور موقع، از نظر نظامی صلاحیت اداره ارتش را در آن دوران حساس داشت یا نه، اظهار نظر نمی‌کنم؛ ولی این را می‌توانم بگویم که او ظاهراً قصد خدمت داشت.

عوامل شکست نهضت ملی ایران

مشکل ما، چه در کادر سیاسی و چه در رده نظامی و فرماندهی، این بود که مردانمان انگشت‌شمار بودند. ما در آن دوران نیاز به اشخاص باشخصیت و عالم و میهن‌دوست داشتیم. فراموش نمی‌کنم روز 28 امرداد، حدود ساعت ده صبح، نخست‌وزیر تلفن کرد و گفت: «حکم ریاست شهربانی را به نام سرتیپ محمد دفتری صادر کنید.” این کار انجام شد. روز بعد، از دکتر مصدق پرسیدم: «آقا به این افسر اعتماد داشتید؟»‌ دکتر فرمود: «کاش می‌بودید و می‌دیدید. این افسر که با ما نسبت دارد، صبح روز 28 امرداد آمد و با گریه گفت: آقا به من خدمتی رجوع کنید. من چه موقع مناسب‌تر از حال می‌توانم به شما خدمت کنم؟»

عوامل شکست نهضت ملی ایران

همه چیز به ظاهر آماده بود؛ ولی عده‌ای از مسئولان نظامی به دشمن پیوسته بودند و یا خودشان را کنار کشیده بودند. گمانم این توضیح مختصر، جواب کافی باشد به چگونگی آمادگی دولت برای مقابله با کودتا!

در تهران از دو ساعت بعدازظهر آن روز احساس کردیم که تسلط بر اوضاع دشوار است و پس از اشغال مرکز رادیو و آگاهی شهرستانها از جریان کار در مرکز، تسلط مخالفان قطعیت یافت. اما اینکه چرا نخست‌وزیر پیامی برای مردم نفرستاد، باید بگویم که چنین پیامی وضع را آشفته‌تر می‌کرد. مردم تهران روبروی نظامیان تحریک شده طاغی قرار می‌گرفتند. خطر جنگ خانگی در میان بود و خونهای زیادی ریخته می‌شد که با آن موافق نبودیم.

 

پوریا بصیری بازدید : 187 جمعه 04 دی 1394 نظرات (0)

Archive of SID

تحقيقات تاريخ اجتماعي، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي

159 - سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391 ، صص 135

تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطه

عليرضا ملائي تواني*

چكيده

اگرچه بررسي ريش ههاي پيدايش انقلاب مشروطه همواره ايده اي جذاب و قابل

تأمل بوده، اما تاكنون تلاشي جدي براي تبيين نظري انقلاب، دست كم در زبان

فارسي، صورت نگرفته است. به همين سبب اين مقاله م يكوشد علل

اجتماعي اقتصادي وقوع انقلاب مشروطه را در چهارچوب نظرية كاركردگرايي

چالمرز جانسون تبيين كند.

اين نظريه مبتني بر تعادل و هم بستگي اجتماعي است و اعتقاد دارد اگر نظام

اجتماعي از حفظ تعادل خود در برابر پديده ها ي نوين و شرايط محيطي ، كه از

درون و بيرون آن را تحت تأثير قرار مي دهند، ناتوان باشد؛ دست خوش تزلزل و

بحران مي شود و راه براي انقلاب و تحول هموار م يشود. اين عدم تعادل در عهد

قاجار، از يك سو در پي مواجهة جامعه و حكومت ايران با غرب و از سوي ديگر،

با انجام اصلاحاتي كه به تقابل سنت هاي بومي با ارزش هاي مدرن انجاميد، فراهم

آمد و پيرو آن نظم كهن از هم گسيخت و انقلاب مشروطه شكل گرفت.

كليدواژه ها: انقلاب مشروطه، نظرية كاركردگرايي چالمرزجانسون، جامع ة سنتي

قاجار، ريش ههاي اجتماعي اقتصادي.

1. مقدمه

مواجهه با تمدن غرب، در دوران قاجار، زمينه ساز عصري جديد بود و ايرانيان را بين دو

دنياي متناقض سنتي و مدرن قرار داد، دو دنيايي كه، به تعبير شايگان، يك ديگر را نفي

mollaiy@yahoo.com * عضو هيئت علمي پژوهشكدة تاريخ، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي

1391/4/ 1391 ، تاريخ پذيرش: 4 /2/ تاريخ دريافت: 5

www.SID.ir

Archive of SID

136 تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطه

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

97 ). درنتيجه، : مي كردند و جز با خشونت نم يتوانستند ه مزيستي كنند (شايگان، 1380

ايران به عرصة كشاكش دو جهان بيني، دو تفكر، و دو فرهنگ متفاوت تبديل شد و پيامد

بود كه به تدريج تمامي عرصه هاي حيات ايرانيان را درنورديد. « تغييري » اين رويارويي

هدف اين مقاله بررسي روند تاريخي اصلاحات، بيان رخدادهاي تاريخي ، و يا طرح

انديشه ها ي سياسي نيست، بلكه منظور مطالعة پيامدهاي مواجهة ايرانيان و مدرنيتة غربي، با

استفاده از روش كاركردگرايي، و تأكيد بر تأثير اين برخورد بر وضعيت اجتماعي اقتصادي

كشور و، در ادامه، انقلاب مشروطه است.

بنابراين، پرسش اصلي اين است كه ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطه چرا و

چگونه فراهم آمد؟ چه مسائل و عواملي در پديداري آن دخيل بود؟ چگونه مي توان اين

موضوع را بر اساس الگويي نظري تبيين كرد؟ براي پاسخ به اين پرسش ها مقالة حاضر

درصدد است، با بهره گيري از نظرية كاركردگرايي چالمرز جانسون، ضمن بررسي اين پديده،

به الگو يي كلي ، و در عين حال ساده تر ، براي تبيين انقلاب مشروطه دست يابد و

علت شناسي هاي مورخان و محققان پيشين را در ساختار نظري منسجم تري دسته بندي كند.

2. طرح يك مدل نظري

بر مبناي نظرية كاركردگرايي انقلاب، شناخت ريش ههاي انقلاب در گرو شناخت عوامل

تداوم دهندة نظم سياسي و تعادل اجتماعي در جامعة پيش از انقلاب است. تغييرات مؤثر در

تعادل اجتماعي دو گونه اند: تغييرات ادواري و تغييرات خطي. تغييرات ادواري در

دوران هاي مشخصي تكرار م يشوند، مانند ركود اقتصادي و جنگ ؛ اما تغييرات خطي

معمولاً برگشت ناپذيرند مانند رشد علوم و فنون، ظهور طبقة اجتماعي جديد، تشكيل دولت

مطلقه، و مانند آن. تغييرات ادواري ممكن است با تصميم هاي سياسي متوقف گرد ن د، اما

تغييرات خطي معمولاً بازگشت ناپذيرند. بي شك از تركيب تغييرات ادواري و خطي مي توان

.(198 - 197 : به علل كوتاه مدت و درازمدت انقلاب ها پي برد (بشيريه، 1382

علل درازمدت يا بنيادي از سنخ تغييرات خطي اند و معمولاً در گذر زمان ، و گاه

حدود يك قرن قبل از وقوع انقلاب، شكل مي گيرند ، اما علل كوتاه مدت در حكم

جرقه ها ي انقلاب اند و در آستانة انقلاب پديدار مي شوند. ريشه و مبدأ اصلي علت هاي

بلندمدت و كوتاه مدت انقلاب مشروطه در كنش و واكنش با غرب شكل گرفت كه در

ادامة مقاله به برخي از ابعاد مهم آن اشاره مي شود.

www.SID.ir

Archive of SID

عليرضا ملائي تواني 137

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

كاركردگرايان جامعه را چون پيكري واحد و داراي هويتي متمايز از افراد مي دانند كه

به شكلي منسجم و هماهنگ همة فعاليت هاي خود را بر تعادل و توازن بنا كرده است .

آن ها، بدون انكار تضاد ها و كشمكش هاي دروني جوامع ، معتقدند مجموعه اي از

هنجارها، ارزش ها، گروه هاي حاكم بر نحوة عملكرد افراد، و نقش ها موجب ه م بستگي

اجتماعي، ثبات، و تعادل جامعه مي شود. از اين منظر ، تغيير و نوسازي، كه استحكام

اجتماعي جامعة سنتيِ مواجهه با مفاهيم و ديدگاه هاي نو را به مخاطره مي افكند، به اشكال

گوناگون رفتار جمعي و مشترك جامعة سنتي را تهديد مي كند و از اين طريق هم بستگي

آن را مي گسلد و موجب كشمكش اجتماعي سياسي مي شود.

از نگاه كاركردگرايان چهار عامل تأثيرگذار، ارز شها و هنجارها و نقش ها و

51 ) و : اجتماعات، در گذر زمان باعث هم بستگي جامع ه مي شوند (بشيريه، 1383

كنش هاي اجتماعي تحت تأثير چهار خرده نظام صورت مي پذيرند:

الف) نهادهاي ديني كه مسئوليت ثبات اخلاقي و ارزش هاي فرهنگي را برعهده دارند؛

ب) نهادهاي حقوقي كه هنجارها و قوانين اجتماعي را تنظيم مي كنند؛

ج) نهادهاي اقتصادي و اجتماعي؛

د) نهادهاي سياسي.

تمامي اين نهادها در پيوند با يك ديگرند و بر هم اثر متقابل مي گذارند، از اين رو در

.(241 : هر تحول اجتماعي زنجيره اي از علت ها وجود دارد (توسلي، 1374

از منظر كاركردگرايي انقلاب حاصل بروز ناهنجاري و ا ز دست رفتن ارزش هاي

حاكم است و مادام كه جامعه تعادل خويش را حفظ كند، و قادر به حل تضادها باش د،

از خطر انقلاب مصون است، اما اگر اين تعادل از دست رفت، از هم گسيختگي و

انقلاب آغاز مي شود.

افزون بر ارز شها ت أثيرات محيطي ، مجموع ه اي از عوامل جغرافيا يي، اقتصادي،

بين المللي، و ساير جنب ههاي زندگي روزمره، نيز بر اين فرايند اثر مي نهند . اگر نظام

اجتماعي بتواند اين تعارض ها را در قالب فعاليت هاي متعارف خود تعريف كند، ثبات و

بقاي خود را تضمين كرده است، اما اگر اين تعار ضها بر مبناي ارزش هاي جامعه حل و

.(50 - 49 : فصل نشود، به خشونت منتهي خواهند شد (جانسون، 1363

بديهي است كه حالت تعادل وضعيتي ايستا نيست و معمولاً منوط به آ ن كه ساخت

ارزشي جامعه قادر به وفق دادن خود با تغييرات محيطي باشد، ساختار جامعه از طريق انجام

www.SID.ir

Archive of SID

138 تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطه

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

اصلاحات متحول مي شود؛ با اين حال هنگامي كه مقابله با وضعيت تغيير وراي ظرفيت نظام

.( اجتماعي باشد انقلاب رخ مي دهد (همان: 67

منابع تغيير يك نظام اجتماعي متعادل چهار گونه است:

الف) منابع بيروني تغيير ارزش ها مانند بروز انقلاب و يا اصلاحات در كشورهاي

همسايه، تأثير نظام جهاني، ورود ارزش ها و عقايد و رفتار هاي خارجي به كشور، استعمار ،

علم و آگاهي، تأثير رسانه ها و وسايل ارتباط جهاني، فعاليت سازمان هاي بين المللي، تماس

فرهنگي از رهگذر مسافرت و تحصيل در خارج، رونق داد و ستد، و توسعة روابط سياسي

.( با كشورهاي ديگر (همان: 74

ب) منابع دروني تغيير ارزش ها مانند تغيير در باورها و نگرش هاي سياسي، عقلاني شدن

امور، بازنگري در انگار ههاي ديني، پذيرش انديشه ها و پيشرفت هاي جديد، ايجاد صنايع و

حرفه هاي نوين، و تغيير در نظام آموزشي.

ج) منابع بيروني تغيير محيط مانند افزايش نهادهاي آموزشي جديد ، توسع ة تجارت ،

ورود صنايع و مشاغل و مهاجرت به دنياي خارج و افزايش تعامل با دنياي بيرون ، ظهور

بدعت گران داخلي و مناديان تقليد از غرب، و ظهور فرهنگ و ايدئولوژي ها ي غربي.

د) منابع دروني تغيير محيط مانند افزايش شهرنشيني، افزايش جمعيت ، مهاجرت هاي

وسيع داخلي، و پيدايش گروه هاي اجتماعي جديد مانند ظهور مصلحان و روشنفكران در

درون جامعه.

بدين سان، هنگامي كه جامعه از حالت تعادل بيرون مي رود انگيزه هاي نهفته براي تغيير

ساختار موجود آشكار مي شوند و افراد جامعه به گروه ها و جريان هاي متفاوت و گاه

متضاد تقسيم مي شوند؛ عوامل ثبات دهندة ساخت ارزشي جامعه متزلزل مي شود و در اين

فضا ايدئولوژي انقلابي م يتواند بين جريان هاي رقيب و موازي نوعي ائتلاف ايجاد كند

.( (همان: 87

از ديدگاه كاركردگرايي، و با توجه به آن چه گفته شد، هر دگرگوني و امر اجتماعي كه

بتواند در ساخت ارزشي جامعه تغييري پديد آورد، و يا به گونه اي تعادل آن را برهم زند ،

مي تواند در زمرة عوامل بروز انقلاب تلقي شود. انقلاب در جوامعي رخ مي دهد كه سرعت

و تعداد تغييرات جوا بگوي نياز جامعه نيست، با اين حال مادامي كه ارزش هاي جامعه با

واقعيات محيطي آن سازگار است انقلاب رخ نمي دهد.

در عهد قاجار و به دنبال برخورد با غرب، و آسيب ديدن انديشة ظل اللهي، شكاف

www.SID.ir

Archive of SID

عليرضا ملائي تواني 139

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

فزاينده اي در باورها و رفتارهاي سياسي پديد آمد. در عرصة اقتصادي نيز با اعطاي امتيازات

انحصاري، انهدام صنايع داخلي، افزايش وا مها ، و ... ورشكستگي اقتصادي رخ داد و در

عرصة فرهنگي و اجتماعي با گسترش آگاهي ، به ويژه توسعة مدارس نوين، افزايش

رفت و آمد به غرب، تأسيس روزنامه ها ، ترجمة آثار متفكران و محققان اروپايي، رمان ها ، و

انتشار آثار روشنفكران ايراني امكان مقايسة جامعة ايران با غرب پيشرفته فراهم آم د و بر

دامنة نارضايتي ها افزوده شد. انجام اصلاحات براي برو نرفت از بحرا نهاي موجود خود

سرآغاز تغييرات و تنش هاي ديگري بود كه به زايش طبقات اجتماعي جديد و رويارو يي

با حكومت انجاميد و سرانجام بسترهاي اجتماعي اقتصادي انقلاب را فراهم آورد.

3. جامعة ايران پيش از انقلاب مشروطه

بيان گر وي ژگي مردم ايران و شالودة هويتي آنان « رعيت » تا پيش از انقلاب مشروطه، مفهوم

بود و مفهوم اطاعت مطلق از يك حكومت پدرسالارانه و شبه دين گرا را تداعي م ي كرد .

رعايا همچون جماعتي غلام و بنده هيچ دخالتي در سرنوشت خويش نداشتند، جان و مال،

چون حيوانات اهلي خار » عقيده، و انديشة آنان دست خوش اميال سيري ناپذير شاه بود و

.(45 /1 : ملك زاده، 1371 ) « مي خوردند و بار مي بردند

ساختار سياسي بر خودكامگي مبتني بود و شاه عمود خيمة آن محسوب مي شد و راه و

رسم ايلياتي و علاقه به زندگي چادرنشيني و شكار در وجود شاه ريشه دوانده بود. بلافاصله

پس از شاه انبوهي از شاه زادگان، حكمرانان ايالات، و مقامات ديواني و لشكري قرار داشتند.

سران ايلات در سلسل همراتب بعدي جاي م يگرفتند و همواره ميان آن ها منازعه و رقابت

جريان داشت، البته روحانيت نيز قدرتي مهم، مسلط، و تعيي نكننده محسوب مي شد.

ناكامي در ايجاد نظام اداري متمركز بيان گر تمايل و توانايي گروه هاي محلي به حفظ

استقلال بود. قاجارها، بدون توان نظامي و اداري و با مشروعيت ناچيز، تنها با ايجاد

اختلافات گروهي، در جامعه اي چندپاره و پراكنده، اين نظام را حفظ م يكردند (آبراهاميان،

53 ). ساختار سياست داخلي به شيوة سلجوقيان و نظام اداري به روش صفويان :1380

پي ريزي شده بود و در برخورد با تمدن جديد، سرسختانه و نوميدانه، مي كوشيد ساخ تار

كهن خود را حفظ كند.

6 ميليون نفري ايران حدود يك سوم - در آستانة قرن نوزدهم، از جمعيت حدود 5

بيابان گرد و مابقي يك جانشين بودند. از يك جانشينان تنها بيست درصد در شهر و مابقي در

www.SID.ir

Archive of SID

140 تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطه

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

روستا مي زيستند و به عبارت روش نتر نزديك به هشتاد درصد از جمعيت اسكان يافت ة

.(102 : كشور در روستاها به سر مي بردند (زيباكلام، 1377

اقتصاد ايران معيشتي و كاملاً خودكفا بود، يعني همة نيازهاي خود را تأمين مي كرد، اما

به سبب فقدان امكانات ارتباطي مناسب، نبود راه ها ي مطمئن ، فقدان امنيت و پراكندگي

مراكز توليدي و تجاري، تبادل كالا فقط در صورت توليد مازاد رخ مي داد. درنتيجه، انباشت

سرمايه صورت نمي گرفت. همين عوامل سبب مي شد اگر در نقاطي از ايران كمبود مواد

غذايي يا قحطي پديد آيد، ارسال مواد غذايي به آن امكا نپذير نباشد . اين موضوع بارها

موجب مرگ و مير گسترده در ايران شده بود. اين اقتصاد جدا و دور از اقتصاد جهاني قرار

داشت و تجارت خارجي آن بسيار محدود بود.

از منظر فرهنگي نيز تنها پنج درصد از ايرانيان باسواد بودند كه عمدتاً به درباريان،

روحانيان، و برخي از بازاريان محدود م يشدند و در ميان ساير اقشار سواد داشتن استثنا بود.

ايرانيان تقريباً از دگرگوني هاي غرب مانند رنسانس، اكتشافات جغرافيايي و كشف قاره ها ي

جديد، انقلاب صنعتي، و انقلاب كبير فرانسه بي خبر بودند.

زندگي با اصول بدوي اقتصادي، بدون وجود راه هاي مناسب و راه آهن و كارخانه ، با

طبقة كارگر، و بدون آشنايي مردم با منافع و مصالح طبقاتي جريان داشت . بار سنگين

ماليات بر دوش مردم سنگيني مي كرد. دهقانان يك دهم محصولات خود را به خان و

يك دهم ديگر را به حكومت مي دادند و اگر با وسايل شخصي ب ه كشت م يپرداختند، بايد

%33 از محصول را به مالك مي پرداختند. اگر مالك بذر، گاو، و ابزار كشاورزي را در اختيار

14 ). وضعيت : زارع قرار مي داد، 85 % از محصول را م ي برد (پاولويچ و ديگران، 1357

زندگي دهقانان چنان سخت بود كه غالباً براي رهايي از چنگال مالكان ستم گر خود را به

تيول اشخاص عالي منصب درمي آوردند (همان).

از منظر اجتماعي اقتصادي جامعة ايران داراي چند طبقة بانفوذ و قدرتمند پيشامدرن

بود كه در فرايندهاي سياسي اجتماعي نقشي مسلط داشتند. اين طبقات شامل روحاني ان،

زمين داران، سران ايلات و عشاير، شاه زادگان، طبقة رو به رشد بازرگانان ، و طبق ة در حال

ظهور روشنفكران بودند. از آن جا كه اين طبقات بخشي مهم از جامع ة ايران را نمايندگي

مي كردند هيچ تحولي بدون مشاركت آن ها صورت نمي گرفت . وفاداري اين طبقات و

پايداري پايه هاي حكومت منوط به برآورده شدن خواسته هاي ايشان توسط حكومت بود، اما

جدال آن گاه آغاز شد كه پادشاه خواست منافع خويش را به زيان رقيبانش (يعني طبقات

www.SID.ir

Archive of SID

عليرضا ملائي تواني 141

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

252 ). اين گروه ها ، هم از نظر نحوه و چگو نگي : ياد شده) افزايش دهد (برار، 1353

اثرگذاري بر تحولات كشور، و هم از جهت هدف هايي كه دنبال مي كردند، بسيار ناهمگون

بودند، اما در پي افزايش تعامل با غرب و ورود دستاوردهاي نظري و عملي مدرنيته به

ايران، و آشكار شدن ناكارامدي حكومت قاجار، اين طبقات نيز خواهان تغيير وضع موجود

شدند و با همكاري هم انقلاب را رقم زدند.

