loading...
انقلاب اسلامی
پوریا بصیری بازدید : 109 چهارشنبه 09 دی 1394 نظرات (0)

درس انقلاب اسلامی

اشرف پهلوی در کتاب خاطراتش ضمن بیان رویداد تولدش از احساس بی علاقگی پدر و مادرش به خود صحبت میکند و یاداور میشود که در تمام طول عمر این احساس را با خود همراه داشته است.او در ادامه به بیان زندگی سخت پدرش میپردازد که منجر به ایجاد خصوصیات خاصی در او شده بود که البته این ویژگی ها در نهایت میتوانست شایسته ی یک فرمانده باشد نه بیشتر.

وی وضع ایران را در زمان قاجار بسیار نکبت بار و تحت سلطه ی بیگانگان توصیف میکند و همچنین بسیاری از روحانیون را همدست با قدرتهای خارجی میداند.

اشرف در ادامه پدرش را فردی بی علاقه به سیاست میداند که حتی پس از پادشاهی خود را سرباز ساده میدانست و کم کم به دلیل تسلط نیروهای خارجی از جمله روسیه و برای حمایت از کشور دست به کودتا زد و توانست به نخست وزیری برسد .رضاخان در ادامه طرح نظام جمهوری را باعلمای شیعه مطرح میکند اشرف در این باره مینویسد که علمای شیعه به شدت با نظام جمهوری مخالفت میکنند و طرفدار سرسخت نظام فءودالیته بوده اند و به همین علت رضاخان به عنوان پادشاه پذیرفته میشود.

اشرف از مادرش هم به عنوان زنی مقتدر در آن ایام ایران یاد میکند و نشان ان را هم ایستادگی در برابر رضاخان بیان میکند.سپس در بیاندوره ی کودکی از تنهایی خود سخن میگوید و همچنین از وابستگی و علاقه شدید به همراهی و بازی کردن با برادرش محمدرضا می نویسد و اینکه اغلب اوقات از این کار منع شده است.

ود در باب زندگی در کاخ هم مینویسد که اغلب برای ساعات نهار جمع شده و نهار را با حضور رضاشاه صرف میکردند .

او میگوید: "غذاهای کاخ بنا به سلیقه پدرم بسیار ساده بود و بچه ها حق نداشتند سر میز شام بگویند من این را دوست دارم یا این را دوست ندارم و اینک پدرم از ما میخواست تا مانند شیوه ی غربی (زیرا انها را پیشرفته تر و متمدن تر میدانست) غذا بخوریم."

وی همچنین میگوید: "پدرم در ان ایام اگر خطایی از ما میدید وانمود به عدم اگاهی میکرد." و همین ویژگی باعث میشود تا او از پدرش به عنوان فردی خشن اما با قلبی رءوف یاد کند و در عین حال ذکر کند که این ظاهر پدر باعث شده بود که برای حرف زدن با پدر همیشه حرفهایش را به دقت سبک و سنگین کند.

اشرف خود را متمایل به دنیای مردانه ی ان زمان معرفی میکند و از آنجا که هیچ دوست دختر هم سن و سالی خود نداشته اغلب دوستان برادر را به دوستی می پذیرفته و با آنها به گذران وقت میپرداخته است که از میان آنها فردی به نام مهروز را معرفی میکند و در این رابطه قید میکند که به زودی واسطه های ازدواج0ازدواج محتمل انها را پیش بینی کردند( وی میگوید در آن زمان نامزد کردن بچه ها در خردسالی و حتی در رحم مادر ! به شرط آنکه جنس مخالف هم از کار در بیایند امری عادی بود)

اشرف  در کتاب خود به وابستگی شدیدش به محمدرضا اشاره میکند و از بیماری حصبه که گریبانگیر محمدرضا میشود و درد و رنجی که در ان حین خانواده متحمل میشود یاد میکند.

رفتن محمدرضا به سوییس برای ادامه ی تحصیل باعث میشود تا اشرف به راستی طعم تنهایی را بچشد و البته بفهمد گرچه به برادر بسیار نزدیک است ولی برای ادامه ی زندگی و زنده ماندن نیاز به هویتی مستقل دارد.

وی بعد از مدتی برای دیدار برادر راهی پاریس میشود و ضمن تمجید از پاریس خواستار ماندن و ادامه تحصیل در اروپا میشود که با واکنش تند پدر مواجه می شود.