4. غرب و نظام آموزشي ايران: تحول فرهنگي

تا روزگار قاجار تعليم و تربيت در مكتب خانه ها توسط روحانيان و با تأكيد بر علوم ديني

صورت مي گرفت. تعداد باسوادان و فرص تها و امكانات آموزشي بسيار محدود بود و

كتاب خانة عمومي اساساً وجود نداشت؛ كتاب خانه هاي خانگي نيز بسيار اندك و محدود به

چند جلد قرآن و ديوان شعر بود و به غ ي ر از كتاب خان ة چند امامزاده و قصر پادشاه

.(194 : كتاب خانة ديگري وجود نداشت (پولاك، 1368

به نوشتة پولاك، آموزگار دارالفنون، اطلاعات ايرانيان از جغرافيا فوق العاده سطحي و تابع

تعاليم منسوخ بطلميوسي بود، زمين مسطح تصور م يشد كه گرداگرد آن را دريا پوشانده

است و از اروپا، جز نام مللي كه با آن ها در تماس بودند، اطلاعي نداشتند (همان: 190 ). همة

علوم در مراحل ابتدايي قرار داشتند، كيمياگران مدعي تبديل فلزات بودند، در نجوم نيز مانند

دورة قرون وسطي به سعد و نحس، طالع بيني، تعيين اوقات شرعي، و ... اعتقاد داشتند . در

نگارش نيز زياده گويي، پيچاندن مطالب، و كاربرد كلمات مترادف رواج داشت (همان :

198 ). به سبب حرمت تشريح كالبد انسان، و نجس شمردن آن، تدريس علم تشريح - 197

غير ممكن بود (همان: 397 ). هنر نقاشي هيچ رشدي پيدا نكرده بود و، چون دين اسلام

.(172 : نقش صورت انساني را جايز نمي شمرد، همچنان در مراحل اوليه بود (اليويه، 1371

با گسترش آموز شهاي نوين، كه از منظر معرفت شناسي مبناي بشري و دنيايي داشت،

علوم متداول در ايران، كه اكثراً مبناي شرعي و آسماني داشتند، رفته رفته در معرض ترديد و

تزلزل قرار گرفتند. چنان كه دو ديدگاه متفاوت و متعارض شكل گرفت؛ برخي بر اين باور

بودند كه با فهم درس تتر قرآن ضرورت نوسازي در نظام آموزشي توجيه پذير است، اما

برخي ديگر با توجه به مباني فلسفي متفاوت تعليم و تربيت در اسلام و غرب معتقد بودند

همين امر موجب منازعة مستمر دو تمدن و نهايتاً نابودي نظام آموزشي اسلامي مي شود

.(178 - 176 : (اسعدي، 1377

www.SID.ir

Archive of SID

142 تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطه

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

دارالفنون، ديگر نهادهاي آموزشي، و نيز اعزام دانشجو به خارج، دست كم در سه سطح،

جامعه و حكومت ايران را تحت تأثير قرار دادند؛ نخست موجب تحول عقلاني جامعه و

تضعيف علوم سنتي آن زمان شدند؛ دوم از طريق نگارش و ترجمة آثار علمي جديد دامن ة

دانش غربي در كشور را وسعت دادند و دريچه اي به سوي علوم و تفكر نوين گشود ند؛

سوم صنف تازه اي از دانش آموختگان پديد آوردند كه عمدتاً نوگرا، تحول خواه، و روشنفكر

355 ). اين نسل نوظهور در بينش و روش با هم قطاران قديم - 354 : بودند (آدميت، 1362

خود تفاوتي شگرف داشتند و با ورود به نظام اداري و اجرايي كشور تضاد را در متن نظام

سياسي افزايش دادند.

با توسعة تدريجي مدارس جديد، و جذب آموزگاران كار كشته، اين بحران ابعاد تاز ه اي

يافت. معلمان سرخانه، كه غالباً از طلاب مدارس قديم بودند ، بيكار شدند و به علت

وابستگي شان به روحانيت پاي اين نهاد نيز به دشمني با مدارس جديد گشوده شد. علاوه بر

آن علما به بهانة مخالفت با آموزش هاي غير اسلامي نيز در راه توسعة اين مدارس تنگناهاي

396 ). گردانندگان اين مدارس - 395 : زيادي ايجاد كردند (اعتمادالسلطنه، 1368

مي كوشيدند با تقويت جنبة مذهبي از جمله برگزاري نماز جماعت، كلا س هاي قرآ ، ن و

.(15 : مراسم وعظ و ذكر مصيبت خود را از تير تهمت روحانيان برهانند (بهرامي، 1363

مدارس ميسيونري ميدان ديگري براي آموزش هاي نوين بود . در اين مدارس براي

نخستين بار آموزش دختران، تعليم و تربيت اقليت ها ، و آموزش به زبان خارجي مورد توجه

قرار گرفت و الهام بخش نوگرايان در توسعة نهادهاي آموزشي جديد شد.

نظام آموزشي ايران با روي كار آمدن امين الدوله در مسير تازه اي قرار گرفت، زيرا وي راه

نجات كشور را گسترش آموزش و سواد همگاني مي پنداشت. در دورة او انتشار روزنامه و

كتاب رونق گرفت و با تأسيس انجمن معارف يك نهضت مدرس ه سازي به راه افتاد و

كتاب خانه هاي زيادي، و در رأس آن كتاب خان ة ملي ، داير شد . روزنامه ها ي تندرو و

آزادي خواه خارج از كشور از جمله حب لالمتي ، ن ثري،ا و پرور شآزادانه وارد كشور شدند. به

تعبير براون اين روزنامه ها مهم ترين عوامل پديد آورند ة نهضت انقلابي و منادي عدم

.(155 : رضايت و نفرت عمومي از شيوة ادارة كشور بودند (براون، 1355

افزون بر روزنامه ها، چندين مدرسه، كتا بخانه، محفل فرهنگي، دارالترجمه، كلاس هاي

شبانه براي اكابر، و ... داير گرديد. به دنبال آن موجي از هياهوي تجددخواهي و

وطن دوستي ب ه راه افتاد و وزارت انطباعات نيز با هدف نشر كتا بهاي تازه، ترجم ه هاي

www.SID.ir

Archive of SID

عليرضا ملائي تواني 143

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

جديد، و گسترش آگاهي همگاني از نو سازماندهي شد. نتيجة اين تلاش ها در قرن نوزدهم

انتشار بالغ بر 160 عنوان اثر در حوزه هاي گوناگون نظامي، پزشكي، ادبي، و تاريخي بود .

خوانندگان اين آثار نا خود آگاه شاهان خود را با مشهورترين فرمان روايان اروپا و وضعيت

.(75 : اقتصادي ايران را با اقتصاد كشورهاي غربي مقايسه مي كردند (آبراهاميان، 1380

رفته رفته آموزش، در سه دهة پاياني قرن نوزدهم، محور و پي ششرط همة اصلاحات

قلمداد شد و هدف آن نه تربيت كادر اجرايي، بلكه سوادآموزي همگاني بود . از اين رو،

هواداران اصلاحات در اقدامي خودجوش و ابتكاري چندين مدرسة جديد در شهرهاي

بزرگ داير كردند و مردم، به مثابة مخاطب و منبع طرح هاي اصلاحي ، به جاي فرزندان

اشراف مورد توجه قرار گرفتند. استقبال گسترده از مدارس نوين گواه چيرگي مطلق

كه بر ،« رشديه » آموزش هاي غربي بر دانش هاي سنتي موجود بود . با ورود مدارس

آموزش الفبا از راه آوا شناسي تأكيد داشت، ضربه اي مهلك بر پيكر مكتب خانه هاي سنتي

وارد آمد، زيرا مدارس جديد جانشين نظام آموزشي قديم بودند نه مكمل آن و اين

گسستي آگاهانه از گذشته و تلاش براي در انداختن طرحي جديد براي آينده بود.

با توسعة سطح سواد، مطالعة سفرنامه ها با استقبال فزايند ه اي مواجه شد . علت

محبوبيت سفرنامه ها مطالب مندرج و مرتبط با تضاد هاي ايرانيان با غرب و ارزش هاي

اروپايي بود كه مي كوشيد با نگارش متوني قابل فهم و تعيين معاد لهايي براي واژگان

جديد، ضمن آگاهي بخشي دربارة مفاهيم نا شناخته، تصوير رسايي از مدنيت غربي و

پيشرفت هاي علمي و فني آن ارائه كند و رويكردي انتقادي به وضع موجود بگشايد

11 ) و از اين طريق بستر فرهنگي لازم براي تغيير و نوسازي سياسي : (فراگنر، 1377

اجتماعي فراهم آورد. از معروف ترين سفرنام ههاي آن عهد مي توان از سفرنامة ابوطالب

اصفهان ، ي سفرنامة ميرزا صالح شيراز ، ي سفرنامة خسرو ميرز ،ا تحف ةالعال م عبدالطيف

شوشتري، مرآت الاحوال احمد كرمانشاهي، حير تنامه ابوالحسن خان ايلچي، شرح

مأموريت آجودانباش ، ي و ... ياد كرد.

تأثير غرب در نهادها و ساختار آموزشي كشور تا جايي افزايش يافت كه حتي در

برخي محافل روشنفكري، و از سوي برخي از مناديان آموزش هاي نوين انديشه ، اصلاح

و تغيير خط مطرح شد. از نگاه اين جريان الفباي دشوار عربي يكي از موانع آشكار اخذ

دانش و فنّاوري اروپايي قلمداد مي شد. مبتكر اين انديشه در جهان اسلام ميرزا فتحعلي

آخوند زاده بود و در ايران و عثماني هواداراني يافت. بديهي است در صورت بروز چنين

www.SID.ir

Archive of SID

144 تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطه

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

تحولي پيوندهاي علمي و فرهنگي با گذشته گسسته مي شد و جايگاه روحانيت و متون

ديني به شدت آسيب مي پذيرفت.

بدين سان، با توسعة نظام آموزشي نوين در ايران، نظام سنتي تضعيف شد و تحو لي

فرهنگي شكل گرفت. رويارويي اين دو نظام و هواداران آ نها از رويدادهاي تلخ عهد

قاجار و در همان حال نشان دهندة تضادهاي مبنايي و ماهوي اين دو نظام بود كه سرانجام

تعادل نظام اجتماعي و فرهنگي كشور ر ا به هم ريخت . بر اساس الگوي نظري

كاركردگرايي منابع بيروني تغيير ارز شها و فشار محيطي زمينه را براي تحول بنياد ي تر

يعني مشروطيت فراهم آورد.

5. اصلاحات و تغيير

نوسازي از عوامل برهم زنندة تعادل اجتماعي است و اگر جامعه اي نتواند با استفاده از

ساخت هاي نوين روابط اندام وارِ متقابل برقرار كند، نارضايتي نسبت به عملكرد نهادهاي

53 ). نوسازي زمين ة : مستقر و فروپاشيِ تعادل اجتماعي اجتناب ناپذير است (بشيريه، 1369

تزلزل نظام سياسي سنتي و هنجارهاي آن را نيز فراهم مي آورد و به آفرينش منابع جديد

: ثروت و قدرت م يانجامد و فساد را در نظام سياسي گسترش م يدهد (هانتينگتون، 1371

60 ). در ادامه بينش ها، روش ها، و دانش هاي دنيا يي جانشين رفتارهاي ديني مي شود ،

افسون زدايي از قدرت سرعت مي گيرد، و ستيزي تما معيار ميان مدافعان نظم پيشين و

نيروهاي نوگرا، كه از هويت جديد دفاع مي كنند، جريان مي يابد.

به طور كلي در عهد قاجار انديشة اصلاحات ابتدا از درون و سپس از بيرون نظام

سياسي آغاز شد. اصلاحات دروني كه توسط دولت مرداني چون عباس ميرزا، امير كبير،

سپهسالار، و امينالدوله صورت گرفت، بيش تر به جنبه ها ي عملكردي نظام سياسي معطوف

بود، اما اصلاحات بروني مد تها بعد و در پي ناكامي اصلاحات دروني آغاز شد و بيش تر

بر جنبه ها ي نظري، آگاهي بخشي، و بيداري سياسي معطوف بود. از عصر سهپسالار تقريباً

اين دو گونه اصلاحات هم گام و در عهد امين الدوله هم صدا شدند.

نوسازي نظامي پايدارترين دستاورد مناسبات ايران با غرب بود كه به دنبال شكس ت از

روسيه آغاز شد، اما پي شبرد اين برنامه، گذشته از سنت هاي موجود، به سبب تعارض با

منافع بخش بزرگي از شاه زادگان، بزرگ مالكان، روحانيان، و سران ايلات و محدودكردن

نفوذ ايشان در ساختار سياسي، چالش برانگيز شد.

www.SID.ir

Archive of SID

عليرضا ملائي تواني 145

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

در اين كشاكش، اگر مخالفان مي كوشيدند پوشيدن يونيفورم غربي و تراشيدن ريش را

55 )، عباس ميرزا نيز مي كوشيد : در تقابل با باورهاي مذهبي قرار دهند (رينگر، 1381

نوسازي سپاه را سنت فراموش شدة پيامبر بخواند و براي توجيه آن به آيات قرآ ن متوسل

134 ). راهي را كه عباسميرزا در حوزة نظامي گشود اميركبير و - 133 : شود (الگار، 1369

سپهسالار، با انجام اصلاحاتي، ادامه دادند و حاصل آن ايجاد واحدهاي نظامي پراكنده به

سبك غرب و طرح چشم اندازي تازه به سوي مدرنيته و دستاوردهاي آن بود. با اين حال

اين اصلاحات نظامي به علت فقدان تأملات نظري، نبود برنامه اي عملي و جامع، و تفاوت

مباني روش ها ي مدرن با سنتي سبب روي گرداني از شيوه ها ي پيشين و ناتواني در فراگيري

آموزش ها ي جديد شد و به آشفتگي نظري و عملي انجاميد . نه تقليد محض از

پيشرفت ها ي فني غرب امكان پذير بود و نه دفاع از روش ها ي سنتي كافي و مطلوب ؛

درنتيجه مواجهه با رشد توقف ناپذير غرب به شكاف ها ي جديد فرهنگي و اجتماعي منتهي

شد و دولت و جامعه را در مسيري ناهماهنگ قرار داد.

در اين ميان، اصلاحات اميركبير وسيع و هم هجانبه بود و بر انديشة ترقي اتكا داشت .

در حقيقت، نوعي خان هتكاني آشكار در ساختار سياسي ايران آن روز بود، وي مي كوشيد با

فساد زدايي سازمان هاي موجود را در بستري جديد كارامد سازد و در صورت لزوم نهادهاي

جديد برپا كند كه نقطة عطفي براي تغييرات بزرگ تر در كشور بود ، اما مقامات بلندپاي ة

دولتي و روحانيت درباري كه نگران ازدست دادن نفوذ و اعتبار و مقرري هاي خود بودند، و

يا به سبب گسترش تعليم و تربيت غير ديني موقعيت خويش را در خطر مي ديدند ، به

همراه دربارياني كه دستشان از سوءاستفاد هها كوتاه شده بود توطئة عزل و قتل امير را ترتيب

.(248 : دادند (فوران، 1377

به تعبير واتسون، تاريخ نگار آن عصر، امير طي دوره اي كوتاه به اندازة چندين قرن تلاش

376 ). مرگ او : كرد و با نبوغ خود آغازگر دوران تازه اي در تاريخ كشورش بود ( 1365

نشانة رويارويي و كشمكش دائمي ميان دو نوع هويت در جامعه ايران ، هويت نوگرا و

هويت واپس گرا، بود. واپس گرايان مي كوشيدند نوسازي را به قهقرا بكشانند، با اين حال

نوگرايي قدرت مندتر از آن بود كه حتي ناصرالدين شاه و سن تگرايان ديگر بتوانند آ ن را

متوقف سازند. چنان كه پس از عزل نوري هيئتي چهل و دو نفره از دانشجويان ايراني براي

آموختن علوم و فنون جديد رهسپار فرانسه شدند و نخستين طرح قانون اساسي ايران به

ضميمة مجموعه اي از قوانين اجتماعي، سياسي، و اقتصادي به شاه عرضه شد. درادامه، دورة

www.SID.ir

Archive of SID

146 تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطه

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

1278 ) آغاز شد كه گفتمان اصلي آن نگاه انتقادي به وضع - سه سالة اصلاحات ( 1275

.(29 : موجود همراه با رهيافت عقلي به سياست بود (آدميت، 1356

بدين سان، اصلاحات اميركبير نخستين ضربة جدي را بر پيكرة جامعه و سياست ايران

وارد آورد. هرچند نوگرايان در اقليت بودند، اما با دفاع از شوراي دولت و مصلحت خانه راه

را براي ورود انديشه هاي جديد هموار ساختند. اين تكاپوها بستر نظري اصلاحات را فراهم

آورد تا آن كه ميرزا حسينخان سپهسالار سكان اجرايي اصلاحات را در دست گرفت.

مهم ترين برنامه ها ي وي اصلاح و بهبود شيوة حكمراني، گسترش صنايع و تجارت،

ترقي و تربيت ملت، نشر علم و مدنيت، ترويج وط نپرستي، انتشار روزنامه ها ي مختلف

با هدف افزايش آگاهي هاي عمومي، و شناخت تحولات و پيشرفت ها ي غرب بود

.(147 - (همان: 146

در حوزة اقتصاد وي كوشيد به تأسيس بانك دولتي، انتشار پول و اسكناس واحد، ايجاد

كارخانه ها ي جديد، و توسعة راه و راه آهن بپردازد و از آن جا كه پيشبرد برنام ة اصلاحات

گسترده خارج از توان دولت بود كوشيد از سرمايه هاي خارجي براي تحرك اقتصادي بهره

گيرد و با كارآفريني وسيع، زندگي مردم و در نتيجه اوضاع اجتماعي و اقتصادي را دگرگون

سازد. از همين رو دچار خطاهايي بزرگ و البته شايستة نقد شد كه اوج آن واگذاري امتياز

رويتر بود.

در اواخر دوران ناصري، شاه ديگر آن شاه سه چهار دهه قبل نبود كه به اندك رنجي

صدراعظم را به زير كشد يا ب هقتل برساند. سرعت تحولات، افسانة قدرقدرتي شاه را درهم

شكسته بود و شاه صدراعظم نافرمان را حداكثر در ملك شخص ياش حبس مي كرد . گفته

مي شود اتابك يك بار چنان به شاه پرخاش كرد كه وي مقابل سه تن از وزرايش گريست ،

از همين رو، هنگامي كه از مرگ سپهسالار آگاه شد نتوانست شادي كودكان ة خود را پنهان

.(52 : سازد (فشاهي، 1360

اركان و ساختار اداري كه در ابتداي دوران قاجار به چند ديوان و مستولي و لشكر نويس

و حاجب و دربان خلاصه مي شد در انتها بسيار گسترده شد و به چندين وزارت خانه، نهاد

اجرايي، و چندهزار شغل و منصب حكومتي افزايش يافته بود و كارگزاران آن نه نيروهاي

سنتي قديم، بلكه طبقات متوسط و تحصي لكردگان جديد بودند. رفته رفته رابطة حكومت و

طبقات اجتماعي، تحت تأثير نوسازي و فشار سياسي اقتصادي غرب ، دگرگون شد و

هم گرايي پيشين جاي خود را به واگراي ي داد. بدين ترتيب، اصلاحات به ضرور تي

www.SID.ir

Archive of SID

عليرضا ملائي تواني 147

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

اجتناب ناپذير تبديل شد، با اين حال، به سبب مباني فكري متزلزل، به آشفتگي و گسست

در نظام سياسي منتهي شد و تعادل اجتماعي را در هم ريخت و، بر اساس نظري ة جانسون ،

هم بستگي اجتماعي و ارزش ها ي حاكم را مخدوش كرد و بستر را براي انقلاب آماده كرد.

6. غرب و تحول ساختار سياسي ايران

در عرصة سياست نيز نظام پاتريمونياليسم حاكم بر ايران ، همچون ساير ساخت ها ي

جامعه، رفته رفته دست خوش تغيير شد و روشنفكران حقانيت آن را به چالش كشيد ند.

تأسيس وزارت امور خارجه نخستين تغيير مهم در ساختار سياسي كشور و نشان دهندة

ضرورت نگاه تخصص يتر به غرب و تلاش براي يافتن چهارچوبي مناسب و منطقي براي

تعامل با جهان خارج بود، اما گسترده ترين نوسازي در عرصة سياست خود را در قالب

تشكيل كابينه (ايجاد وزارت خانه هاي جديد) به سبك غرب نماياند. هرچند اين امر به

معناي تشكيل دولتي مسئول و پاسخ گو نبود، اما حكايت از گستردگي امور دولت و لزوم

ادارة تخصصي تر كشور داشت . تلاش براي تدوين و اجراي قانون و نيز تشكيل

دارالشوراي دولتي و مجلس مشورت خانه بازگوكنندة توجه به عقل جمعي در شكل اولية

آن بود و در ايران، با وجود باور به دولت خودكامه و اعتقاد به منشأ الهي حكومت، گامي

بلند و ر وبه جلو تلقي مي شد.