اشرف پهلوی در رابطه با کشف حجاب در ایران می نویسد:" پدرم برای مرفه و نیرومند کردن ایران نمی توانست زنان (نیمی از جمعیت ایران) را غیرفعال و پشت پرده نگه دارد." و همچنین می گوید :" پدرم همواره از نظر دینی فرد معتقدی بود اما به این نتیجه رسیده بود که بسیاری از اعمالی که به عقب ماندگی ایران کمک می کرده اند بقایای  سنت های اجتماعی اند و پایه ی دینی ندارندو حتی در قرآن حجاب اجباری نیست بلکه قرآن به زنان آموزش می دهد که در پوشیدن لباس و کردارشان متین و معتدل باشند."

او نقش زن ایرانی را در آن زمان بسیار ضعیف جلوه می دهد البته در ادامه به این مطلب می پردازد که این انقلاب اجتماعی(برداشتن حجاب) می بایست آرام شکل میگرفت به همین علت وقتی برادرش به سلطنت رسید استفاده از حجاب را آزاد گذاشت.

اشرف  در مورد ازدواجش اینگونه می نویسد که پدرشبرای او و شمس دو همسر انتخاب می کند فریدون جم و علی قوام- ابتدا قرار بود جم نامزد او باشد ولی با اعلام شمس مبنی بر اینکه جم را بیشتر میپسندد و با توجه به بزرگتر بودن شمس نامزد ها با هم عوض شدند.اشرف نظرش را در رابطه با این موضوع اینگونه بیان می کند :" در یک آن از علی قوام بدم آمد خواه برای اینکه او به اندازه ی فریدون جم نظرم را جلب نکرده بود یا به این دلیل که او را به من تحمیل کرده بودند."

او در این زمان پدرش را پیشگام در تحول می داند که با اراده و تصمیم خود ایران را از قرون وسطی به عصر جدید هدایت می کند و سعی در جدا کردن مسجد و دولت دارد و این موضوع در زمان سلطنت برادرش هم ادامه می یابد.علاوه بر این می گوید که رضاشاه که برایش محرز بود نفوذ و تأثیر روحانیون تا حد زیادی بر پایه یجهل توده های مردم استوار است،طرح آموزش اجباری دوره ی ابتدایی را بنیان نهاد.

ازجمله ی تغییر و تحولات بسیار دوره رضا شاه را که دستاورد غرور آفرین این دوره در این کتاب معرفی می شود تاسیس راه آهن سراسری است. او همچنین مقامت خیره سرانه ی مردم در برابر تغییرات به وجود آمده را حیرت انگیز می بیند.

اشرف در ادامه از ازدواج برادرش محمدرضا با فوزیه سخن می گوید و در ضمن شایعات مبنی بر عدم تفاهم با فوزیه یا سایر همسران برادرش را بی اساس می داند و حتی روابط خود با فوزیه را بسیار دوستانه معرفی می کند.

او در این حین به اوضاع زندگی خود هم اشاره می کند و آنرا سرد معرفی می کند به گونه ای که حتی پس از به دنیا آمدن پسرش شهرام وضع بدتر هم می شود اما با علم به سخت گیری پدرش نسبت به طلاق آنرا تحمل می کند.

در مورد وضعیت جنگ جهانی دوم هم اظهار می کند که :" با اینکه پدرم از هیتلر خوشش نمی آمد و هیچ وقت از او طرفداری نکرد ؛ از دیدن مبارزه طلبی او تا حدی احساس رضایت می کرد . تا اینکه در سال 1941 متفقین که برای عبور از ایر ان نیاز به بهانه داشتند ، کارشناسان فنی آلمانی در ایران را شناسایی کرده و ایران را متهم به همکاری با نازی ها کردند و خواستار اخراج آنها شدند." شاید به این دلیل که می دانستند رضاشاه از این کار اکراه دارد زیرا این کار ایران را از مساعدت های فنی محروم میکرد و این کار بهانه را برای ورود متفقین به ایرا فراهم کرد و سپس زمانیکه در سال 1941 برابر 1320 به ایران حمله کردند رضاشاه خانواده اش را به اصفهان منتقل کرد محمدعلی فروغی را به نخست وزیری پذیرفتاما در نهایت مجبور به کناره گیری ترک کشورشد و پسرش محمد رضا پهلوی به سلطنت رسید.

شرایط ایران این دوره با لشکرکشی کشور های بیگانه  و قحطی های پی در پی و صف های طولانی مردم برای بدست آوردن مایحتاج روزانه توصیف شده است.

او در حمایت سیاست های  برادرش در این دوره می گوید که محمدرضا برای مصونیت ایران از حمله ی کشور های بیگانه مجبور به پیروی ظاهری از سیاست های خارجی بود.

در این بحبوحه در سال 1322 شرایطی پیش می اید که وسایل ارتباطی قطع شد و بعدا معلوم شد که این تمهیدات به مناسبت کنفرانس سران ابر قدرت در تهران انجام شده است و طی آن زمینه ی آشنایی شاه با روزولت فراهم گشت.

در پایان این کنفرانس دو اطلاعیه صادر شد:

1-دولت های متفق کمکهای ایران در تداوم جنگ علیه دشمن مشترک را پذیرفتند.

2-اعلام کردند که با ایران برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی هم صدا هستند.که البته ایندستور بعدا توسط دول متفق اجرا نشد

او روز های بعد را با تغییرات فرهنگی مردم به واسطه ی حضور کشور های غربی مانند آمریکا توصیف میکند.

اشرف در این دوران و به واسطه ی دیدار های دوباره با مهر پور دلبسته ی برادر او می شود که این موضوع مورد تایید محمد رضا واقع نمی شود،به همین دلیل آنها تصمیم به فرار می گیرند که البته با فهمیدن این موضوع توسط شاه این نقشه کنترل می شود و ناکام می ماند.

در پی این شکست عاطفی اشرف مدتی همراه با فوزیه به مصر می رود و در آنجا با ملک فاروق برادر فوزیه و پادشاه مصر-آشنا می شود در پی این دیدار ها ملک فاروق به اشرف ابراز عشق می کند که با بی اعتنایی وی روبرو می شود. با این حال او در مصر با احمد شفیق اشنا میشود که بعده ها همسر دوم او می شود.

اشرف در ادامه ی سفرش به قصد دیدن پدر و برادرش علی رضا عازم افریقا می شود .پدرش در همان ابتدا به او گوشزد می کند تا هرچه زودتر به تهران نزد محمدرضا برگردد و او را در امور حکومت یاری کند.

او برادرش علیرضا را هم فردی شبیه به پدر ،شجاع و بخشنده معرفی می کند.( علیرضا ده سال بعد در حین پرواز با هواپیمای شخصی خود بر فراز کوههای البرز به سمت تهران سقوط می کند.)

بازگشت از آفریقا به قاهره با حوادث و مخاطرات بسیاری همراه میشود و باعث می شود که اشرف طعم زندگی روستایی و هیجان انگیز را در طی عبور از چند کشور بچشد.

اشرف همچنین دلیل جدایی فوزیه از برادرش را تحریکات ملک فاروق می داند (زیرا ملک فاروق به دلیل نداشتن فرزند ذکور تمایل به طلاق دادن همسر خود داشته است اما چون تا آن زمان طلاق مرسوم نبوده برای عادی ساختن آن اقدام به تحریک فوزیه جهت جدایی از شاه می گیرد.)

با بازگشت اشرف به تهران و اقدامات او به تشکیل گروه های طرفدار شاه و ورود او به سیاست باعث بروز شایعات بسیاری میشود . به همین سبب اشرف تصمیم میگیرد برای پایان دادن به این شایعات با احمد شفیق ازدواج کند.

اشرف در ادامه با همراهی احمد شفیق تاسیسات رفاهی را راه اندازی می کند که بعده ها به سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی تبدیل می شود .او وضع روستاها را بسیار نا به سامان توصیف کرده و اقدام به ساختن حدود 250 درمانگاه در نقاط دور افتاده کشور می کنند و برای جبران کمبود نیروی بهداشتی شروع به استخدام پزشکان اتریشی و هندی کردند.

در سال 1324 آذربایجان با حمایت حزب توده اعلام خودمختاری کرد که با واکنش شدید شاه همراه شد . بدین منظور اشرف جهت مذاکره با استالین-رهبر حزب توده-راهی روسیه می شود او در حین این سفر روسیه راکشوری جنگ زده توصیف میکند که آثار جنگ هنوز بر در و دیوار شهر وجود دارد.استالین در طی این دیدار ظاهرا ادله ی اشرف را پذیرفته و قول همکاری می دهد(این وعده بعده ها محقق نشد) و در ضمن اشرف را یک وطن پرست واقعی می نامد.

 سر انجام مسءله ی آذربایجان با حمایت آمریکا از ایران و اولتیماتوم آنها به روسیه و در نهایت عقب نشینی روسیه پایان گرفت.