در مجموع، از منظر رويارويي سنت ها ي ايراني با غرب، دوران ناصري عصري خاص

دورة ناصرالدينشاه بحبوحة اختلاط رسوم و عادات مشرقزمين و » : بود. هدايت مي گويد

96 ). ناصرالدينشاه قصد داشت امور نيكو را ترويج كند، اما جز :1375) « مغرب زمين بود

شاهي بود مستأصل و اواخر » : در مواردي اندك، راه بر او بسته بود. درواقع ميتوان گفت

واي اگر پاي اين فرنگي ها » : همان). از همين رو ناصرالدينشاه به درستي مي گفت ) « مايوس

.(203 : پولاك، 1368 ) « به مملكت من نرسيده بود ما از اين همه گرفتاري ها خلاص بوديم

ناصرالدين شاه پس از آخرين سفر اروپايي اش از ورود هر دانش و بينش تازه اي به ايران

جلوگيري كرد. او كه چهل سال قبل دانشجو به اروپا اعزام كرد ه بود اكنون مخالف

مسافرت ها ي افراد به غرب بود و ورود كتاب، روزنامه ، و هرچيزي كه موجب بيداري

.(19 - 18 /2 : مي شد را قدغن كرد (مستوفي، 1363

اما خط اولية تلگراف ايران، كه در 1864 نصب شده بود، چيزي نبود كه شاه قادر به

بستن آن باشد. به همين سبب تلگراف از چند جنبه بر روند تحولات سياسي اجتماعي

www.SID.ir

Archive of SID

148 تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطه

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

ايران اثر نهاد، تلگراف ايران را عضوي از جامع ة جهاني ساخت و ، با مبادل ة اخبار و

اطلاعات، شناخت طرفين از يك ديگر را افزايش داد. تأسيسات تلگراف و لزوم ادارة آن به

سبك غربي، و در عين حال حضور مأموران انگليسي در تلگراف خانه ها و تعامل آ ن ها با

مردم و پرهيز آنان از اخاذي ها ي متداول مأموران دولتي، ايرانيان را بيش از پيش با نحو ة

عمل اروپايي آشنا ساخت. گاه همين انگليسي ها به داور اختلافات محلي و تلگراف خانه ها

734 ). تلگراف هم در روند نوسازي : به محل بست نشيني تبديل مي شدند (كرزن، 1367

ايران، هم در دگرگوني وضع كشور، و هم در استقرار نفوذ شاه و پايا ن دادن به استقلال

نسبي حكام محلي و سركردگان مرزي تأثيري كلان داشت و بعدها نيز نقش ي پررنگ در

سركوب مخالفان حكومت ايفا كرد، زيرا اخبار ناآرامي ها و سركشي ها را به سرعت انتقال

مي داد و امكان مديريت آسان تر بحران ر ا فراهم مي آورد. در سياست خارجي نيز با

امكان پذيرشدن تماس فوري با لندن، سن پترزبورگ، بمبئي ، و استانبول نقش سفراي

529 ). البته : خارجي كاهش يافت و ديپلماسي مستقيم سرلوحه قرار گرفت (امانت، 1383

تلگراف شمشيري دولبه بود و در جنبش مشروطه به مدد مشروطه خواهان آمد.

قتل ناصرالدين شاه، در مجموعة دگرگوني ها ي سياسي عهد قاجار، حادثه اي

منحصر به فرد و گوياي درك تازة ايرانيان از ساختار سياسي بود، زيرا شاه را از مقام ظل اللهي

به زير كشيد، ظلم او را با مرگ جواب داد، نشان داد عدالت لطف سلطان نيست كه بر

210 ) و معين كرد كه سلطان بايد حريم و حرمت خود : بندگان ارزاني بدارد (رجايي، 1386

را پاس بدارد، زيرا كشور را مي توان با شاهي تشريفاتي و داراي قدرت محدود ، و حتي

بدون شاه، اداره كرد.

در پي شكافي كه بين نوگرايان و سن تگرايان افتاد، نوگرايان با پرداخت هزين ه هاي

تأسيس كتاب خانه هاي عمومي در تهران و تبريز، تأسيس مدرسه هاي نوين ، و توسع ة

روزنامه هايي چون تربيت در تهران، همت در تبريز، حب لالمتي ندر كلكته، اخت ردر استانبول،

پرورش و ثريا در قاهره، و قانون در لندن به تضعيف نظام سياسي موجود پرداختند

.(84 : (آبراهاميان، 1389

آگاهان سياسي و همچنين گرو ههايي نيمه رسمي چون انجمن ملي، انجمن مخفي،

مجمع آدميت، و كميتة انقلاب، كه با گردهمايي ها ي مخفيانه بر اصلاحات در دولت تأكيد

مي ورزيدند، كانون هاي بيداري رو به رشدي، در داخل و خارج ايران، بودند و با پادشاهي

مظفرالدين شاه در فضايي بازتر و با رويكردي فعالانه تر به فعاليت پرداختند . بدين ترتيب،

www.SID.ir

Archive of SID

عليرضا ملائي تواني 149

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

نظام سياسي ايران، بر اساس الگوي نظري جانسون، در ميانه هاي حكومت قاجار تعادل

خود را از دست داد و تحت تأثير نيروها و منابع ارزشي دروني و بيروني و نيز فشارهاي

محيطي به اين سو و آن سو كشانده شد؛ گاه به اصلاحات تن مي داد و گاه در برابر آن

مقاومت مي كرد. با اين همه جنبش تنباكو، مرگ ناصرالدينشاه، و مهاجر تهاي صغري و

كبري نشان داد كه نظام تا چه پايه سست و متزلزل است.

عمق ستم پيشگي و بي عدالتي حكمرانان قاجار در قياس با همتايان غربي نيز ، علاوه بر

كشمكش در نظام سياسي ايران، از عوامل پيشبرد انقلاب مشروطه بود. در ايران نه عدال تخانه

و نظام قضايي مستقل وجود داشت و نه قوانين و قواعد تعيين كنندة مبناي رفتار و قضاوت .

جان و مال مردم به حدي اسير اميال و اشتهاي سيري ناپذير حكمرانان و ديوانيان و قاضيان

فاسد بود كه تأسيس عدالت خانه به يكي از خواسته هاي اصلي مخالفان دولت بدل شد.

منتقدان از طرفي شاهان را در انديشة سفرهاي پرخرج اروپايي، كه همواره هزينه هاي

سنگين آن بر گردة مردم بود، مي يافتند و از طرف ديگر مردم را در فقري جانكاه گرفتار

مي ديدند؛ مردمي كه از تأمين جاني، مالي ، و حداقل آزادي انديشه بي بهره بودند و با

گزارش هاي دروغين افراد با نفوذ همه چيزشان از دست مي رفت. هزاران تن از اين مردم در

نقاط مختلف كشور به اتهامات واهي گرفتار زندا نها بودند و با كمال بي رحمي شكنجه

مي شدند و گاه فرد گرفتار نه فقط همة دارايي، بلكه جانش را بر سر اين رفتار ها مي نهاد و

نعش او، بي نام و نشان، در گودال ها ي عميق و آميخته به آهك افكنده م يشد تا نابود گردد

.(63 /1 : (محيط مافي، 1362

در حالي كه بسياري از ايرانيان توان تشكيل خانواده اي مستقل و خودكفا را نداشتند در

حرم خانة شاه 160 زن وجود داشت كه با خدم و حشم جمعي تشان به 1200 تا 1600 نفر

مي رسيد و مسائل حرم خانه چنان دردسرساز بود كه مي طلبيد وزارت خانه اي براي تمشيت

716 ). ناصرالدينشاه از ديدار پادشاه ات ريش : امور آنان تشكيل شود (اعتمادالسلطنه، 1368

كه تنها يك همسر داشت شگفت زده شد و هرگز نمي توانست به مقتضيات دنياي جديد

تن دهد. سرجان ملكم مي گويد:

ناصرالدينشاه پرسيد آيا حقيقت دارد شاه انگلستان تنها يك زن دارد؟ گفتم بله ، گفت

حتماً معشوقه ها ي زيادي دارد؟ گفتم نه، او بسيار پاك دامن و جز يك زن هرگز در خانه

نداشته است. قاه قاه خنديد و گفت: در چنين سرزميني هرگز نم يخواهم شاه باشم(ملكم،

.(284 :1362

www.SID.ir

Archive of SID

150 تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطه

تحقيقات تاريخ اجتماعي، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391

7. غرب و اقتصاد ايران

از جنبة اقتصادي ايران تا دوران جديد داراي ساختاري راكد همراه با جماعت پراكند ة

روستايي، ايلاتي، و شهرهاي ك مجمعيت بود. دولت سلطه اي همه جانبه بر كل فرايندهاي

.(28 - 27 : اقتصادي اجتماعي اعمال مي كرد (ولي، 1380

از نظر امكانات زيربنايي در سراسر ايران حتي پنج جادة قابل استفاده وجود نداشت و

همة راه ها، حتي مسير كاروا نهاي بزرگ، كوره راه هايي نااَمن بودند و مسافرت از اين طريق

نياز مبرم به راهنما داشت. در همان دوران، هند از راه هاي وسيع و استاندارد، كه با دانش

.(56 - 55 : روز ساخته شده بودند، بهرمند بود ( اوضاع اقتصادي ايران در قرن بيست ، م 1376

بنادر ايران نيز وضعيتي ناهنجار داشت، جابجايي كالا در ايران، به علت فقدان وسايل

حمل و نقل و ناامني را هها، موجب خسارات فراوان، گراني كالا، و زيان بازرگانان و مردم

61 )؛ در حالي كه احداث راه ها و تأمين امنيت آن ها ، تجارت داخلي و - مي شد (همان: 60

بين المللي را تا چند برابر توسعه مي داد و به رفاه و اشتغال در كشور كمك مي كرد ،

بازرگانان با مشاهدة اين وضع به شدت برآشفتند و خواهان تغيير شدند.

راهزني و غارت، به ويژه هنگام حمل كالاهاي ذ يقيمت، پديده اي متداول بود . اگرچه

همه ساله مبالغي براي ايمني را هها اختصاص مي يافت، اما اين پو لها يا اختلاس م يشد و يا

با هم دستي سردستة راهزنان و عوامل دولتي به مصرف مي رسيد.

قرارداد تركمانچاي و اعطاي كاپيتولاسيون به روس ها و تعيين تعرفة بسيار ناچيز پنج

درصدي براي كالاي وارداتي روسيه به ايران، كه بسيار پايين تر از حقوق گمركي سازمان

تعرفه و تجارت جهاني (گات) بود، فرصتي استثنايي براي ورود سي لآساي كالاهاي روسي

و تسخير بازار ايران فراهم آورد. چنان كه روس ها در اواخر دوران قاجار نزديك به نود

درصد تجارت ايران را در اختيار داشتند. آن ها همچنين با اعطاي وام رفت ه رفته بخش

عمده اي از عناصر بانفوذ كشور، در سطح ملي و محلي، را به خود وابسته ساختند.

كسب امتيازاتي چون كاپيتولاسيون و رقابت براي امتيازات تجاري و ديپلماتيك موجب

ايجاد كنسو لگري هاي مختلف در نقاط گوناگون كشور شد. اگر در 1800 ايران از داير ة

اقتصاد جهاني بيرون بود، در 1900 در مسير ادغام با اقتصاد جهاني قرار گرفت ؛ البته

قاجار ها كوشيدند با مجموعة اقداماتي دامنة نفوذ و سيطرة غرب را محدود كنند، اما كاهش

درآمدهاي دولت و افزايش هزينه ها باعث تورم و كسري شديد بودجه شد و حكومت را

واداشت تا، علاوه بر افزايش ماليات ها و اجاره و فروش مناصب دولتي و به مزايده گذاش تن

www.SID.ir

Archive of SID

عليرضا ملائي تواني 151

تحقيقات آ

پوریا بصیری بازدید : 291 جمعه 04 دی 1394 نظرات (0)

105

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

انقلاب مشروطه،

تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

دکتر مهدي رهبري*

چکیده

ازآنجاکه بنیان هاي فلسفی تجدد، از نظر ماهوي هیچ گونه سازگاري با

گفتمان سنت و فلسفۀ شرقی ندارد، ورود آن همراه با دیگر مظاهر تجدد به

سایر جوامع به ویژه در کشورهاي اسلامی به تضادهاي اساسی منجر

شده است. این امر در آغاز با استعمار همراه بود . توسعه نیافتگی ج وامع

شرقی نیز به تداوم سلطه پذیري و عقب ماندگی شان انجامید و مقاومت هایی

از سوي نخبگان و مردم این جوامع، به منظور مقابله با این پدیده ها صورت

گرفت که در نهایت به ایجاد تحولات اساسی و شکل گیري نیروهاي

اجتماعی جدید منجر شد. در ایران به ویژه پس از انقلاب مشر وطه 1285

ه . ش، درحالی که مقابلۀ جریان روشنفکري براي حل معضلات، از طریق

اخذ تمدن جدید بوده، اما بیشترین رویارویی از سوي متفکران دینی صورت

(mehdirahbari@yahoo.com) * استادیار علوم سیاسی دانشگاه مازندران

1389/2/ 1387 تاریخ پذیرش: 15 /2/ تاریخ دریافت: 27

.105- پژوهشنامه علوم سیاسی، سال پنجم، شماره اول، زمستان 1388 ، صص 134

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

106

گرفت که خود به سه دستۀ شریعت مداران، عدالت محوران و جریان نوپاي

نوگرایی دینی تقسیم می شوند. در این مقاله به نحوة شکل گیري جریان

و مواجهۀ آن با تجدد پس از انقلاب مشروطه « نوگرایی دینی » اخیر یعنی

که سرآغاز پیدایش تضادهاي بنیادین و شکاف هاي اجتماعی جدید در ایران

است، خواهیم پرداخت که تا به امروز نیز از مسائل اساسی جامعه و

نیروهاي فکري و سیاسی به شمار می روند.

واژه هاي کلیدي: انقلاب مشروطه، نوگرایی، شریعت مداري، عدالت محوري،

نوگرایی دینی

Archive of SID

www.SID.ir

107

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

مقدمه

پیش از قرن پانزدهم میلادي، میان غرب با سایر نقاط جهان فاصله چندانی وجود

نداشت مگر در موقعیت ژئوپولیتیکی، مذهب و نوع نظام سیاسی . پس از آن،

تحولاتی در اروپا رخ داد که چنین فاصله اي را تاکنون صد چندان ساخته و به تدریج

1 به « تجدد » به سلطۀ غرب بر کشورهاي شرقی منتهی شد. این تحولات که بعدها نام

خود گرفت، به دنبال سلسله رخدادهایی چون پیدایش سرمایه داري جدید، ظهور

پروتستانتیزم، شکل گیري نظام هاي سیاسی سکولار، انقلاب صنعتی، انقلاب ها ي

علمی، انقلاب روشنگري و سرانجام انقلاب ها ي دموکراتیک در اروپا رخ داد که

همگی در فرایندي طبیعی و تدریجی اما پرچالش، به قدرتمندي غرب و ضعف

( دیگر نقاط جهان انجامید.( 1

مدرنیته 0 Tc (XT')از بدو پیدایش، با وجود تأکید بر وجوه مشترك و داراي وحدتی چون

خردورزي 2، سکولاریسم 3، اومانیسم 4، تجربه گرایی 5 و قانون گرایی 6 که بنیادهاي آن

را تشکیل می دهد، از درون با ویژگی هاي ژانوسی 7 (دوگانه) و متناقضی توأمان بوده

که در عرصۀ عمل آنها را براي سالیان متوالی و طولانی مقابل یکدیگر قرار داده

است؛ درحالی که چهرة نخست تجدد بر محورها ي دموکراسی، آزادي، تساهل،

نسبی گرایی، فردگرایی و کثرت گرایی قرار دارد، چهرة دوم آن بر پیشرفت، برابري،

عدالت، نظم، بوروکراسی، رفاه، قانون، امنیت، جمع گرایی، تکنولوژي، وحدت،

ناسیونالیسم و دولت محوري تأکید می کند.( 2) نحوة ورود تجدد نیز به سرزمی ن هاي

1 . Modernit 2. Rationalism

3. Secularism 4. Humanism

5. Positivism 6. Legalism

7. Janus

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

108

غیر اروپایی یا شرق، با همان بنیادها و چهرگان دوگانه همراه بوده که به چالش هاي

بزرگی در آنها انجامید.

کشورهاي شرقی هم زمان با پیشرفت و استعمار غربیان مواجه شدند، اما همگی

آنها چون ایران پس از شکست هاي نظامی سرنوشت ساز، متوجه دگرگونی در

عرصه جهانی و فاصلۀ خود با غرب شدند؛( 3) با این وجود، گرچه استعمار غرب با

از دست رفتن سرزمین ها، سرمایه هاي ملی، فرصت ها و تحمیل حقارت کشورهاي

غیرغربی همراه بود، اما به تدریج درون همین کشورها، تلاش هایی شکل گرفت که

در پی برون رفت از وضعیت موجود و سلطه غرب، دست به مقاومت زدند . چنین

رویارویی در ایران و در دوران جدید به ویژه پس از انقلاب مشروطه 1285 ش /

1906 م، با شکل دادن به چند جبهۀ متفاوت در مقابل یکدیگر خود را به نمایش

بر اساس روایت نخست از « دموکراسی خواهی » گذارد. نخستین جبهه تحت عنوان

مدرنیته، بر اصولی چون پارلمانتاریسم، آزادي بیان و قل م، حقوق شهروندي،

سلطنت محدود و مشروط، قانون گرایی، عقلانیت تفاهمی، نسبی گرایی، نقادي و

پرسشگري و گسست از قیود سنتی و تاریخی تأکید می ورزید. در کنار این جریان

مدرن، جریان جدید دیگري نیز وجود داشت که با نفی سنت و مذهب، تنها نمایندة

بوده و دموکراسی غربی را همان « توسعه و برابري » چهرة دوم از مدرنیته یعنی

سلطه بورژوازي قلمداد می کرد. در مقابل این دو جریان نوگرا، جبهه سومی تحت

وجود داشت که به منظور دفاع از سنت ها (و در رأس همه « سنت گرایی » عنوان

مذهب)، جریان هاي متعددي را از نفی تا نقد و اصلاح مدرنیته در بر می گرفت . در

نهایت باید از جبهۀ چهارم و نوپایی سخن گفت که در میان جریان هاي بالا ، هم

روایت هاي دوگانه اي از مدرنیته را پذیرفت و هم یک پا در سنت داشت که می توان

یاد نمود. « نوگرایی دینی » از آن به جریان

این جریان ها که پیش از انقلاب مشروطه با یکدیگر اشتراك مساعی داشته اند،

پس از آن در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. اهدافی که پیش از انقلاب، مشروطه طلبان

را گرد هم آورده بود، همگی زمینه هاي مشترکی چون گسترش بی عدالتی ها، ظلم و

فساد، سلطه بیگانگان و مواجهه با عقب ماندگی داشته اند، اما همین اهداف که

خواسته هاي مشترکی چون برقراري امنیت، رفاه عمومی، استقلال طلبی، دولت

Archive of SID

www.SID.ir

109

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

کارآمد، آزادي (نبود ظلم و ظالم نزد اکثریت نه استبداد)، عدالت و قانون را در بر

می گرفت نیز با روایت دوم از مدرنیته سازگاري بیشتري داشت. با چنین اشتراکی

در اهداف، هر فرد و جریانی از ظنِّ خود با مشروطیت همراه شده و آنگاه که نوبت

به تعریف و عملی کردن هریک از این مفاهیم رسید، ظن و تردیدها تبدیل به یقین

( شد و جدایی و ستیز میان انقلابیون را رقم زد.( 4

فاصلۀ میان مشروطه طلبان آنگاه آغاز شد که به علت ضعف تئوریک روحانیت

در رویارویی با دنیاي مدرن، آشنایی روشنفکران با اندیشه هاي جدید و وجود عناصر

روشنفکر درون حکومت، تدوین قانون اساسی بر عهدة روشنفکرانی چون

سعدالدوله، مخبرالسلطنه و فرزندان مشیرالدوله نهاده شد، و آنان با استفاده از قوانین

اساسی بلژیک و فرانسه، قانون اساسی مشروطه را بنا نهادند؛( 5) قانون اساسی اي که

به گفته آدمیت، بر اساس فلسفه مشروطیت جایی براي سیاست دینی و ریاست فائقه

روحانیت باقی نمی گذارد.( 6) مواردي چون حاکمیت ملی، تأکید بر اختیارات مجلس

در مقام قانون گذاري، تدوین قوانین عرفی و عقلی، آزادي مذاهب، برابري، حق رأي

عمومی، حقوق مدنی افراد، دستگاه قضایی عرفی و ... سبب بروز اختلاف هایی

اساسی در زمان تدوین قانون اساسی و متمم آن شد. همین اختلاف هاي اولیه، سنگ

بناي اختلاف و ستیز میان نیروهاي اجتماعی را به شکل اساسی تري در دوره هاي

بعدي پایه ریزي کرد که در نهایت به کودتاي شاه علیه مشروطیت، اعدام

( مشروطه خواهان رادیکال، جنگ هاي داخلی، اعدام شیخ فضل الله و... منجر شد.( 7

با توجه به این وضعیت و رویارویی مستقیم نیروهاي سیاسی مقابل یکدیگر،

می توان عامل اصلی چنین مواجهه اي را که در تاریخ ایران بی شباهت به جنگ نبوده

چراکه هدف نیروهاي سیاسی عمدتا حذف یکدیگر بوده به تضاد ماهوي میان

سنت و تجدد نسبت داد که تا به امروز نیز جوامع اسلامی از جمله ایران با آن

دست به گریبانند.

چهارچوب نظري

1، در عصر جدید باید از شکل گیري گفتمان نوینی با عنوان « گفتمان تجدد » در مقابل

1. Modernity Discourse

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

110

تقابل میان » 1 سخن گفت که تنها در چهارچوب و گفتمان کلی تر « گفتمان دینی »

« تحلیل گفتمانی » معنادار است؛ ازاین رو و با استفاده از الگوي « سنت و مدرنیته

ویژگی هاي گفتمان دینی و به دنبال آن، نوگرایی دینی را بیان می کنیم.

رویکرد گفتمانی متعلق به باریک بینی هاي جریان پسامدرن است. ازآنجاکه اینان

به شدت مفتون دستاوردهاي زبان شناختی معاصرند، به روش تحلیل متن نیز توجه

ویژه اي دارند؛ به قسمی که گرگن سوژة روان شناختی را بیش از هر چیز، موجودي

متنی 2 و مولود تلاقی اعمال گفتمانی 3 می داند؛( 8) ازاین رو، گفتمان طرح کلی و نظمی

است که از طریق آن رویدادها بیان می شوند . از دیدگاه لاکلاو و موفه، فرض یۀ

بنیادین یک رویکرد گفتمانی این است که امکان اندیشه، عمل و درك کامل ب ه

ساختمند شدن حوزة معنی داري بستگی دارد که پیش از هر بی واسطگی عینی 4

اطلاق « نوشتار » و « گفتار » حضور دارند. نزد آنان گفتمان صرفا به ترکیبی از

نمی شود، بلکه این دو خود اجزاي درونی کلیت گفتمانی فرض می شوند ؛ به بیان

مجموع ۀ معنی داري از علائم و نش انه هاي زبا ن شناختی و فرا » دیگر، گفتمان

گفتمان هم دربرگیرندة بعد مادي و هم مزین به بعد ) « زبان شناختی تعریف می شود

که هر « واقعیت » نظري است). گفتمان در این مفهوم، تأکیدي است بر این

صورت بندي اجتماعی داراي معنی است. در این نگرش، هویت هاي اجتماعی و

سیاسی محصول گفتمان ها فرض شده و به این وسیله در تقاطع بین مرزهاي اندیشه

( واقعیت و ایدئالیسم رئالیسم راه عبوري گشوده می شود.( 9

اعمالی هستند که به طور سیستماتیک موضوعاتی » نزد میشل فوکو، گفتمان ها

را شکل می دهند که خود سخن می گویند... گفتمان ها دربار ة موضوعات صحبت

نکرده و هویت موضوعات را تعیین نمی کنند؛ آنها سازند ة موضوعات بوده و در

کردار گفتمانی نیز از نظر وي : .« فرایند این سازندگی مداخلۀ خود را پنهان می کنند

مجموعه اي از قواعد بی نام و نشان تاریخی است که در زمان و فضایی که دوران »

معینی را می سازد، براي قلمرو اجتماعی، اقتصادي، جغرافیایی و یا زبانی مشخص،

10 ) از دید او، در یونان کهن، حتی تا ).« همواره شرایط کارکرد بیانی را تعیین می کند

1 . Religious Discourse 2. Textalbeing

3. Discursive Practices 4. Factual Immediacy

Archive of SID

www.SID.ir

111

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

گفتن « چه » سدة ششم پیش از میلاد، توانمندي و حقیقت یک گفتمان در پیوند با

نبود و وابسته به آن بود که چه کسی می گوید و چگونه می گوید.( 11 ) نورمان فرکلاف

با اتکا به مبانی بحث هاي فوکو، گفتمان را صرفا بازتاب رابط ۀ قدرت بیرون از آن

نمی داند، بلکه براي گفتمان وجهی تأسیسی قائل است . گفتمان عرص ۀ ظهور و

بازتولید قدرت و در عین حال نقد و مقاومت در مقابل آن است. به علاوه از دیدگاه

وي، گفتمان چنان نیست که به شکل مستقل و از طریق تحلیل ساختارهاي یک متن

قابل تحقیق باشد. گفتمان در منظومۀ تعاملات گفتمانی و در رابطۀ پیچیده با شرایط

( اجتماعی و سیاسی قابل فهم و تحلیل است.( 12

و « من مفعولی » در مجموع برخلاف تمرکز رویکرد جامعه شناختی بر

پیش فرض هاي رویکرد روان شناختی دربارة فرایند شناختی انسان، تمرکز رویکرد

و اظهار بی نیازي از مفروضات معمول روان شناختی است . « من فاعلی » گفتمانی بر

مفروضاتی که نظم و نسق تولیدات انسانی را نشئت گرفته از قواعد و قراردا د هایی

می دانند که مستقل از آن تولیدات وجود دارند؛ ازاین رو می توان ویژگی هاي رویکرد

گفتمانی را چنین خلاصه کرد:

1. تمرکز بر من فاعلی؛

2. تأکید بر تفاوت؛

3. اتکا بر رابطۀ دیالکتیکی میان وحدت و کثرت در خود؛

( 4. رابطۀ دیالکتیکی میان ساخت و کارگزار.( 13

با اتکا به رویکرد گفتمانی براي تحلیل تاریخی، می توان به دو گفتمان کلی در

تاریخ یعنی گفتمان سنتی و گفتمان مدرنیته قائل بود و نسبت هریک را با نوگرایی

دینی بررسی کرد. در قالب این رویکرد، تقابل میان مدرنیته و سنت را باید تقابل دو

گفتمان متفاوت و متضاد خواند که هریک با دارا بودن مجموع ۀ زبانی متفاوت،

تاریخ معاصر را رقم زده اند. پیدایش گفتمان تجدد، آغازي بر شکل گیريِ

2 دست « مقاومت » 1 به « قدرت » گفتمان هایی بوده که به تعبیر فوکویی در مقابل

زده اند؛( 14 ) چراکه در تحلیل پسامدرنی، گفتمان مجموعه اي از قدرت و مقاومت بوده

1. Power

2. Resistance

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

112

و هرجا که قدرت وجود دارد، مقاومت نیز هست. لذا با ورود افکار و مظاهر جدید

چون تأسیس دولت هاي مدرن و سکولار، قانون گذاري عرفی، نظام آموزش مدنی و

جدا شدن کامل آن از نهادهاي آموزشی سنتی، گفتمان دینی (سنتی) نیز به منظور

مقاومت در مقابل تجدد که به گفتمان و قدرت غالب تبدیل شد، ظهور یافت.

، گفتمان دینی با محوریت حقیقت 1، مطلقیت 2، یقین 3، تقدس 4، تقدیر 5

15 ) از نظر ماهوي در تقابل با گفتمان تجدد است که بر ) آخرت گرایی 6 و پرهیزکاري 7

واقعیت 8، شکاکیت 9، دنیامحوري 10 ، نتیجه گرایی 11 و سودانگاري 12 تأکید م ی ورزد؛

ازاین رو، در دوران جدید در تمامی کشورهاي اسلامی و در ایران نیز پس از انقلاب

مشروطه شاهد شکل گیري گفتمان دینی جدیدي هستیم که باید در مقابل هجوم

همراه با استعمار افکار جدید، از دین و اعتقادات دینی جامعه دفاع نموده و به ویژه

نسبت به مسائل و نیازهاي جدید پاسخگو باشد.

ي متعددي تقسیم می شود که با « خرده گفتمان ها » ازآنجاکه هر گفتمانی خود به

وجود اشتراك کلی و گفتمانی، اختلاف خرُد و یا اساسی با یکدیگر دارند ، گفتمان

دینی در عصر جدید نیز خرُده گفتمان هاي متعددي را در بر می گیرد که برخلاف

و بر سر نحوة کشف حقایق دینی نیست، بلکه این « درون دینی » گذشته اختلافشان

و حول « برون دینی » بار به گونه اي اساسی تر و در رویارویی با تجدد، به شکل

محورهایی بوده که هیچ اشتراکی میانشان نیست (سنت و تجدد) و هر دو را چون

13 هایی می توان خواند که هویتشان را از طریق تمایز با دیگري به تعبیر « غیر »

دریدایی کلمه( 16 ) به دست می آورند.

در گفتمان دینی عصر جدید در ایران که پس از انقلاب مشروطه ظهور یافته ،

14 به رهبري شیخ فضل الله نوري « شریعت مداري » می توان از خرُده گفتمان هایی چون

که به دلایل مذهبی و از موضع سنت به ضدیت با مشروطیت و نفی تجدد

1 . Truth 2. Absolutism

3. Undoubtedly 4. Holiness

5. Destiny 6. Metaphysics

7. Piety 8. Realism

9. Skepticism 10. World-centrism

11. Pragmatism 12. Utilitarianim

13. Other 14. Theologism

Archive of SID

www.SID.ir

113

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

1 به رهبري آیت الله « عدالت محوران » پرداختند، و همچنین دسته دیگري تحت عنوان

آیت الله سید محمد طباطبایی ، آیت الله بهبها نی، آخوند خراسانی و شیخ عبدالله

مازندرانی سخن گفت که پیروزي مشروطیت نیز بیشتر مدیون تلاش همین جریان

اخیر بوده است؛ گرچه آنان هر دو چهرة مدرنیته (آزادي و پیشرفت ) را پذیرفته

بودند ولی هرگز حاضر به پذیرش بنیادهاي آن (خردباوري [در مفهوم مدرن آن ]،

سکولاریزم، اصالت تجربه و اومانیسم) نشدند.

در کنار این دو جریان بزرگ که چالش هاي میانشان بیشتر حول محور نسبت

2 اندکی پیش و پس « نوگرایی دینی » دین با مسائل جدید بود، گروه جدیدي با عنوان

پس از انقلاب مشروطه شکل گرفت. پیدایش آنها به این دلیل بود که از یک سو

اسلام را از برداشت هاي جزم اندیشانه و ثابتی که نمی توانن د و یا نم ی خواهن د با

مقتضات جدید سازگار شوند، خارج سازند و از سوي دیگر به خاطر آن بود که

بتوان با هماهنگ شدن با تحولات جدید، از جوانب مثبت آن براي پیشرفت کشور

بهره گرفت.( 17 ) این جریان در واقع مقابل شریعت مداران و روشنفکرانی شکل گرفت

که یکی به طورکلی منکر مدرنیته بود و دیگري نیز در راستاي عرفی سازي، مداخل ۀ

علما و دین را مانع ترقی خواهی می خواند. در ادامه به نحو ة شکل گیري نوگرایی

دینی در ایران، ویژگی ها و نسبت آن با سنت (شریعت) و تجدد م یپردازیم.

نوگرایی دینی و چالش سنت و تجدد

عقب ماندگی، تفرقه، ناآگاهی، فقر و بی عدالتی ها، استبداد و دست نشاندگی

کشورهاي اسلامی، سبب شکل گیري جنبش هاي اجتماعی و فکري بسیاري به

منظور برون رفت از چنین شرایطی شده است؛ درحالی که بیشتر این تلا ش ها ناکام

مانده و با شکست مواجه شدند ، براي نخستین بار حرکتی به رهبري سید

جمال الدین اسدآبادي و شاگردش شیخ محمد عبده مصري در جهان اسلام آغاز شد

که قصد داش تند از طریق رجوع مسلم انان به کتابت (قرآن ) و همچنین اخذ

دستاوردهاي جدید غربی (مدرنیته در هر دو چهرة آن)، از یک سو با جداسازي

از وضع مسلمانان به لحاظ عقب ماندگی و شکست( 18 )، دین را از چهرگان « اسلام »

1. Justice-centrism

2. Religious modernism

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

114

افراطی، غیرسازگارانه، خرافی و بدفهمی ها برهانن د و آن را به چهر ه اي مدرن،

سازگار، جهانی و انسانی تبدیل کنند و از سوي دیگر مدرنیته را بومی کنند که با

ساختار فکري و فرهنگی مسلمانان سازگار شود تا از جوانب مثبت آن براي

پیشرفت بهره گیرند. سید جمال که با بیشتر آزاداندیشان و تجددطلبان ایرانی از

جمله آخوندزاده، مشیرالدوله، مستشارالدوله، میرزا آقاخان کرمانی ، طالبوف ، مل ک

المتکلمین، سید محمد طباطبایی، نجم آبادي، دولت آبادي و به ویژه ملکم خان ارتباط

داشت، به عنوان نخستین اصلاح گر و نوگراي دینی، از طریق چاپ روزنامه، برپایی

جلسات بحث و مناظره به ویژه با اندیشمندان غربی، گفتگو با نخبگان حاکم و

سلاطین اسلامی و... بر بیداري مردم ایران و مسلمان دنیا تأثیر شگر فی گذاشت و

در ایران همه نام او را می دانستند. نامۀ او به میرزاي شیرازي براي تحریم تنباکو و

قیام علیه استبداد نیز تأثیرگذار بود.( 19 ) در آگاه کردن علماي دینی شیعه که سید

جمال آنها را بیشتر از دیگران مستعد مبارزه با استعمار و استبداد م یدانست نسبت

به پیشرفت هاي غرب، قانون خواهی و عقب ماندگی مسلمانان ، بدون تردید، وي

نقش اصلی را در مقایسه با دیگر اصلاح گران ایفا کرد. با این وجود می توان غیر از

بیداري مسلمانان، تأثیر او را بیشتر در شکل گیري جریانی دانست که در ایران ب هویژه

پس از انقلاب مشروطه، به علت ناکامی در تحقق آمال انقلاب به وجود آمد. جریان

نوگرایی دینی در ایران گرچه از دهه 1340 به بعد به دلیل چالش شدیدتر میان سنت

و تجدد بر اثر تحولات جهانی و اجراي سیاست مدرنیزاسیون توسط حکومت،

دامنۀ گسترده اي یافت، اما در دوران مشروطه خواهی تنها توسط عده اي محدود مورد

توجه قرار گرفت که خود آغازي براي شکل گیري گستردة این جریان در ایران در

دوره هاي بعدي بوده است. می توان ویژگی هاي زیر را براي این گفتمان نوظهور

برشمرد که سبب تمایز آن از سایر جریان ها می شود:

1. همان گونه که بیان شد، در مقابل عقب ماندگی ایران، دو گفتمان کلی

نوگرایی و دین مداري شکل گرفت که هریک در درون خود خُرده گفتمان هاي

متعددي داشته اند. درحالی که جریان نوگرا راه حل عقب ماندگی را در اخذ تمدن

غرب می دانست، گفتمان دینی موضعی کاملا درونی در مقابل تجدد و عق بماندگی

اتخاذ کرد و رجوع به اسلام و دینداري را تنها راه چاره می دانست . درون گفتمان

Archive of SID

www.SID.ir

115

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

دینی نیز در خصوص نحوه برداشت از دین و رویارویی با تجدد که افکار و مظاهر

آن (آزادي بیان، قوانین مدنی و اساسی عرفی، جامعه مدنی، نظام آموزشی و ...) هر

روزه در حال گسترش بود، تضادهاي اساسی وجود داشت که در گذشته تنها در

تنها راه حل جبران « شریعت مداران » چهارچوب هاي مذهبی بوده است؛ درحالی که

عقب ماندگی را در شریعت جستجو نموده و مدرنیته را در هر دو چهر ة آن در

با رجوع به « عدالت مداران » ، راستاي سلطۀ خارجی و در ضدیت با دین می خواندند

شریعت، چهرگان تجدد را نه بر پایه بنیادهاي مدرنیته (خردورزي، سکولاریسم،

اومانیسم، تجربه گرایی و قانون گرایی)، بلکه بنیادهاي دینی قابل قبول می دانستند ؛ از

همین رو بود که برخلاف شریعت مداران، عدالت محوران با مشروطه طلب ان نوگرا

همراه شده و تنها در پی غفلت بعدي از آرمان هاي انقلاب، تندروي برخی از

اعضاي جبهه نوگرا، اختلاف ها و جنگ هاي داخلی، از آنها دوري جستند . این در

حالی است که جریان نوگرایی دینی به منظور رهایی از بن بست تضاد میان سنت و

تجدد، و در نزدیکی بیشتر با عدالت مداران، اما برخلاف آنها، نه تنها به دنبال پالایش

تجدد و بومی ساختن آن برآمده، بلکه حتی درصدد پالایش اعتقاد هاي مذهبی

جامعه نیز بوده است. در واقع نوگرایان دینی آشتی میان سنت و تجدد را رسالت

اصلی خود می دانند:

روشنفکر دینی، افزون بر اشراف و حرکت بر گسستگی ها و پیوستگی هاي »

دوران قدیم و جدید، باید رازدانانه به تفاوت میان دین عامه و دین خاصه

نیز هوشیار باشد و در عین حفظ التزام دینی، به قشریت نیفتد و فرع را به

جاي اصل ننشاند و عرضی را از ذاتی تمیز بنهد و جاي دین ر ا در عصر

حاضر بداند و بفهمد و در مرز قشر و لب، مسئولانه حرکت کند و نسبت

(20).« عقل و شرع را مورد کاوش و سنجش جدي قرار داهد

2. درحالی که براي شریعت مدارن و عدالت محوران، در تقابل با استعمار و استبداد ،

هدف از آزادي خواهی در دو قرن اخیر، نفی ظلم و برقراري شریعت بود ه، براي

نوگرایان دینی، خود آزادي هدف بود؛ به عبارت دیگر آنان برخلاف دیگر علما، از

مدرنیته و ماهیت آن آگاهی هرچند نسبی براي برخی از آنان داشته اند که آگاهی

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

116

برخی از آنها چون سید جمال الدین اسدآبادي دقیق و مستند بوده است. براي نمونه

در انقلاب مشروطیت ایران اگر براي برخی علما دفاع از مشروطیت بیشتر تحت

تأثیر واقعیت ها و تحولات عینی یعنی عملکرد استبداد در سرکوب خواسته ها و

پیوند میان استبداد با بیگانگان بوده و یا اگر دفاع آنها از مشروطه براي دفع ظلم

بود،( 21 ) براي نوگرایان د ینی، دفاع از مشروطه به دلیل اعتقاد آنها ، به درستی

مشروطیت و برتري آن بر نظام استبدادي بوده است.( 22 ) درحالی که بیشتر علما به

نفی ظلم و محدود سازي قدرت از طریق شریعت می پرداختند، نوگرایان دینی به

نفی استبداد و نه ظلم و محدودیت آن از طریق نهادهاي مدرن پرداخته اند که خود

مستلزم آگاهی از انواع نظام هاي سیاسی و فلسفه سیاسی مدرن بوده و حکایت از

به کارگیري روش استدلالی براي نفی استبداد دارد.

3. درحالی که برخی علما قصد اسلامی کردن و یا اسلامی نشان دادن

جنبش هاي آزادي خواهی و استعمار ستیزي داشته اند، از جمله برخی عدالت مدار ان

که انقلاب مشروطۀ ایران را نشانۀ ظهور امام زمان(عج) دانسته و یا آن را برآمده از

دین می خواندند ،( 23 ) براي نوگرایان دینی رسالت اصلی ، تطبیق میان اسلام و

نوگرایی، اسلام و آزادي خواهی و یا نشان دادن نبود تعارض میان آنها بوده است.

4. تفاوت اساسی دیگر آنکه، درحالی که روش شریعت مداران و عدالت محوران

براي دفاع از دین و نفی یا نقد تجدد، صرفاً فقهی کلامی و اجتهادي بود ه، این

مسئله براي نوگرایان دینی، در کنار روش فقهی کلامی، استدلالی نیز( 24 ) بود . آنها

گرچه مانند دیگر علما از آیات و احادیث و روایات براي اثبات یا نفی مسائل و

پدیده ها استفاده می کردند اما تنها بدان ها محدود نبوده، بلکه از روش عقلی و

استدلالی نیز در خصوص حل مسئله بهره می گرفتند ؛ خردي که اولا حج یت و

اعتبار مدعایش قائم به خود عقل است، نه به چیزي بیرون از آن، و ثانیاً نقاد است و

( جرئت پرسشگري و نقد را به غایت واجد است.( 25

5. ویژگی بسیار مهمی که می توان براي جریان روشنفکر ي قائل بود، نقادي

است.( 26 ) از دید آنان، باید با معیارهاي عقلی به نقد سنت، سیاست، دین، فرهنگ و

همه عرصه هاي ذهنی و عینی جامعه پرداخت. آنان با قائل بودن به نسبیت حقیقت

و تساهل، عرصۀ نقد را پهنۀ گسترده اي می بینند که نمی توان براي آن محدودیتی

Archive of SID

www.SID.ir

117

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

قائل بود. آنچه نوگرایی دینی را با روشنفکري پیوند می دهد اعتقاد آن به نقادي

است( 27 ) اما آنچه آنها را از هم جدا می سازد، اعتقاد نوگرایان دینی به نقادي همراه

با ملاحظه ها و اعتقاد به مطلق بودن حقیقت است. آنها در چهارچوب هاي دینی، ب ه

نقد دینداري و نه دین می پردازند؛ درحالی که روشنفکري با اعتقاد به بنیادهاي

مدرنیته چون نسبی گرایی، عقل گرایی، اومانیسم و اصالت تجربه به نقد سنت، دین و

دینداري می پردازد. نوگرایی دینی هیچگاه با چنین بنیادهایی به نقد دین نپرداخته

بلکه با اعتقاد به حقیقت مطلق و اصالت دین و با تفکیک میان گوهر و پوس تۀ

شریعت، به نقد دینداري مبادرت می ورزد که این مسئله خود مواضع آنها را در قبال

تجدد آشکار می سازد. نوگرایان دینی برخلاف دیگر علما ، با جنبه هاي خرافی

اعتقادهاي دینی جامعه و بسیاري از عناصري که عقلاً با دین و نیاز هاي جدید

سازگاري ندارد، به چالش پرداخته اند که عدة زیادي از آنها همچون سید جمال و

شیخ هادي نجم آبادي به کفر و ارتداد و حتی بابیگري متهم شدند .( 28 ) در ادامه به

خواهیم پرداخت و « نوگرایی دینی » بررسی اندیشه هاي مهم ترین بنیان گذاران گفتمان

نسبت آنها را با دین، افکار و تحولات جدید بیان می کنیم.

همان گونه که اشاره شد، باید سید جمال الدین اسدآبادي را بنیان گذار گفتمان

نوگرایی دینی در جهان اسلام و ایران خواند. نخستین بار در سرزمین هاي اسلامی

حرکتی به رهبري او با هدف سازگاري میان اسلام و تجدد و به منظور رهایی از

عقب ماندگی و سلطه پذیري آغاز شد. اسدآبادي قبل از همه سعی داشت در افکار

جامعه به عنوان عامل عقب ماندگی، به پالایش دست زند:

عقیده خرافیه حجابی است کثیف، علی الدوام حائل می شود در میان »

صاحب آن عقیده و میانۀ حقیقت و واقع... بلکه سبب خواهد شد که جمیع

عمر خود را به اوهام و وحشت و دهشت و خوف و بیم بگذراند و از

حرکت طیور و جنبش بهام در لرزه افتد و از هبوب ریا ح و آواز رعد و

درخشیدن برقی مضطرب گردد و به واسطه تطیر ات و تشئمات از غالب

اسباب سعادت خود بازماند و هر حیله باز و مکار و دج الی را گردن

(29)«.... نهد

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

118

از نگاه سید جمال، اسلام امروزین پاسخگوي نیاز هاي جدید نیست بلکه مسلمانان

باید دست به نوسازي و اصلاح دینی بزنند و بی آنکه کاملاً رشتۀ ارتباط خود ر ا با

( گذشته قطع کنند، باید از نو در کل دستگاه مسلمانی بیندیشند.( 30

اسلام باید بر موجب حاجات و لوازم هر قرنی تبدیل یابد تا تطابق با ...»

(31)«.... آن احتیاجات کند و الا آن را ترس زوال است

او مدرنیته را نیز براي جوامع اسلامی به صورت اصلاح شده پیشنهاد می کند و اخذ

آن را به گونه اي غیر تقلیدي و از روي آگاهی لازم می داند:

هر ملتی که اخلاق و رفتار و تمدن ملت هاي دیگر را بدون توجه به »

خصوصیات قومی خود تقلید کند، طبعاً در میان وحدت آن ملت روزنه

(32)«... کوچکی و راهی براي دخول دشمنان به میان آنان باز می شود

از دید اسدآبادي، نخستین کار در این راه گشودن کتاب تاریخ زندگانی و حیات

بشري است:

از اوضاع و احوال ملت هاي گذشته و مراحل مختلف آن آگاه باش یم و از »

تحولات ادواري آن مطلع شویم چون بدین وسیله می توانیم به علل ترقی و

(33)«. پیشرفت ملل غربی پی ببریم

وي توجه به علوم جدید را از راه هاي مهم برون رفت از مشکلات می داند و با

اعتقاد به اینکه راه چارة خرابی ها و عقب ماندگی جوامع شرقی و مسلمانان منحصر

به علم است( 34 ) و اساساً ملت به علم زنده است،( 35 ) می نویسد:

جمیع این ترقیاتی که در اروپا به ظهور رسیده، همه نتیجه علم است و »

اطلاع که ملل اروپا به حسن مواظبت خودشان بدون اینکه متوقع و م نتظر

36 ) آنها که منع )«... یاري از دولت خودشان باشند، آن را به دست آوردند

علوم و معارف می کنند به زعم خود صیانت دیانت اسلام را می نمایند،

(37)«... درحالی که آنها فی الحقیقه دشمن دیانت اسلامیه هستند

اسدآبادي میان دین و دنیا تضادي نمی بیند بلکه معتقد است پیشرفت نیز می تواند

Archive of SID

www.SID.ir

119

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

منجر به قوت دین شود:

هر عالم پرهیزگاري اگر به اصل شریعت رجوع کند خواهد دانست که »

علوم و معارف معاشیه را به هیچ وجه مضاده و مغایرتی با دین نیست بلکه

اگر خوب غور شود، معلوم خواهد شد که این علوم معاشیه سبب قوت

دین است چون که قوت دین از متدینین است و قوت متدینین نتیجۀ غنا و

ثروت و جاه و شوکت است و این امور بدون این علوم معاشیه هرگز

(38)«... صورت وقوع نخواهد پذیرفت

در نهایت، او با معرفی استبداد به عنوان منشأ همه خرابی ها ،( 39 ) و مانع ترقی ،

علم آموزي و عامل ورود بیگانگان( 40 ) که در این راه به حکومت استبدادي ایران نیز

سخت حمله می برد، و براي رهایی از آن و استعمار، بهترین ملجأ و آرمان را اسلام

می داند( 41 ) که می توان از طریق موازین عقلی و تطبیق با مقتضیات جهان نو، بدان ها

( دست یافت.( 42

دین مطلقا مایۀ نیک بختی هاي انسان است. پس اگر بر اساس هاي محکم و »

پایه هاي متقن گذاشته شده باشد، البته آن دین به نهج اتم سبب سعادت

تامه و رفاهیت کامله خواهد شد و به طریق اولی موجب ترقیات صوریه و

معنویه شده، علم مدنیت را در میان پیروان خود خواهد برافروخت بلکه

(43)«. متدینین را به تمامی کمالات عقلیه و نفسیه فائز خواهد گردانید

از دیگر علماي برجستۀ هم عصر اسدآبادي که تلاش بسیاري براي هماهنگی میان

اسلام با تحولات جدید به عمل آورد، اما پیش از همه به اصلاح دینی براي

- دسترسی به ترقی و رفع عقب ماندگی توجه نمود، شیخ هادي نجم آبادي ( 1902

1834 ) است. وي عقل را مهم ترین پیامبر بشر براي تشخیص راه راست می خواند و

به مردم پند می داد که از خرافه، تقلید کورکورانه، عادات و رسوم منفی دوري

شیخ هادي » : جویند.( 44 ) یحیی دولت آبادي دربارة نجم آبادي چنین نوشته است

نجم آبادي از روحانیون معروف و از بیداران عصر حاضر است ... زبانش در بیان

حقایق احکام شرعی و نشر اخلاق نیکو آزاد و در تخطئه نمودن علنی ، از کار

روحانی نمایان و رفتار طمعکارانۀ آنها بی احتراز است.. و به همین سبب است که

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

120

بعضی از رؤساي روحانی یعنی کسانی که شیخ معظم رفتار آنها را تخطئه می نماید

45 ) شیخ هادي با انتقاد از ).« بر او حسد برده او را به کفر و زندقه نسبت می دهند

وضعیت نابسامان جامعه، بر عقب ماندگی مسلمانان افسوس می خورد و از مردم

می پرسد:

حال چه شد که کفار بر اهل اسلام در بلاد ایران تفوق و علو جستند و »

مردم ایران به تبعیت کفار بلکه سکناي در بلاد ایشان را مایل تر هستند؟

نیست مگر به جهت آنکه عدالت در بلاد ایشان بیشتر و خلق در حکومت

ایشان آسوده تر هستند و اموال و نفوس در تحت حکومت ایشان محفوظ تر

(46)«.... است

نجم آبادي که در نتیجۀ دیدگاه ها و مواضع اصلاح طلب ی دینی خود سخت مورد

حمله قرار می گرفت و حتی برخی چون سید صادق طباطبایی او را تکفیر نمودند،

به آن گروه از علماي دینی که در برابر منتقدان خود و دگراندیشان به ستیز ه جویی

برمی خیزند و در خرافه پرستی و گمراهی مردم نقش دارند، انتقاد شدید وارد می کند:

شخص بی دین تا به لباس اهل دین و زهد و تقوي درنیاید نمی تواند مردم »

را اغوا نماید و از حق برگرداند، پس شیاطین انسیه همین اشخاص هستند

که با خدا راهی ندارند و در لباس سالکین راه حقند و مردم ایشان را هادي

و مرشد می دانند نه از روي جهل و نادانی و ناشناسی بلکه از روي مسامحه

و بی مبالاتی، بلکه غالباً می فهمند و می دانند که این اشخاص هوا پرستند ،...

با وجود این به جهت اغراض نفسانیۀ خود متابعت و انقیاد می نمایند و

ایشان از اینان بهره می برند و اینان از ایشان ... اگر این گفتگو را در نزد

بعضی از عوام از اهل تدلیس و تلبیس بنمایی فریاد می کند که کافر شدي،

هر کس به کفش عالم بی احترامی نماید به خودش نموده و هر کس به عالم

بی احترامی نماید بی احترامی به منوب او نموده پس بی احترامی به خدا و

(47).« پیغمبر شده

نجم آبادي به عنوان یک مجتهد دینی در نگاه آسیب شناس انۀ خود، با انتقاد از

بی توجهی به ضرورت فهم استدلالی از اصل دین و تأکید بر ضرورت اعتقاد و

Archive of SID

www.SID.ir

121

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

ایمان به اصول دین بر پایۀ استقلال رأي و نه تقلید، فقدان حالت عملیه و خلقیه و

برخوردار نبودن از زبان استدلال را از اساسی ترین ضعف هاي موجود در حوزة

معرفت و ایمان دینی علما و روحانیان دانسته که ناتوانی در جلب و جذب مردم به

سوي علما و روحانیان از پیامدهاي آن ضعف ها به شمار می آید . از همین دیدگاه

اصل دین را پایه اش بر غیر تقلید و ادله وهمیه » : است که وي تأسف می خورد

نگذاشتیم. نه حالت عملیه و خلقیه داریم که مردم را مایل خود نماییم و نه زبان

48 ) بی گمان این شیوه از ).« استدلال که به تیغ زبان خلق را به سمت خود کشیم

نگرش اصلاحی نجم آبادي هرگاه در بستر و شرایط تاریخی خود نگریسته شود،

واقع بینی او را در درك برخی تغییرات و تحولات به وجود آمده، آگاهی وي به

ناکارآمدي آن بخش از تفکر سنتی در جامعه که قادر به درك روح تغییرات و

نیازهاي جدید زمانه نبود و دلبستگی اش را به ضرورت تجدید نظر نقادانه و

( اصلاحی در این زمینه نشان می دهد.( 49

در ادامه باید از مهم ترین نظریه پرداز حکومت مشروطه بر پایه آموزه هاي

اسلامی یعنی علامه محمدحسن نائینی سخن گفت که در کنار علماي نجف، از

بزرگ ترین حامیان انقلاب مشروطه در مقابل شریعت مدار ان و محافظه کار ان به

شمار رفته و راه خود را از دیگر علماي دینی نیز، از طریق قائل شدن استدلال هاي

کلامی فقهی و عقلی براي مشروطیت که ناشی از درك صحیح او از ماهیت

مشروطه و آگاهی از تحولات دنیاي جدید بوده است، جدا می سازد . کتاب تنبیه

الامۀ و تنزیه الملۀ او (آگاهی از ضروریات شریعت و زدودن بدعت و استبداد)، در

جواب دو دسته افراد نوشته شد: غربیانی که به گفته نائینی با تلاش توانستند جبران

عقب ماندگی کرده و امروزه بندگی و اسارت ملت اسلامی را از لوازم اسلامیت

پنداشته اند وازاین رو احکامش را با تمدن و عدالت و یا ضرورت عقل مستقل در

منافات می دانند؛( 50 ) و کسانی که به گفتۀ نائینی به عنوان دستۀ گرگانی آدم خوار،

براي ابقاي شجرة خبیثۀ ظلم و استبداد و اغتصاب رقاب و اموال مسلمانان وسیله و

دستاویزي بهتر از اسم حفظ دین نیافتند. او با محکوم کردن گروه شریعت مداران که

از دید وي با فراعنۀ ایران هم دست شده اند، معتقد است آنچه آنها کردند یادآور

شنائع عهد چنگیز و ضحاك است که باعث شد در جوامع مسیحیان عیب جو، چهرة

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

122

منفی اي از دین ارائه شود؛( 51 ) در نتیجه سکوت را در برابر چنین زندقه، الحاد و لعب

به دین جایز نشمرده و به نوشتن کتاب فوق مبادرت ورزید( 52 ) تا هم چهره اي مترقی

از اسلام در مقابل غربیان ارائه دهد، و هم با تفسیري نو از اسلام، و هماهنگی آن با

تحولات مدرن، راه ترقی کشور و کامیابی مشروطیت را فراهم آورد.

نائینی که از کتاب تأثیرگذار عبدالرحمن کواکبی طبایع الاستبداد که او نیز

از اندیشه گر ایتالیایی ویتوریو آلفیري متأثر بود، تأثیر پذیرفت،( 53 ) در مقدمه کتابش با

حقیقت استبداد، مشروطیت، قانون اساسی، مجلس شوري، حریت و » عنوان

به ضروري بودن سلطنت که منظور او همان حکومت است، می پردازد. او ،« مساوات

در فصل نخست کتاب، به هنگام بحث دربارة حقیقت سلطنت، از ضرورت

محدودیت استیلا سخن گفته است؛ محدودیتی که مورد رضایت همۀ شرایع و ادیان

است زیرا سلطنت از نوع امانت است و رعایت قواعد امانتداري، فرض است.( 54 ) در

فصل دوم و سوم کتاب نیز از ضرورت محدودیت قدرت در عصر غیبت سخن

گفته و مشروطیت را یکی از لوازم آن براي جلوگیري از ظلم و ستم حاکمان به

شمار می آورد. نائینی در فصل چهارم کتاب، به شبهات و اعتراض هاي مخالفان در

مورد مشروطیت پاسخ داده است. مفاهیم دوگانۀ آزادي و برابري، شالودة استدلال

نائینی را به طرفداري از مشروطیت تشکیل می دهد:

چون سرمایۀ سعادت و حیات ملی و محدودیت سلطنت و مسئو لیت »

مقولۀ آن و حفظ حقوق ملیه همه منتهی به این دو اصل است، لهذا

[مخالفان مشروطه] این دو موهبت عظماي الهیه عزاسمه را به چنین صور

(55)«... قبیحه در آورده اند

وي در مورد آزادي و اینکه مخالفان، آن را برگرفته از شیوة فرنگیان دانسته اند، گفته

است که اصولاً پیامبران خواسته اند مردمان را از قید فراعنه و بندگی دیگران آزاد

سازند. در پی آن نیز توضیح داده که منظور از آزادي، آزادي از دین نیست؛ بلکه

که » آزادي از استبداد است.( 56 ) نائینی دربارة دستور یا قانون و این اعتراض مخالفان

نیز پاسخ داده است که قانون اگر به « در کشور اسلام، تدوین قانون چه معنایی دارد

قصد تشریع نباشد و حالت نظامنامه داشته باشد، بدعت به شمار نمی آید و بر اساس

Archive of SID

www.SID.ir

123

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

محدود ساختن غصب غاصب را ،« مقدمۀ واجب، خود واجب است » این اصل که

مقدمۀ واجب، واجب » متوقف به تنظیم و عمل به قانون دانسته و آن را از نوع

سیاست از امور حسبیه » دانسته است.( 57 ) او در پاسخ به این گفتۀ مخالفان که ،« است

پذیرفته که سیاست از امور ،« است و دخالت در آن بر همه کس واجب نیست

نظر به شورویه بودن اصل سلطنت اسلامیه، چنانچه » حسبیه است، اما افزوده که

سابقاً مبین شد، عموم ملت از این حیث و هم از جهت مالیاتی که از براي اقامه

مصالح لازمه می دهند، حق مراقبت و نظارت دارند و از باب منع از تجاوزات در

( سیاست جزء امور و وظایف عمومی است.( 58 «... باب نهی از منکر

نائینی پس از پاسخگویی به ایرادهاي مخالفان، در فصل پنجم کتاب خود،

وظایف نمایندگان را برشمرده و بر اهمیت ضبط و تعدیل خراج و مالیات و

چگونگی استفاده از وجوه جمع آوري شده، به مثابه نخستین و اصل ی ترین وظیفۀ

نمایندگان تأکید کرده است. مالیۀ درست، به نظر او، متضمن نظامات اصولی در

زمینه هایی چون نیروهاي نظامی و انتظامی و مسائلی از این دست است . بحث در

( مورد قراردادها و وضع قوانین نیز از دیگر وظایف نمایندگان است.( 59

نائینی در بخش پایانی کتابش هفت عامل را برشمرده که اصل و منشأ استبداد

شناخته می شوند: نادانی و جهل مردمان، سوء برداشت از دین و تبدیل آن به شعبۀ

استبداد دینی، شاه پرستی، تفرقه میان مردم، به کارگیري رعب و وحشت و اسباب

خوف مردمان از سوي مستبدان و فراعنۀ هر عصر، استعباد زیردستان، طبیعی شدن

استبداد پذیري و روي آوردن به سیره و اخلاق زورگویانه یا استبداد طبقاتی، و

سرانجام کاربرد نیروي مالی و نظامی براي سرکوب ملت و در خاتمه دوم کتاب ،

نائینی با تأثیرپذیري از افکار اندیشمندان جدید و با روش استدلالی به ارائه راه حل

براي دفع استبداد می پردازد.

با وجود تفاوتی که وي میان دو شعبۀ استبداد سیاسی و استبداد دینی می گذارد،

راه حل هاي او براي هریک اغلب مشترك است. نائینی ریشه کن کردن استبداد دینی

را ناممکن نمی داند و معتقد است چون استبداد سیاسی را نیز نمی توان همواره

پوشانید و اتحاد و همکاري علماي دینیِ استبدادگر با استبداد « لباس مشروعیتش »

محسوب شود، بنابراین و با توجه « اعانت بر حفظ دین » سیاسی نمی تواند همواره

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

124

به پیدایش رشد تدریجی آگاهی عمومی در میان مردم می توان انتظار داشت که

سرانجام، هم استبداد دینی و هم استبداد سیاسی و هم اتحاد و همکاري میان آن دو

( در جامعه پایان یابد.( 60

از دیگر علماي عصر مشروطه که در دفاع از مشروطیت و منطق تحولات

جدید، رساله اي را با نام رساله انصافیه نگاشت، ملا عبدالرسول کاشانی بود که

می توان از وي به عنوان نمونۀ کامل اندیشمند نوگراي دینی یاد نمود. او که از نظر

روشنفکري حتی از نائینی صریح تر بود، چنان از اصلاح گري دینی سخن می گوید

که نشان دهندة آگاهی او از منطق دوران جدید و درك آگاهان ۀ وي از مشروطیت

است. پیشنهادها و نظراتی که وي در رساله اظهار می دارد، همگی براي انتظام امور

دنیایی بوده است؛ ازاین رو مشروطیت براي ملا عبدالرسول گا می هم در این

راستاست.

او در مورد آزادي که آن را تفاوت میان انسان و حیوان می داند ، معتقد است :

انسان باید آزاد باشد، تا آزاد نباشد، انسان نیست. آزادي انسان یعنی اینکه مختار »

نفس و مال و عیال و منزل و کسب و امور معاشیه خود باشد و همچنین در قلم و

پس از «... طبع و عقاید و تکلمات و حرکت و سکون و غیر ذلک، خود مختار باشد

تعریف آزادي، ملا عبدالرسول همچون متفکران غربی، میان آزادي و خودسري فرق

لابد قانونی لازم است براي » : می گذارد که مرز میان آن دو را قانون تعیین می کند

آزادي که منجر به تعدي و خودسري نشود تا در ضمن آزادي این شخص دیگران

61 ) این سخن )«. هم آزاد باشند و در ضمن آزادي دیگران این شخص هم آزاد باشد

ملا عبدالرسول یادآور گفتۀ جان استوارت میل در مورد آزادي است که حد آزادي

از دید وي تا جایی است که مانع آزادي دیگران نشود.

کاشانی پس از ذکر ضرورت آزادي و قانون، به مشروطیت پرداخته و آن را در

صاحب منصب آن هرچه بکنند کسی حق » مقابل دولت مطلقه قرار می دهد که

سؤال و جواب ندارد، درحالی که مشروطه دولتی است که صاحب منصب آن ملزم

باشند به اطاعت قانون و نشر عدل سلطنت پادشاه، وزارت وزرا، وکالت وکلا ،

دارالشوري، مجلس سنا، عدلیه، قاضی مح اکمات و سایر مناصب که همه داده

می شود اما مشروطاً. چون تمام از رعیتند، باید در نهایت عدل از روي قانون رفتار

Archive of SID

www.SID.ir

125

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

62 ) در این گفته او حق حاکمیت مردم، ).« کنند تا این منصب از آنها گرفته نشود

انتخابی بودن مناصب سیاسی و حق بازپس گیري آنها به رسمیت شناخته می شود که

همگی ریشه در چهرة نخست مدرنتیه دارد.

اول عمل دولت مشروطه از » : کاشانی سپس به بیان ارکان مشروطیت می پردازد

و غیر ذلک است « بلدي » و « ولایتی » و « دارالشوري » دید او، مسئله انتخاب وکلاي

که توسط آراي اشخاص صورت می پذیرد. از ارکان دیگر مشروطه این است که

باید دولت مشروطه داراي سه قوة مقننه (با دو مجلس نمایندگان و مجلس سنا که

از طرف مردم انتخاب می شوند)، مجریه و قضاییه باشد. سوم از اصول مشروطه از

آزادي » ، دید او، آزادي مجامع (احزاب و گرو هها) است. چهارم از اصول مشروطیت

است چون آزادي انتخاب، آزادي در قلم، طبع، صنعت، کسب و سایر لوازم « ملت

تعیش که هرچه بخواهند بنویسند و هرچه می خواهند طبع کنند و... او خرابی ایران

(63).« را همه ناشی از عدم آزادي می داند

او که از عملکرد محافظه کاران و شریعت مداران در اعدام مشروطه طلبانی چون

صور اسرافیل و میرزا ملک المتکلمین سخت متأثر شده بود، به عنوان پنجمین اصل،

شمشیر براي تصحیح عقاید نزد پیامبر (ص) نبود، » : در مورد تساهل معتقد است

64 ) کاشانی در ).« بلکه یا براي دفع دشمن بود یا براي جلب مردم تحت قانون صحیح

تساوي در محاکمات می داند میان شاه و گدا، » ادامه ششمین اصل مشروطیت را

است که با ذکر آیات « دفع ظلم » هفتمین اصل از نظر او .« عالم و جاهل، فقیر و غنی

و احادیث چنین حقی را براي مردم به رسمیت می شناسد .( 65 ) هشتمین اصل از

نفس و عرض و مال است . دیگر از اصول مشروطه، « امنیت » ، اصول مشروطیت

است که منظور اعلان و ثبت و ضبط مجازات و « تشهیر مفاوضات سیاست »

متجاوزین به حقوق اجتماعی براي عبرت گیري و کاهش جرم است از هر طبقه و

است . « شایسته سالاري » ، صنفی که باشد . دهمین اصل مشروطیت از نظر او

ثبت » دوازدهمین ؛« اخذ مالیات از مردم بر حسب ثروت آنهاست » ، یازدهمین اصل

سیزدهمین، تأسیس مکتب خانه به شیوة نوین است . او ؛« دخل وخرج مملکت است

در اینجا به بسیاري از علما انتقاد کرده و عدم ارتباط آنها و جامعۀ اسلامی با علوم

( جدید را از عوامل بدفهمی ها و عقب ماندگی ها می خواند.( 66

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

126

کاشانی به موانع استقرار مشروطیت ،« رساله انصافیه » در بخش دیگري از

می پردازد که نشان از مطالعه و تفکر عمیق و آگاهی نویسنده از تحولات و اندیشۀ

کسانی می داند « بی علمی » سیاسی جدید دارد. وي نخستین مانع تحقق مشروطه را

یعنی » ، است « تزاحم مشاغل » ، که عهده دار سیاست هستند. دوم از موانع مشروطه

یک نفر چند شغل داشته باشد، مثلا یک نفر هم مجتهد است، هم قاضی، هم وکیل،

هم محرر، هم کارگزار، هم دلال، هم طبیب، هم اهل خبرت، هم مباشر دیوان و غیر

عدم تبعیت » ، سیم از موانع «. ذلک، پانزده شغل می گیرد و همه را ناقص می گذارد

بعضی مشروطه خواه ان « تندروي » ، چهارم ؛« بعضی اولیاي امور است از قانون

فقر و وابستگی اقتصادي به خارج » ، بی خرد و روزنام هنویسان بی علم است؛ پنجم

« عدم ترس از خد ا » است؛ هفتم « عادت به ظلم » ، ششم از موانع مشروطیت ؛« است

( است.( 67 « یأس و ناامیدي » ، است و هشتم از موانع مشروطیت

سرانجام در جبهۀ نوگرایی دینی عصر مشروطیت، باید از حاج شیخ اسدالله

ممقانی یاد کرد که برخی او را بزرگ ترین و مهم ترین روحانی اصلاح طلب دینی

می خوانند.( 68 ) وي که نویسندة رسالۀ مسلک الامام فی سلامه الاسلام است، چهار

« عملکرد روحانیت » و « آداب و رسوم دینی » ،« نهادهاي دینی » ،« معرفت دینی » حوزة

را به نقد کشیده و با توجه به تحولات مشروطه، ریشه هاي عقب ماندگی مسلمانان را

معرفتی و ناشی از درك نادرست آنها به ویژه برخی علما از تحولات جدید و عدم

( هماهنگی با آن می داند.( 69

ممقانی مهم ترین ویژگی هاي لازم براي به کسب مرجعیت کلیه شئون از سوي

همۀ علوم عصریه و » و « باید به مقتضیات این عصر » : علما را چنین برشمرده است

تا بتوانند به رفعش قیام نمایند و داراي کلیۀ » عالم باشند « احتیاجات کنونی مردم

فنون و علوم عصریه باشند تا اینکه از روي استحقاق، مرجع کلیۀ شئون زندگی

همچنین دربارة انواع علوم و دانش هاي جدید مانند ریاضیات، شیمی، .« مردم بشوند

حکمت، مکانیک، تاریخ عمومی ملل، تاریخ سیاسی قدیم و جدید، حقوق عمومی و

خصوصی، حقوق اساسی، حقوق بین الملل، امور نظامی، علم اقتصاد و علم سیاست

با بهره گیري از شیوه هاي متداول آموزش و تحصیلات عالی در دانشگاه ها و مراکز

(70).« علمی اروپا آگاه باشند

Archive of SID

www.SID.ir

127

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

وي با انتقاد از شیوة آموزشی رایج و غالب در میان روحانیان معتقد است

ضعف و ناتوانی در آموزش صحیح و کارآمد اسلام، یکی از مهم ترین عواملی است

که به دور از دسترس قرار گرفتن مفاهیم اسلامی و دشواري فهم آن در میان مردم و

در نتیجه سستی ایمان آنها و گرایش گروهی از مردم به ویژه جوانان به سوي دیگر

مکاتب و عقاید انجامیده است.( 71 ) ممقانی در بخش دیگري از دیدگاه اصلاحی خود

از » دربارة تشکیلات حوزه هاي علمیۀ دینی تصریح کرده که بر علما لازم است تا

روي پروگرام درست، به تأسیس یک دارالفنون معظم اسلامی اقدام فرمایند و منقسم

که در آنها علوم مختلف « به چندین شعبه نمایند، مثل دارالفنون هاي بزرگ عالم

دینی با شیوه هاي جدید و کلیۀ علوم و دانش هاي جدید و زبان هاي مختلفی مانند

عربی، ترکی، فرانسوي، آلمانی و انگلیسی تدریس و تحصیل شود .( 72 ) و براي آن

هر سالی پس از » باید .« علماي اسلام از حیث موازنۀ عالم اسلام، منورالافکار باشند »

تکمیل تحصیلات علمی و دینی خود، جمعیتی به دارالفنون و مدرسه هاي بزرگ

اروپا اعزام فرمایند و از ترقیات محیرالعقول دول اروپایی آگاه شده و به چشم دیده

و شوکت آنان را مشاهده کرده آن وقت خواهند دانست که حفظ اسلام نه آن

(73).« جوري بوده که بعضی زعم کرده اند

ممقانی با تأکید بر عصري بودن فهم دین و ضرورت توجه علما به درك

تحولات و دگرگونی ها و نیز تفاوت نیازهاي مردم و جامعه در گذشته، امروز و

وضع احتیاجات امروز و فرداي ما غیر از دیروز است و به » : آینده چنین می نویسد

مقتضیات این عصر، مسلمانان ایرانی چیزي که در حالت کنونی از علما منتظر و

(74).« مترقب هستند غیر از آن است که پیش انتظار داشتند

همین اشخاص که قائل به قول مذکور [ ریاست مجتهدان بر امت و جامعۀ »

اسلامی در زمان غیبت امام معصوم (ع)] می شوند، اگر به علوم و

احتیاجات مسلمانان در امروز به مقتضاي عصر واقف نباشند، چطور

متصور است که شارع تجویز مداخلات آنها را بفرماید و چگونه می شود

که عالم به فروع مسائل عبادیه مثل طهارت و نماز و روزه باشد، او را

شارع، مرجع تعبدي یک جمعیت اسلامی فرماید، یا کسی که اقصی درجه

اطلاع علمی وي در عالم منحصر بر این علوم باشد که ببینیم ظواهر الفاظ

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

128

من باب ظن خاص حجت است یا ظن مطلق، شارع مقدس دین حنیف

اسلام، او را مرجع کلیۀ امور ملکیه و معاملاتیه و حربیه و عبادیه و سیاسیه

بفرماید... بداهت و عقل هر عاقلی حاکم است اشخاصی که در صورت

عدم اطلاع بر علوم لازمه، اداره یک قصبه را نمی توانند بکنند، کجا برسد

که ریاست ملکیه و ملیه و سیاسیه و حربیه یک مملکت اسلامی را اداره

(75)«. فرمایند

نتیجه گیري

پیشرفت غرب طی تحولات عظیم ذهنی و عینی، سبب فاصله و تمایزات عمده اي

میان کشورهاي جهان شد که به تدریج به سلطۀ آن بر کلیه جهان انجامید . استعمار

غربیان همراه با ورود افکار و مظاهر جدید، تمامی جهان را دچار تحولات و

چالش هاي بزرگ ساختاري کرد؛ به ویژه آنکه میان مدرنیته و تفکر رایج و غالب در

دیگر نقاط جهان از نظر ماهوي تفاوت هاي بنیادین وجود داشته است. شکل گیري

در قالب دینی ) ) « سنت » گفتمان تجدد در عرصه جهانی که سبب رستاخیز گفتمان

در عصر جدید به منظور پاسخگویی به پدیده ها و نیازهاي مدرن شد ،( 76 ) همراه با

عقب ماندگی شرق نسبت به غرب جدید، به تقابل هاي اساسی در همه ابعاد زندگی

در جوامع سنتی به ویژه اسلامی انجامید. در پاسخ به چالش هاي به وجود آمده و به

منظور رهایی از استعمار، استبداد و عقب ماندگی در دوران جدید، تلاش ها و

جنبش هاي اجتماعی متعددي شروع به بالیدن گرفت که در ایران، نقطه آغاز آن را

می توان از زمان عباس میرزا و پس از شکست از روسیه و اصلاحات صدراعظم هاي

اصلاح طلب ولی ناکام به ویژه نقطه اوج آن یعنی انقلاب مشروطه دانست.

درحالی که به منظور برون رفت از وضعیت موجود، تلاش عده اي تحت عنوان

روشنفکران صرف تطبیق با تحولات و اندیشه هاي جدید شد، این مسئله از سوي

گفتمان دینی از طریق بازگشت به خویشتن مذهبی ممکن بوده است. درون گفتمان

دینی نیز گرچه در اعتقاد و التزام به بنیادهاي شریعت اشتراك نظر وجود داشته ، اما

این گفتمان خود به خرُده گفتمان هاي بزرگ دیگري تقسیم می شد. در مقابل علمایی

که تنها راه جبران عقب ماندگی و رهایی از استعمار را شریعت می خواندند و تجدد

Archive of SID

www.SID.ir

129

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

را در ضدیت کامل با دین می دانستند، برخی دیگر نیز بوده اند که با وجود اعتقاد به

شریعت به عنوان راه حل مشکلات، تجدد را تنها بر اساس بنیادهاي مذهبی قابل

قبول می خواندند.

از میان گفتمان مدرن و دینی، جریان نوپایی شکل گرفت که پیش از آن هرگز

سابقه نداشته و زایش آن محصول چالش میان سنت و تجدد بوده است . جریان

اخیر که به نوگرایی دینی شهرت دارد، برخلاف سایر جریان ها ، با هدف تطبیق

عقلانی دین با مقتضیات جدید از یک سو و بومی سازي تجدد از سوي دیگر،

درصدد سازگاري میان شریعت و تجدد برآمد. این جریان با تمیز میان گوهر و

پوستۀ دین، آن بخش از دین را که جزء اصول اعتقادي و گوهر آن محسوب

می شود، غیر قابل تغییر خوانده ولی نسبت به آنچه مسائل ثانوي و تاریخی دین را

در بر می گیرد، نگاهی استدلالی، تفسیري و حتی نقادانه دارد . نوگرایان دینی به

منظور پاسخ به مسائل جدید و برو نرفت از بن بست عقب ماندگی و ستیز میان

سنت و تجدد، احکام دینی را به اولیه و ثانویه و قوانین را نی ز به شرعی و عرفی

تقسیم نموده، و تدوین احکام ثانویه و قوانین عرفی را تا جایی که با اساس دین در

تضاد نباشد، ممکن دانستند.( 77 ) این در حالی بود که با وجود ارائه تفسیري جدید و

منطبق گرانه از دین، در رابطه با تجدد نیز با پذیرش هر دو چهرة آن، بنیادهاي آن را

قابل تفسیر و تردید می دانستند. نوگرایان دینی با اعتقاد به ضرورت دموکراسی،

قانون گذاري، جامعه مدنی، توسعه، آموزش جدید و ... براي همه جوامع، اما

خرد گرایی، اومانیسم، نسبی گرایی، اصالت تجربه، دنیامحوري و سکولاریزم را که از

بنیادهاي مدرنیته محسوب م یشوند، در چهارچوب آموزه هاي دینی قابل پذیرش

نمی دانستند.

در این راستا، نوگرایان دینی برخلاف عدالت مداران درون گفتمان مذهبی، با

استفاده از روش استدلالی و نقادانه در کنار روش هاي فقهی و کلامی، نقدهاي

اساسی به مدرنیته که آن را داراي زمینه هاي غربی می خواندند و هم به تفاسیر

دینی غالب ابراز داشته اند. آنها به منظور جبران عقب ماندگی و رفع چالش میان

سنت و تجدد، از یک سو، مدرنیته را بر اصول اخلاقی و معنوي مبتنی نموده و

نقدهاي شدیدي به وجوه شی وارگی، مادي، استعماري و سرمایه داري آن وارد

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

130

نمودند و از سوي دیگر، با استفاده از روش استدلالی، برخی تفاسیر دینی را به

منظور تطبیق با تحولات جدید مورد نقد قرار داده اند. در نهایت آنکه نوگرایی دینی

در مقابل نوگرایانی که تنها راه برون رفت از بحران را در کنار نهادن سنت و پذیرش

تجدد می خواندند، و شریعت مدارانی که راه حل ممکن را تنها در اجراي شریعت و

نفی تجدد دانسته و در مقابل تحولات جدید ایستادگی می نمودند و آن را نشانۀ کفر

و الحاد می خواندند، خواهان مذهبی مدرن در پاسخگویی به نیازهاي جدید و

مدرنیت هاي بومی بوده اند که در ضدیت با اعتقادات دینی نباشد . جریان نوگرایی

دینی که از همان ابتداي شکل گیري، به عنوان رویکردي جدید منشأ تأثیر ات عمده

بوده، در دهه هاي پس از انقلاب مشروطه نیز در ایران و سایر کشورهاي اسلامی

گسترش زیادي نموده و در حوزه هاي ذهنی و عینی همواره تأثیرات بسیاري از خود

õ ( بر جاي گذارده است.( 78

Archive of SID

www.SID.ir

131

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

پ ی نوشت ها

1. Peter Osborne, Modernity: Transition from Past to the Present, (Oxford: Blackwell, 1997),

pp. 346-350.

،( 2. حسین بشیریه، درآمدي بر جامعه شناسی تجدد، (قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1379

.21- صص 24

3. داریوش شایگان، افسون زدگی جدید، هویت چهل تکه و تفکر سیال، مترجم: فاطمه

. ولیانی، (تهران: نشر و پژوهش فرزان روز)، 1380

4. مهدي رهبري، مشروطه ناکام: تأملی بر رویارویی ایرانیان با چهره ژانوسی تجدد ،

. (تهران: انتشارات کویر، 1387 )، ص 213

در: انقلاب مشروطه، از سري مقالات دانشنامه ،« قانون اساسی » ، 5. سعید امیرارجمند

.99- ایرانیکا، (تهران: امیرکبیر، 1383 )، صص 113

،( 6. فریدون آدمیت، ایدئولوژي نهضت مشروطیت ایران، (تهران: انتشارات پیام، 1355

ص . 414

7. محمدعلی u1583 دطهرانی (کاتوزیان)، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ، (تهران : شرکت

.( سهامی انتشار، 1379

8. B. Bayer and J. Shotter (eds), Reconstructing the Psychological, Subject, (London: Sage,

1998).

9. E. Laclau, and C. Mouffe, Hegemony and Socialist Strategiest: Towards a Radical

Democratic Politics, (Verso: London, 1985).

10. Michel Focault, The Archaeology of Knowledge, Translated by A. M. Scheridan Smith,

(New York: Pantheon Books, 1972), p. 49 & 117.

11 . علی اصغر قره باغی، تبار شناسی پست مدرنیسم، (تهران: دفتر پژوهش هاي فرهنگی،

. 1380 )، ص 273

12. Norman Fairclough, Language and Power , (London and New York: Longman, 1991), pp.

43-47.

13. Ian Craib, Experiencing Identity, (London: Sage, 1998), pp. 4-5.

14 . هیوبرت دریفوس و پل رابینو، میشل فوکو، فراسوي ساخت گرایی و هرمنوتیک ،

.340- مترجم: حسین بشیریه، (تهران: نشر نی، 1376 )، صص 341

.( 15 . یواخیم واخ، جامعه شناسی دین، مترجم: جمشید آزادگان، (تهران: سمت، 1380

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

132

16 . ژان فرانسوا لیوتار، وضعیت پست مدرن: گزارشی درباره دانش، مترجم: حسینعلی

. نوذري، (تهران: گام نو، 1380 )، ص 24

17 . فرزین وحدت، رویارویی فکري ایران با مدرنیت، مترجم : مهدي حقیقت خواه،

.110- (تهران: ققنوس، 1382 )، صص 112

18 . نصر حامد ابوزید، نقد گفتمان دینی، مترجم: حسن یوسفی اشکوري و محمد

. جواهرکلام، (تهران: یادآوران، 1381 )، ص 28

19 . محمد محیط طباطبایی، نقش سید جمال الدین اسدآبادي در بیداري مشرق زمین ،

. (قم: دفتر سازمان تبلیغات، بی تا)، ص 252

20 . عبدالکریم سروش، رازدانی و روشنفکري و دین داري، (تهران : مؤسسه فرهنگی

.( صراط، 1379

21 . لطف الله آجودانی، علما و انقلاب مشروطیت ایران، (تهران: اختران، 1383 )، صص

.159-212

22 . عبدالهادي حائري، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق ،

.126- (تهران: امیرکبیر، 1364 )، صص 130

23 . غلامحسین زرگري نژاد، رسائل مشروطیت ( 18 رساله و لایحه دربارة مشروطیت)،

.275- (تهران: کویر، 1377 )، صص 292

24 . سنت عقل گرایی در ایران و جهان اسلام، ریشه در تفکر شیعه و فلاسفه اسلامی

چون فارابی، ابن سینا، ملاصدرا و... دارد که این بار در رویارویی با تحولات جدید و

مدرنیته، در میان نوگرایان دینی سرباز نمو د. این شیوه همواره مخالفان زیادي میان

مسلمانان داشته که تحت عنوان بدعت و کفر، به کارگیري روش هاي عقلی را نفی

می کردند. با این وجود به این نکتۀ مهم نیز باید توجه کرد که عقلانیت نزد نوگرایان دینی،

عقلانیت در چهارچوب دین است و نه خارج از آن، درحالی که عقلانیت مدرن،

ساختارشکنانه و بیرون از دین بوده و هی چگونه محدودیتی براي عقل قائل نیست.

25 . محمدرضا تاجیک، دین، دموکراسی و روشنفکري در ایران امروز، (تهران: مؤسسه

.116- تحقیقات و توسعه علوم انسانی، 1384 )، صص 117

26 . باتامور، تامس برتون، نخبگان و جامعه، مترجم: علیرضا طیب، (تهران : انتشارات

. دانشگاه تهران، 1371 )، ص 77

. راه نو، سال اول، شماره 9 ،« درباره روشنفکري دینی » ، 27 . احمد نراقی

28. Keddie. Nikki, Sayyid jamal ad-Din, al-Afghani, A Political Biography, Los Anjele: Univ

of California Press, 1972) ,p. 16-17.

29 . سید جمال الدین اسدآبادي، نیچریه یا مادیگري ، (قم : دفتر انتشارات اسلامی،

. بی تا)، ص 55

30 . محمد اقبال لاهوري، احیاي فکر دینی در اسلام ، مترجم : احمد آرام، (تهران :

.112- رسالت قلم، بی تا)، صص 113

31 . مرتضی مدرسی چهاردهی، سید جمال الدین و اندیشه هاي او ، (تهران : پرستو،

. 136 )، ص 151 0

Archive of SID

www.SID.ir

133

انقلاب مشروطه، تجدد و زایش نوگرایی دینی در ایران

32 . سید جمال الدین اسدآبادي، عروة الوثقی، مترجم: زین العابدین کاظمی خ لخالی،

.90- (تهران: حجر، بی تا)، صص 91

. 33 . همان، ص 229

34 . محمد محیط طباطبایی، نقش سید جمال الدین اسدآبادي در بیداري مشرق زمین ،

. (قم: دفتر سازمان تبلیغات، بی تا)، ص 252

35 . احمد موثقی، علل و عوامل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشه سید جمال

. اسدآبادي، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378 )، ص 147

. 36 . محیط طباطبایی، پیشین، ص 253

37 . سید جمال الدین اسدآبادي، مقالات جمالیه، به کوشش ابوالحسن جمالی، (تهران :

. طلوع آزادي، 1355 )، ص 95

. 38 . همان، ص 83

. 39 . همان، ص 259

40 . سید جمال الدین اسدآبادي، اسلام و علم، مترجم: سید هادي خسروشاهی، (تهران:

.71- محمدي علمیه، 1348 )، صص 73

41 . یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، مترجم: کاظم فیروزمند، حسن

. شمس آوري و محسن مدیر شانه چی، (تهران: مرکز، 1377 )، ص 57

. 42 . حمید عنایت، شش گفتار درباره دین و جامعه، (تهران: موج، ب یتا)، ص 11

. 43 . اسدآبادي، نیچریه یا مادیگري، پیشین، ص 74

44 . حائري. عبدالهادي، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق ،

. (تهران: امیرکبیر، 1364 )، ص 92

، 45 . یحیی دولت آبادي، حیات یحیی ( 4 جلد )، (تهران : عطار و فردوسی، 1371

.123- پیشین، جلد 1)، صص 124

46 . شیخ هادي نجم آبادي، تحریر الغطاء، به کوشش مرتضی نجم آبادي، (تهران: بی تا)،

.125- صص 126

. 47 . همان، ص 88

.121- 48 . همان، صص 122

49 . لطف الله آجدانی، علما و انقلاب مشروطیت ایران ، (تهران : اختران ، 1383 )، ص

.196

50 . محمدحسین نائینی، تنبیه الامه و تنزیه المله ، با مقدمه سید محمود طالقانی،

. (تهران: شرکت سهامی انتشار، 1360 )، ص 3

. 51 . همان، ص 5

. 52 . همان، ص 6

.221- 53 . حائري، پیشین، صص 223

.42- 54 . نائینی، پیشین، صص 62

. 55 . همان، ص 37

.64- 56 . همان، صص 66

Archive of SID

www.SID.ir

زمستان 1388 ® شماره 1 ® سال پنجم ® پژوهشنامه علوم سیاسی

134

.73- 57 . همان، صص 86

.78- 58 . همان، صص 79

.90- 59 . همان، صص 104

.120- 60 . همان، صص 142

61 . ملا عبدالرسول کاشانی، رساله انصافیه (نگرشی بر اصول و موانع مشروطیت )،

.75- (کاشان: مرسل، 1378 )، صص 76

62 . زرگري نژاد، غلامحسین، رسائل مشروطیت ( 18 رساله و لایحه دربارة

.563- مشروطیت)، (تهران: کویر، 1377 )، صص 564

. 63 . کاشانی، پیشین، ص 93

64 . همان.

. 65 . زرگري نژاد، پیشین، ص 590

. 66 . کاشانی، پیشین، ص 106

.588- 67 . زرگري نژاد، پیشین، صص 601

. 68 . آجدانی، پیشین، ص 203

69 . حاج اسد الله ممقانی، مسلک الامام فی سلامه الاسلام، به کوشش صادق سجادي،

.23- (تهران: تاریخ ایران، 1363 )، صص 25

.25- 70 . ممقانی، پیشین، صص 27

. 71 . آجدانی، پیشین، ص 208

. 72 . ممقانی، پیشین، ص 41

. 73 . همان، پیشین، ص 58

. 74 . همان، پیشین، ص 28

. 75 . همان، پیشین، ص 36

76 . گفتمان سنت در فرایندي غیریت ساز و در تقابل با تجدد و رویارویی با مسائل و

پدیده هاي مدرن داراي چهارچوب هاي معنایی متمایزي در دوران معاصر شد.

77 . شریعت مداران در این بخش، همه احکام اخروي و دنیوي دین را قابل اجرا

دانسته و هرگونه تغییر در آن را بدعت می خوانند.

78 . در این باره می توان به نقش این جریان به ویژه دکتر علی شریعتی در بیداري

اسلامی و در مقابله با جریان هاي لیبرال، مارکسیستی و ملی گرا در دهه هاي 1340 و 1350

و در وقوع انقلاب اسلامی سال 1357 اشاره کرد.

Archive of SID

www.SID.ir

پوریا بصیری بازدید : 2232 جمعه 04 دی 1394 نظرات (0)

  

جنبش مشروطه تا رضاشاه

ایده مشروطه ای که بیشتر به ایده های مراکز فراماسونری مثل انجمن معارف˛ مرکز غیبی˛ جامع آدمیت و ... نزدیک بود شکل گرفت. شروع جنبش از ماجرای گران شدن قند از تهران آغاز شد. علاالدوله با الدوله با تائید عین الدوله (صدراعظم)هفده نفر بازرگان و دوسید را به جرم گران کردن قند به چوب بست که موجب اعتراض بازاریان و روحانیون به شکل سخنرانی ضد استبدادی˛ درخواست تاسیس عدالتخانه˛ درخواست برکناری عین الدوله و مسیونوزبلزیکی شد. پس از اعتصاب مردم در تهران و تحصن در مسجد حضرت عبدالعظیم مظفرالدین  شاه با دادن وعده های کذب قائله را خواباند ولی آنها را عملی نکرد و دوباره بعلت تهدید سید محمد طباطبایی و سید عبدا... بهبهانی مبنی بر ترک کشور و رفتن به عتبات عالیات و تحصن مردم در سفارت انگلیس و درخواستهای مجدد عین الدوله استعفا داد و میرزا نصرا...خان مشیرالدوله صدر اعظم شد. نهضت مشروطه در ابتدا به علت تاسیس عدالتخانه به نهضت عدالتخانه معروف بود ولی کم کم مسئله پارلمان و محدود کردن قدرت شاه مطرح شد و بالاخره در 1324 فرمان مشروطه امضا شد و مجلس نمایندگان افتتاح و قانون اساسی تصویب شد ولی با دو دیدگاه متفاوت که یکی نظر روحانیون و در افتتاح و قانون اساسی تصویب شد ولی با دو دیدگاه متفاوت که یکی نظر روحانیون و در راس آن شیخ فضل ا... نوری که می خواست قوانین بر پایه شریعت باشد و دیگر روشنفکران غربزده فراماسونری که قوانین غربی می خواستند. بدین ترتیب تفرقه بین دسته مبارزان آغاز شد که فراماسونها اکثریت بودند و توانستند به نفع خود قانون را که 51 ماده بود تدوین کنند و فقط با تلاش شیخ فضل ا...  نظارت فقها به عنوان اصل دوم متمم تصویب شد. در همان سال مظفرالدین شاه بدرود حیات گفت و محمدمیرزا به حکومت رسید.

ولی محمدعلی شاه که با مشروطه مخالف بود حکم سلطنت مشروطه و متتم قانون اساسی را با اعتراض مردم به ناچار امضا کرد ولی پس از آن دستور به توپ بستن مجلس را توسط کلنل لیاخوف روسی داد و چند نفر از مشروطه خواهان را به بند کشید و تعدادی را کشت و برخی دیگر را وادار به گریز کرد.

قرارداد 1907

این قرارداد در سن پطرزبورگ بسته شد و به موجب آن ایران به سه قسمت تقسیم می شد: بک منطقه بی طرف تحت نفوذ حکومت مرکزی و دو منطقه دیگر تحت نفوذ انگلیس و روسیه. این قرارداد حتی با اعتراض دولت ایران هم لغو نشد و اگر جنگ بین المللی 1914 و انقلاب کبیر روسیه رخ نداده بود شاید اسمی از ایران امروز در نقشه جهان دیده نمی شد.

فاتحان تهران

برای ریشه کن کردن دستگاه استبداد محمدعلی شاه دسته ای از مجاهدین به قصد تسخیر پایتخت خروج کردند. دسته ای از جوشقان و قم به سرداری حاجی علیقلی خان سردار اسد به سمت کاشان و دسته ای از بختیاری و اصفهان و فارس و دسته ای از مجاهدین گیلان که قزوین را تصرف کردند همگی به سمت تهران حمله و طول سه روز نیروی دولتی را شکست دادند و در 1327 محمد علی شاه را پس از 13 ماه سلطنت از تخت سلطنت به زیر کشیدند که وی به روس پناهنده شد. پس از فتح تهران سران مشروطه اجتماعی در بهارستان تشکیل دادند و چون احمدشاه پسر 13 ساله محمدعلی شاه به بلوغ نرسیده بود 23 نفر برای اداره مملکت برگزیده و عضدالملک نایب السلطنه شد. پس از آن دومین دور انتخابات مجلس انجام شد و بدین ترتیب منافع مشروطه خواهان و انگلیسی ها که همانا برداشتن روحانیت از سر راه خود که مانعی برایشان محسوب می شد تامین شد و شیخ فضل ا... نوری را اعدام کردند.

در سال 1322 احمدشاه رسما تاجگذاری کرد و انتخابات مجلس سوم برگزار شد.

قرارداد1919

این قرارداد با دادن رشوه هایی به برخی سران دولت ایران از جمله وثوق الدوله بسته شد که حوزه قدرت انگلیس را در ایران تثبیت می کرد و مفاد آن به شرح ذیل می باشد:

1-در دست گرفتن زمام امور مالیه و ارتش ایران بوسیله مستشاران انگلیس که از دولت ایران حقوق می گیرند.

2-منحل شدن قزاق و ژاندارمری و تشکیل ارتش متحدالشکل زیر نظر و فرماندهی افسران انگلیسی

3-تغییر تعرفه گمرکی در ظاهر به نفع ایران ولی در حقیقت به سود بریتانیا

4-همکاری بریتانیا با ایران در خصوص قراردادهای موجود بین دو کشور و ترمیم خسارات وارده در ایام جنگ

5-چشم پوشی بریتانیای کبیر از مطالبه هزینه نگهداری سپاه خود در ایران مشروط بر چشم پوشی ایران از مطالبه خسارت وارده از قشون بریتانیا

ولی پس از انتخابات مجلس چهارم این قرارداد رد شد و کابینه وثوق مستعفی و بار دیگر مشیرالدوله نخست وزیر شد. کودتای رضاخان مدیون ایجاد ناامنی و حس نارضایتی مردم به واسطه این قرارداد بود.

کودتای 1299 شمسی

برای رسیدن انگلیسی ها به منابع ایران و توسط خود آنها طرح ریزی شد و برای رسیدن به این هدف نیاز به دو مهره نظامی و سیاسی داشتند که اولی رضاخان و دومی سید ضیاالدین طباطبایی بود.

بدین ترتیب در اوایل اسفند 1299 قوای قزاق به فرماندهی رضاخان از قزوین به سوی تهران حرکت کرد و بدون هیچ مشکلی تهران را در سوم اسفند تصرف کرد و احمدشاه از ترس وی را به عنوان فرمانده کل قوا و سید ضیا را به عنوان نخست وزیر انتخاب کرد. در 1300 رضاخان سید ضیا را کنار گذاشت و خود وزارت جنگ را بر عهده گرفت و در 1302 به نخست وزیری منسوب شدو پس از آنکه احمدشاه به اروپا رفت با تصویب ماده ای در مجلس سلسله قاجار را منحل و پهلوی را به رسمیت شناخت و به پادشاهی ایران دست یافت.

خیابانی و میرزا کوچک خان جنگلی دو تن از مبارزان بودندکه به ترتیب در تبریز و تالش دست به مبارزه زدند.

خیابانی در تبریز به اصلاح نظام اداری پرداخت. وی با در دست گرفتن شهربانی سررشته امور را در تبریز در دست گرفت ولی نیروی قزاق در مقابل او بود که به دلیل سخنرانی که بر علیه آنان کرده بود قزاقها به پایگاه وی حمله کردند و پس از قتل و غارت در شهر وی را به ضرب گلوله کشتند.

میرزا کوچک خان جنگلی که دانش آموخته علوم دینی بود پس از مبارزه از راههای کوناگون سرانجام دست به مبارزه مسلحانه زد. وی کمیته اتحاد اسلام را تشکیل داد و همزمان با نارضایتی مردم شمال از این نابسامانی بهره گرفت و به جنگل رفت و به مدت 7 سال مبارزه کرد و تا حدی هم در این مبارزه موفق بود ولی سرانجام رضاخان و مخالفان میرزا بر علیه او بسیج شدند و او را از سه طرف مورد تهاجم قرار دادند و بدین ترتیب ریشه نهضت جنگل قطع شد.

رضاشاه

در 1304 تاجگذاری کرد و با تکیه بر سه رکن: ارتش جدید ˛ بوروکراسی دولتی و حمایت دربار به تثبیت قدرت خود پرداخت.

از ابتدای تاسیس مجلس تا 5 دوره ˛ برگزاری انتخابات با هر ترفندی که بود مردم توسط سیاستمداران به پای صندوقهای رای می آمدند ولی از مجلس ششم تا سیزدهم نتیجه انتخابات را شاه تعیین میکرد و مجلس دیگر نهادی بی محتوا بود و بصورت لفافی تزیینی برای پوشاندن صراحت حاکمیت نظامی در آمده بود.

اقداماتی که رضاشاه برای تضمین قدرت مطلق خود انجام داد عبارت بودند از:

تعطیل کردن روزنامه های مستقل˛ سلب مصونیت پارلمانی از نمایندگان˛ از بین بردن احزاب سیاسی˛ نامعتبر معرفی کردن بست نشینی در اماکن مقدس˛ ممنوعیت مراسم زنجیرزنی و قمه زنی در ماه محرم˛ ممنوعیت تظاهرات در عید قربان˛ بازکردن درهای مساجد بزرگ به روی گردشگران و متوقف کردن صدور روادید برای زیارت مکه و عتبات عالیات˛ ممنوع کردن اتحادیه های کارگری و وادار کردن مردم به پوشیدن لباس غربی وکلاه پهلوی

رضا شاه به تدریج حامیان غیر نظامی خود را از دست داد و نتوانست برای نهادهای خود پایگاه اجتماعی بدست آورد و بدون کمک یک حزب سیاسی حکومت کرد و سرانجام انگلیسی و روسها را بر آن داشت تا او را کم کم از صحنه خارج کنند.

استعفای رضاشاه

در جنگ جهانی دوم و پس از اتحاد انگلیس و شوروی به دلیل اینکه متفقین ایران را مناسب ترین راه کمک رسانی به شوروی تشخیص دادند نیروهای نظامی انگلیس و شوروی از مرزهای شمال و جنوب غربی به خاک ایران هجوم آورند و به بهانه خرابکاری آلمانها در ایران این کشور را به اشغال خود در آوردند که ارتش رضاشاه هم نتوانست مقاومتی کند بنابراین رضا شاه به نفع پسرش محمدرضا استعفا داد و عازم اصفهان شد. پس از استعفای وی مجلس شورای ملی تشکیل و محمدرضا را جانشین پدرش اعلام کرد.

محمدرضا به شدت وابسته به امریکا و انگلیس بود و آنها در نظام حکومتی دخالت می کردند بطوری که سرنوشت کشور در اختیار قدرتهای بیگانه قرار داشت و شاه نقش مجری را ایفا می کرد. نخست وزیران قدرت خود را ناشی از بیگانگان می دانستند و آنها را به جای شاه ارباب خود می دانستند.

ایدئولوژی محمدرضا عبارت بود از ناسیونالیسم ایرانی در کنار غرب گرایی مفرط و این همان موضوعی بود که پایه های مشروعیت فرهنگی و دینی نظام طاغوت را در ذهن روحانیون و مذهبی ها در هم کوبید.

به قول نویسندگان آمریکایی کتاب هزیمت "شاه مجذوب آیین های پیش از اسلام بود" همچنین هویدا که به اعتراف خود یک بی مذهب بود شاه را در ترویج افکار الحادی تشویق می کرد. فرح در این باره می گوید: هویدا به دلیل فهمیدن نقاط ضعف شاه بعد از جشنهای 2500 ساله به او پیشنهاد داد که رسمی بودن دین اسلام را در کشور لغو کند و اجازه گسترش فعالیت بهاییان را در کشور بدهد و شاه هم بدش نمی آمد که توصیه های او را به کار ببندد ولی از مردم و شورش آنها می ترسید ولی از هویدا خواست تا بصورت پنهانی وسیله رشد بهاییان را فراهم کند. باهری که فردی علاقمند به قمار˛  مقام و قدرت بود یک بهایی بود و اعتراض داشت که چرا بهاییان حق چاپ کتاب ندارند همچنین عبدالکریم ایادی پزشک مخصوص شاه یک بهایی بود.

علاوه براین شاه از توهم یک قدرت روحانی قوی درون خویش برخوردار بود و اظهار می کرد که نیرویی که دیگران آن را نمی بینند مرا همراهی می کند ˛ من خدا را باور دارم ˛ به من الهاماتی می شود˛ من حضرت قایم را دیده ام و ... محمدرضا نیز مانند پدرش از دین زرتشت تمجید می کرد و علاقه به ترویج مذاهب دیگر در مقابل اسلام داشت به طوری که هدفش از برگزاری جشهای 2500 ساله دشمنی با اسلام و سعی در جایگزینی فرهنگ غرب به جای فرهنگ مذهبی بود.

دوران حکومت محمدرضا

1)      از سال 1320 تا 1332

آغاز این دوران به سلطنت رسیدن محمدرضا پهلوی می باشد. در این دوره شاه قدرت چندانی نداشته و با اعمال نفوذ قدرتهای اشغالگر مملکت اداره می شد و یا دوره ای نیز جریان ملی شدن صنعت نفت مملکت را تحت اداره خود داشتند. در عوض شاه مشغول تجهیز ارتش و گسترش ارتباط با امریکا و انگلیس بود. همچنین جریانات مختلفی از جمله ملی شدن صنعت نفت در میان مردم شکل گرفت که در این زمینه دو شخصیت مهم نقش اساسی داشتند.

1)      آیت ا... کاشانی:

ایشان از سال 1320 وارد صحنه سیاسی شدند و خط مشی عدم دخالت مستقیم در سیاست و نگهداری مردم در صحنه را داشتند و همواره انگلیس را مانع استقلال ایران می دانستند.

2)     دکتر مصدق

وی در انتخابات دوره های 14 و 15 و 16 موفق به ورود به مجلس شد. زمامداری او شامل دو دوره است:

دوره اول از 7/2/1330 تا 25/4/1331 که اختصاص به اخراج انگلیس از شرکت نقت ایران و انگلیس دارد. در این دوره ملی شدن صنعت نفت تصویب شد که پیروزی مهمی بود. اشرف در خاطراتش می نویسد که از نماینده رییس جمهور امریکا خواسته تا مصدق همان غولی که امریکایی از شیشه بیرون آوردند به درون شیشه باز گردانند و به بیان ماموریتش برای ارسال یک پاکت حاوی پیام به محمدرضا به مقصد ایران سفر کرده است می پردازد.

مصدق اشرف را اخراج کرد شاه هم در مقابل او را از نخست وزیری عزل کرد ولی مصدق نپذیرفت و خواهان فرماندهی کل قوا شد ولی شاه و مجلس مقاومت کردند و وی استعفا داد و قوام نخست وزیر شد.

دوره دوم از 25/4/31 تا 28/5/32 که در این دوران آیت ا... کاشانی مردم را دعوت به مقاومت می کرد و مردم در 30 تیر اعتراض کردن که کشتار توسط قوام صورت گرفت ولی مردم بر اوضاع مسلط شدند و قوام گریخت و مصدق به نخست وزیری برگشت و فرمانده کل قوا شد و به مدت 6 ماه هم از قدرت قانونگذاری بدون تصویب مجلس برخوردار شد. در این زمان مصدق از قوام حمایت کرد و افراد مشکوک و بدنام را منتصب کرد که سبب اعتراض آیت ا... کاشانی شد ولی مصدق ازوی درخواست عدم مداخله نمود. همچنین وی از مجلس درخواست تمدید مدت 6 ماه قانونگذاری به یک سال را نمود و به این ترتیب بر دامنه اختلافات افزود و سرانجام با توسط به رفراندوم انحلال مجلس را اعلام نمود.

کودتای 28 مردادبا مشارکت شرکت سابق نفت ایران و انگلیس  و همکاری وزارت خارجه انگلیس و امریکا و سازمان سیا طرح ریزی شد. روزولت بعنوان رییس بخش خاورمیانه ای سیا و شاپور ریپورتر از سوی دیگر ائتلافی برای سرنگونی دولت مصدق پدید آوردند. برادران رشیدیان منزل خود در شمال تهران را در اختیار روزولت قرار دادند و وی به طرح دسیسه علیه کابینه مصدق پرداخت. طبق برنامه قرار بود کودتا روز 25 مرداد ساعت 10 شب به فرماندهی سرهنگ نعمت ا... نصیری اجرا شود و سرلشگر زاهدی نخست وزیر شود. اما مصدق از جریان کودتا باخبر شد و بعلاوه حضور گسترده مردم در حمایت از مصدق و همچنین بعلت تاخیر در امضای حکم عزل مصدق و نصب زاهدی کودتا شکست خورد. ولی دکتر مصدق پس از این جریان اجازه نداد تا خبر کودتا از رادیو اعلام شود و علیرغم پشتیبانی مردم از ارتش خواست تا خیابانها را از تظاهرکنندگان پاک کند و حتی سعی در مبارزه با کودتاچیان نکرد و در نهایت مصدق دستگیر و زندانی و محاکمه شد.

دوره اول حکومت محمدرضا اوضاع اقتصادی ایران بسیار ویران کننده بود که دلیل آن حضور نیروهای متفقین در ایران و نیاز آنها به غذا و مواد خام بود. پس از خروج متفقین اوضاع کمی بهتر شد ولی تورم و کسری بودجه همچنان باقی بود و همین امر سبب حضور بیشتر امریکا به دلیل درخواست دولت از کمکهای خارجی  بود.

در 1335 امریکا به کمک شاه آمد و پیشنهاد تشکیل دو سازمان همانند سیا و اف بی آی را به شاه داد ولی شاه فقط با تشکیل یکی موافقت کرد و لایحه تشکیل ساواک را به مجلس داد و ساواک در 1336 به ریاست تیمور بختیاری شروع به کار کرد. ساواک یکی از کلیدی ترین علل سقوط نظام پهلوی محسوب می شود زیرا گزارشاتی غیر واقعی از اوضاع جامعه در اختیار حکومت می گذاشت.

2)از سال 1332 تا 1343

در این دوران همه جا نام شاه به چشم می خورد و دولت و نخست وزیران و مجلس نقش چندانی نداشتند. سیاست ایران در واقع بازتابی از وضع سیاسی آمریکا بود و از مقطعی هم روی کار آمدن دموکراتها را داشتیم و در واقع این دوران دوره آمریکاییزه شدن فضای سیاسی ایران بود.

لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در این دوره  به تصویب رسید که ما مور اجرای آن اسد ا... علم بود. به موجب این لایحه لفظ اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف می شد و مراسم تحلیف انتخاب شوندگان به جای قرآن با کتاب آسمانی انجام می شد. امام خمینی که منتظر فرصتی برای آغاز یک تحول بنیادین در نظام سیاسی بود از این نقطه مبارزه خود را آغاز کرد و برای اعترااض به تصویب این لایحه علمای طراز اول قم را دعوت و با آنان مشورت کرد و تصمیم گرفتند طی تلگرافی به شاه درخواست لغو لایحه را بنمایند و همچنین مردم را از طریق علمای تهران و شهرستان ها از این امر اگاه کنند و از این پس هم جلسات مشورت را ادامه دهند تا با وحدت نظر مبارزه ادامه پیدا کند . به دنبال بی اعتنایی شاه به تلگراف ها تهدید ها و سخنرانی ها و صدور اعلامیه های امام کار ساز شد و بالاخره لایحه پس از سه ماه لغو شد .

در این دوره همچنین شاه مامور اجرای انقلاب سفید از طرف آمریکا شده بود که به وسیله آن اهداف امریکا دنبال می شد و می توان از جمله این اهداف به نکات زیر اشاره کرد :

1-    فلج کردن قشر دهقان و کارگر که مهمترین خطر منافع امریکا بودنند به وسیله اصلاحات ارضی

2-    باز کردن راه نفوذ و دخالت مستقیم ستون پنجم و عوامل بیگانه به نام اقلیت های مذهبی و انجمن بانوان با طرح اصلاحات قانون انتخابات

3-    جلوگیری از نفوذ نیروهای انقلابی در بین روستاییان با فرستادن جاسوسان ساواک در قالب طرح سپاه دانش

4-    وانمود کردن احترام به مردم با طرح شعار های فریبنده و راه انداختن رفراندوم دروغین

اقدام به تصیب کاپیتولاسیون نیز در این دوره صورت گرفت که با مخالفت های امام مواجه شد.

3)از سال 1342 تا 1357

این دوره بیش تر بر ایجاد بسترهای انقلابی و افزایش نا رضایتی مردم و رهبری امام خمینی دلالت دارد. پس از درگیری ها و مسائلی که در مورد کاپیتولاسیون در دوره قبل پیش آمد بالاخره در این دوره شرایط احیای کاپیتولاسیون فراهم شد. کاپیتولاسیون عبارت است از پیمان هایی که حقوق قضاوت کنسولی و حقوق برون مرزی را به کشور دیگری در قلمرو حاکمیت ملی کشور میزبان اعطا می کند و ریشه در استعمار دارد.

یولارد به محمدعلی فروغی نخست وزیر وقت پیشنهاد استخدام مستشاران امریکایی را داد. امام با ایراد سخنرانی کوبنده ای موضع نهضت را در برابر استکبار غرب و شرق روشن کرد و رسوایی جدید رژیم را افشا کرد و به مردم فهماند که اگر یک خدمه امریکایی مرجع تقلید شما را وسط بازار ترور کند دادگاه ایران حق محاکمه ندارد ولی اگر شاه ایران یک سگ امریکایی را زیر بگیرد باید بازخواست شود. با این افشاگریها بود که امام تبعید شد ولی لایحه کاپیتولاسیون همچنان به قوت خود باقی ماند و پس از انقلاب ملغی شد.

حزب رستاخیز در سال 53 تاسیس شد و امام عضویت در این حزب را تحریم کردند.

تبعید امام

امام ابتدا به ترکیه تبعید شدند. قوانین ترکیه اجازه پوشیدن لباس روحانیت به امام نمی داد و امام در شرایط سختی در طی 11ماه در ترکیه به سر بردند و کتاب تحریر الوسیله را نگارش نمودند. پس از 11 ماه اقامت در ترکیه شاه به راهنمایی جاسوسان اسرائیلی کشور عراق را برای ادامه تبعید امام انتخاب کرد تا جلوی سروصدا و اعتراض مردم را بگیرد و بدین ترتیب ایشان در نجف اشرف ساکن شدند و 13 سال در آنجا اقامت کردند و کتاب جهاد اکبر و  حکومت اسلامی را در نجف اشرف تالیف کردند. امام با فتوای تحریم استفاده از کالای اسرائیلی باعث شکست تجاری اسرائیل و لطمه وارد کردن به رابطه شاه با اسرائیل شدند.

هیئت موتلفه در این دوران حسنعلی منصور را که بانی اصلی تصویب کاپیتولاسیون بود ترود کردند.

قیام 19 دی 1356

با اهانتی که در یکی از روزنامه ها به امام خمینی شده بود جرقه ای در شهر مقدس قم زده شد قیامی خونین رقم زده شد. با این قیام آهنگ حرکت انقلاب با محتوای اسلامی شتاب گرفت و نقش امام به عنوان مهره اصلی مبارزه ظاهر شد.

فرار شاه

در سالهای آخر، محمدرضا با تعویض نخست وزیرانش سعی در آرام کردن مردم می کرد که موفق نمی شد. وی با اعتراض رو به افزایش مردم مواجه بود و به جای پاسخ به خواسته های مردم سعی در جلب بیشتر نظر امریکا می کرد من جمله روی کار آوردن آموزگار به جای دولت 13 ساله هویدا. روی کار آمدن آموزگار منجر به واقعه سینما رکس آبادان گردید . پس از آن نیز شریف امامی حادثه میدان ژاله را آفرید و در نهایت بختیار به نخست وزیری رسید با شرط اینکه شاه از کشور خارج شود که در نهایت شاه پذیرفت و به بهانه بیماری کشور را در ترک کرد.

امام آمد

روز 12 بهمن 1357 پس از 14 سال و چند ماه تبعید از فرانسه عازم ایران گردید و ملاقات با بختیار را نپذیرفت و از ارتش درخواست ملحق شدن به ملت را نمود.

پوریا بصیری بازدید : 115 جمعه 04 دی 1394 نظرات (0)

کودتای سبز

بررسی انقلاب رنگی در ایران سال 88

هدف اصلی طراحی این انقلاب ها مبارزه با رقبای امریکا یعنی چین و روسیه و همینطور انقلاب اسلامی ایران میباشد که در سال 1388 شاهد ان بودیم.

انقلاب های رنگی دارای ویژگی هایی مشترکی همچون غیر خشونت امیز بودن به جز قرقیزستان و ایران توام بودن با راهپیمایی خیابانی ماهیت ضد کمونیستی لیبرال خواهی دانشجویی مبتنی بر ان جی او بودن و همینطور مورد حمایت امریکا بودن است.

از زمان پیروزی انقلاب دو رویکرد از سوی ایالات متحده امریکا جهت مقابله با ایران صورت گرفته که شامل:

تغییر رفتار از طریق اعمال تحریم های اقتصادی و تغییر رژیم ایران می باشد.

روزنامه ها و سایت های تهاجمی علیه دولت نهم سرشار از این شواهد و قرائن است:

1-تشکیک در سلامت انتخابات و القای تقلب در ان

2-طرح نظارت بین المللی بر انتخابات

3-افزایش انتظارات و مطالبات عمومی

4-تلاش برای سلب اعتماد مردم از نظام

5-هجمه به گفتمان انقلاب

6-اعلام خطر و تهدید نمایی

7-توهین و تخریب دولت

8-به صحنه امدن مخالفین

حوادث تروریستی پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری

حمله به پایگاههای بسیج ویران سازی مساجد و بانک ها و اماکن عمومی،ترور سرداران سپاه،دانشمندان هسته ای،دادستان خوی نماینده مردم کردستان در مجلس خبرگان...مهمترین حوادث ناگوار پس از فتنه بود.

دوام نداشتن جریان بعد از انتخابات 88

از انجا که فتنه 88 فاقد بنیاد مشروع و معقولی بود.

تناقضات کودتای سبز با خط امام (ره

الان فرض كنيد من هم خرد بشوم،ديگران هستند، همچو نيست كه ملت ايران حالا احتياج به خميني داشته باشند. احتياج به هيچ كس ندارد، خودش است، خودش الان ايستاده قائم است خودش بالنفسه، بي‌خود آنها خيال مي‌كنند كه اگر ما هم از بين برويم، بكشند يا منحط كنند، مساله خوابيده است و دوباره آنها بر مي‌گردند.

* خميني را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد. با سرنيزه نمي‌شود اصلاحات كرد، با نوشتن خميني خائن به ديوارهاي تهران كه مملكت اصلاح نمي‌شود، ديديد غلط كرديد، ديديد اشتباه كرديد.
خاضع به احكام اسلام شويد، ما شما را پشتيباني مي‌كنيم. اگر از آزاد نمودن ما برنامه ديگري دارند، اگر خيال ديگري در سر دارند، اگر مي‌خواهند آشوب كنند بسم ا... بفرمايند.

* اگر خميني را بكشند، چه خواهد شد، نه، اين حرف‌ها نيست در كار.همه شما بحمدا... هستيد و كشور خودتان را حفظ مي‌كنيد و مساله، مساله اسلام است

 

 

سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان سیاسی اسلام‌گرا و چپ‌گرایی با ساختار شبه‌نظامی است.[۱] این سازمان در سال ۱۳۴۴ به رهبری محمد حنیف‌نژاد پایه‌گذاشته شد. سازمان مجاهدین پس از شکل‌گیری، به اقدام مسلحانه علیه دودمان پهلوی پرداخت. هرچند متحمّل ضربات سختی از سوی سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) شد و رهبران سازمان به حکم دادگاه نظامی وقت، به جرم «اقدام علیه امنیت کشور، اعمال تروریستی و ترور اتباع ایرانی و آمریکایی»، به اعدام محکوم و برخی نیز زندانی شدند.

پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، سازمان مجاهدین خلق به رهبری موسی خیابانی و مسعود رجوی موفق به یارگیری گسترده در بین قشرها مختلف جامعهٔ ایران شد، امّا بر سر جنگ قدرت با روحانیون وقت، از جمله روح‌الله خمینی، به اقدامات مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی روی آورد. پس از تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و عزل ابوالحسن بنی‌صدر این سازمان هدف خود را سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد. سازمان مجاهدین سپس زیر چتر حمایت صدام حسین، رئیس‌جمهور وقت عراق قرار گرفت و در حالی که آن کشور با ایران در حال جنگ بود، با انتقال گسترده هواداران و طرفدارانش به عراق و با همکاری و مساعدت ارتش عراق، اقدام به تشکیل بازویی نظامی به نام «ارتش آزادی‌بخش» کرد و در کنار ارتش عراق در جنگ علیه ایران مشارکت کرد.[۲] این نیروی نظامی در طول جنگ ایران و عراق، از سوی خاک عراق، بیش از یکصد عملیات نظامی علیه مواضع نیروهای ایرانی شکل داد.[۳]

در ادبیات حکومتی ایران از سازمان مجاهدین خلق با عناوینی چون «سازمان منافقین» یاد می‌شود. در دوران حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی از لقب «مارکسیست اسلامی» برای این سازمان استفاده می‌شده‌است.

بسیاری از اعضای جدا شده و همچنین محققین این سازمان را دارای ماهیت فرقه‌ای دانسته و از عنوان فرقه رجوی برای اشاره بدان استفاده می‌گردد.[۴]

 

 

کشف حجاب در ایران زمانی اتفاق افتاد که رضا شاه قانونی را در ۱۷ دی ۱۳۱۴ به تاریخ ایران تصویب کرد که بموجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند.[۱]

نخستین نشانه‌های کشف حجاب را می‌توان در سخنرانی بدون روبنده طاهره قرةالعین و همچنین در دربار ناصرالدین شاه قاجار و در محافل روشنفکری یافت. همچنین فعالان جنبش زنان ایران در دوره مشروطه و ابتدای حکومت رضاشاه بحث‌هایی در نقد حجاب گشودند؛ ولی رسمیت پیدا کردن و اجباری شدن چند سالهٔ آن به دوره حکومت رضا شاه باز می‌گردد

طاهره قرةالعین در سال ۱۲۶۴ هجری قمری در واقعه بدشت سخنرانی کرد و با حاضر شدن بدون نقاب روبنده حاضران را شگفت‌زده کرد. او همچنین جدائی دین بابی از دین اسلام و نسخ احکام و سنن قدیم را اعلام کرد.[۲][۳]

در دربار قاجار، مسافرت‌های شاه به اروپا و مشاهداتش از وضعیت پوشش زنان اروپایی در دربار تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع «کشف حجاب» در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد.[۴]

مجمع کشف حجاب

روزنامه دیلی تلگراف در تاریخ ۳ ژوئن ۱۹۲۷ میلادی (۱۲ خرداد ماه ۱۳۰۶خورشیدی) در ذیل خبری با عنوان «بانوان عصر جدید ایران؛ مبارزه برای آزادی» نوشت:

تهران، سه‌شنبه - مبارزه‌ای که بانوان متجدد و روشنفکر ایران برای آزادی نسوان شروع کرده‌اند ممکن است دامنه آن به کشمکش و تصادم میان اولیای امور و رهبران این نهضت کشیده شود. به درخواست مکرر نمایندگان علماء و بنا به قولی، روی خواهش شوهران غیور و حسود، شب گذشته، قوای انتظامی به باشگاهی که زنان بی‌حجاب با لباس‌های شبانه آخرین مد پاریس، با مردها اجتماع کرده، حمله بردند.

مدیر باشگاه که علاقه زیادی به آزادی زنان و شرکت آنها در مسائل اجتماعی دارد، بازداشت و زندانی شد و هنوز معلوم نیست چه جرمی علیه او اعلام خواهد شد. زن‌ها اجتماعاتی تشکیل داده، علیه نادانی و عقب‌افتادگی خود به اولیای امور اعتراضات شدیدی نموده‌اند. این بانوان متجدد، مدعی هستند که یکی از عوامل مهم نهضت زنان ایران، همان نفرت و دوری از همسری با دخترانی است که آنها را به چشم ندیده و نشناخته و از این رو جوانان ایرانی، برای ازدواج با دختران اروپایی بیشتر اظهار تمایل می‌نمایند.[۵]

زنان متجددی که در خبر فوق از آنان یاد شده، مربوط به اعضای انجمنی بودند، که با عنوان مجمع کشف حجاب از سوی میرزا ابوالقاسم آزاد، تشکیل شده بود...[۶]

ابوالقاسم خان آزاد مراغه‌ای به همیاری همسرش شهناز رشدیه (دختر میرزا حسن رشدیه) در امرداد ماه ۱۲۹۹ خورشیدی نشریه‌ای به نام «نامه بانوان» منتشر کرد. این نشریه در زمانی منتشر شد که آزادمراغه‌ای از مدتی قبل انجمنی مخفی تحت عنوان «مجمع کشف حجاب» تأسیس کرده بود و جلسات این انجمن با حضور زنان و مردان در منزل وی و دیگر اعضاء انجمن تشکیل می‌شد. در این جلسات افرادی چون یحیی دولت‌آبادی شرکت می‌کردند و به بحث و گفت وگو می‌پرداختند. این مجمع پس از مدتی فعالیت از سوی شهربانی منحل و آزاد نیز دستگیر و مدتی محبوس شد؛ فعالیتهای او برای کشف حجاب چهار بار او را راهی زندان و تبعید کرد...[۷][۸]

مجمع کشف حجاب

روزنامه دیلی تلگراف در تاریخ ۳ ژوئن ۱۹۲۷ میلادی (۱۲ خرداد ماه ۱۳۰۶خورشیدی) در ذیل خبری با عنوان «بانوان عصر جدید ایران؛ مبارزه برای آزادی» نوشت:

تهران، سه‌شنبه - مبارزه‌ای که بانوان متجدد و روشنفکر ایران برای آزادی نسوان شروع کرده‌اند ممکن است دامنه آن به کشمکش و تصادم میان اولیای امور و رهبران این نهضت کشیده شود. به درخواست مکرر نمایندگان علماء و بنا به قولی، روی خواهش شوهران غیور و حسود، شب گذشته، قوای انتظامی به باشگاهی که زنان بی‌حجاب با لباس‌های شبانه آخرین مد پاریس، با مردها اجتماع کرده، حمله بردند.

مدیر باشگاه که علاقه زیادی به آزادی زنان و شرکت آنها در مسائل اجتماعی دارد، بازداشت و زندانی شد و هنوز معلوم نیست چه جرمی علیه او اعلام خواهد شد. زن‌ها اجتماعاتی تشکیل داده، علیه نادانی و عقب‌افتادگی خود به اولیای امور اعتراضات شدیدی نموده‌اند. این بانوان متجدد، مدعی هستند که یکی از عوامل مهم نهضت زنان ایران، همان نفرت و دوری از همسری با دخترانی است که آنها را به چشم ندیده و نشناخته و از این رو جوانان ایرانی، برای ازدواج با دختران اروپایی بیشتر اظهار تمایل می‌نمایند.[۵]

زنان متجددی که در خبر فوق از آنان یاد شده، مربوط به اعضای انجمنی بودند، که با عنوان مجمع کشف حجاب از سوی میرزا ابوالقاسم آزاد، تشکیل شده بود...[۶]

ابوالقاسم خان آزاد مراغه‌ای به همیاری همسرش شهناز رشدیه (دختر میرزا حسن رشدیه) در امرداد ماه ۱۲۹۹ خورشیدی نشریه‌ای به نام «نامه بانوان» منتشر کرد. این نشریه در زمانی منتشر شد که آزادمراغه‌ای از مدتی قبل انجمنی مخفی تحت عنوان «مجمع کشف حجاب» تأسیس کرده بود و جلسات این انجمن با حضور زنان و مردان در منزل وی و دیگر اعضاء انجمن تشکیل می‌شد. در این جلسات افرادی چون یحیی دولت‌آبادی شرکت می‌کردند و به بحث و گفت وگو می‌پرداختند. این مجمع پس از مدتی فعالیت از سوی شهربانی منحل و آزاد نیز دستگیر و مدتی محبوس شد؛ فعالیتهای او برای کشف حجاب چهار بار او را راهی زندان و تبعید کرد...[۷][۸]

رضاشاه

از اواسط دهه ۱۳۰۰ انتقاد به حجاب دست‌کم در تهران آسان‌تر شده بود. گروه‌های فعال جنبش زنان ایران از حجاب انتقاد می‌کردند، برای مثال نشریه عالم نسوان در سال ۱۳۱۰ بحثی دربارهٔ حجاب باز کرد و فراخوانی برای این بحث چاپ نمود. پاسخ‌های موافق و مخالف داده می‌شد. در مجموع، زنان از بی‌حجابی بسیار دفاع کردند و انحطاط احلاقی جامعه را از سرکوب زنان توسط مردان می‌دانستند.[۹]هدی شعراوی نیز در همین دوره، در سال ۱۳۰۲ در مصر حجاب اسلامی‌اش را به نشانه حمایت از جنبش فمینیستی با اهدافی گسترده‌تر، در دریای مدیترانه انداخت.[۱۰]

در دوره رضاشاه به تدریج لباس‌های اروپایی زنان با کنسرت‌های بی‌حجاب قمرالملوک وزیری در باشگاه ایران به بنیان‌گذاری تیمورتاش وزیر دربار بانفوذ و نوگرای رضاشاه، به میان مردم آمد.[۱]

رضا شاه قانون کشف حجاب را یکباره صادر نکرد.[۱۱]

قانون کشف حجاب

بازدید رضاشاه و محمدرضا پهلوی (ولیعهد) از صف دانش آموزان در استان مازندران

نخستین شایعات پیرامون قانون جدید، هنگامی پخش شد که رضاشاه تحت تأثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود و امان‌الله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۸ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بی‌حجاب بود و جنجالی در میان روحانیون ایران برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی دربارهٔ تصویب قانون منع حجاب پخش شد.[۱۲]

رضا شاه پس از تنها سفر خارجی‌اش به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳، تحت تأثیر اقدامات غرب‌گرایانه آتاتورک قرار گرفت. در این دوره نیز شایعاتی دربارهٔ ممنوعیت حجاب در مدرسه‌های دخترانه پخش شد، ولی قانونی در این راستا تصویب نشد.[۱۲]

رضا شاه ترجیح می‌داد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، مردان کلاه پهلوی به سر گذارند و نسبت به تقیدات دینی در زمینه حجاب سستی نشان دهند. رضا شاه که شدیداً تحت تأثیر بی‌حجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسئله را پس از یک سال از گذشت سفر به ترکیه در آذر ۱۳۱۴ به محمود جم «رئیس‌الوزرا» چنین بازگو کرد:

نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشته‌است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده‌است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.[۱۳]

جشن کشف حجاب در قم

از این رو بخشنامهٔ کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیس‌الوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دی‌ماه فرمان اجرای غیررسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. رضا شاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغ‌التحصیلی دختران بی‌حجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تأکید کرد.

کشف حجاب در ترکیه اختیاری بود و علاوه بر آن آتاتورک فعالیت‌های برنامه‌ریزی شده و تبلیغات محتاطانه‌ای برای تشویق زنان به برداشتن حجاب اجرا می‌کرد. مثلاً می‌گفت:

خودتان را به جهان نشان دهید و رودررو به جهان بنگرید.

اما رضاشاه این کار را با زور انجام داد و به طور ناگهانی حق انتخاب را از زنان گرفت و هیچ روند جامعه‌پسندی برای این کار طی نشد. بخشی از زنان که مسن‌تر و سنتی بودند و احساس برهنگی می‌کردند عملاً در خانه محبوس شدند.[۱۲]

در سال ۱۳۲۰ که رضاشاه ایران را ترک کرد اجرای قانون کشف حجاب سریعاً فراموش شد. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان بی‌حجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسه‌ها و استادان زن دانشگاه‌ها مجبور شدند با حجاب به کلاس درس بروند. در تهران و سایر شهرها دختران دانش‌آموز و زنان به خاطر نداشتن حجاب مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.[

 

 

 

تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 27
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 27
  • بازدید ماه : 27
  • بازدید سال : 376
  • بازدید کلی : 12,610