 

درسال 1326  انتخابات مجلس برگزار شد و تمام طرفداران قوام را بر سر آورد و احمد قوام دوباره بر سر کار آمد

به همین دلیل دوباره به نخست وزیری برگزیده شد و این شایعه که اگر قوام اراده کنه می نواند شاه را سرنگون کند قدرت گرفت ولی سر انجام قوام با عدم توانایی در گرفتن رأی اعتماد با دخالت خانواده سلطنتی مجبور به استعفا شد .

اشرف در کتاب خاطراتش آمریکایی ها را معصوم وپاک معرفی میکند و روش آنها برای آمریکایی کردن سایر فرهنگ ها را کمک انها به سایر ملت ها می داند ولی در ضمن اعلام می کند که این روش به این سرعت در کشور هایی مانند ایران باعث سرخوردگی و آزردگی مردم ایران شد.

اشرف در سفرش به آمریکا آنجا را کشوری تجملاتی و مرفه می داند که از خرابی های جنگ جهانی دوم جان سالم بدر برده است و رفتارهای صمیمانه ی سران آمریکا برایش خوشایند است.

وی در مورد مردم امریکا می نویسد که بسیاری از آنها فقط می دانند که کشوری به نام ایران وجود دارد ولی هیچ گونه اطلاعی از ان ندارند.

 

او در مورد بهره برداری نفت ایران توسط انگلستان می نویسد , در ابتدا ایران توان مقابله با دولت انگلیس و اطلاعات لازم برای استخراج نفت خود را نداشت لذا این مسءله منجر به ایجاد شرکت نفت ایران-انگلیس شد.

در سالهای بعد مصدق در عرصه ی نفت ایران ظاهر شد که از دیدگاه اشرف فردی دارای جاذبه ی جادویی بود که توانست حمایت جناح های مختلف را بدست آورده و در مدت زمان کوتاهی نیرومند ترین رهبر ایران شد.

مصدق با نمایندگی مجلس شروع به کار کرد و در دوره رضاشاه به دلیل مخالفت با سیاست های دولت به زندان افتاد .اشرف می گوید مصدق با پادر میانی برادرش نزد پدر آزاد شد.

مصدق در دوره جنگ جهانی دوم به مبارزه علیه کشور های خارجی و دفاع از مردم پرداخت.

اشرف در مورد آیت الله کاشانی هم مینویسد که او طرفدارانی از اوباش و بازاری ها داشت و در دوره ی خودش تقریبا به اندازه ی امام خمینی قدرت و اعتبار داشت.

آیت الله کاشانی در این زمان علیه هژیر (نخست وزیر وقت محمدرضا شاه ) جبهه گرفت که در نهایت منجر به زخمی شدن و مرگ هژیر شد.

در این حال اشرف به گزارش اولین اقدام تروریستی علیه شاه می پردازد که توسطفردی به نام حسین امامی در سال 1328 صورت گرفت و منجر به زخمی شدن محمدرضا شاه گردید.  

 

پوریا بصیری بازدید : 109 چهارشنبه 09 دی 1394 نظرات (0)

 

مقدمه

چگونگی نفوذ ،‌ حضور و سلطه استعمار و جابه‌جایی دو امپراتوری استعماری و چگونگی برخورد جریانهای فکری مختلف با مسائل سیاسی و فرهنگی و همچنین نقش مردم از زمانهای مختلف و تاثیر حضور آنان در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ، برای سیاستگزاران و مدیران کشور بشدت مورد نیاز می‌باشد.علل و عوامل شکل‌گیری و چگونگی روند انقلاب اسلامی از دهه ۴۰ تا کنون همچنان مورد بحث و بررسی و اختلاف نظر می‌باشد. هر یک از گروهها و جریانهای سیاسی و اعتقادی به گونه‌ای موضوع را تجزیه وتحلیل و نتیجه گیری کرده‌انداگر چه بسیاری سعی کرده‌اند این انقلاب را در ردیف سایر انقلابها و تحولات معمول دنیا بدانند اما در عمل نظرات آنان با واقعیتها فاصله زیادی دارد. زیرا نیروی این انقلاب مردمی و اسلامی بدون هیچ‌گونه مرزبندی طبقاتی و گروهی بوده و ایدئولوژی ان اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله می‌باشد که سازش با نظامهای رایج دنیا ندارد و رهبری آن توسط یکی از مردان کم نظیر تاریخ حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) با ویژگیهای خاص خود بود.واقعیت این است که دنیا با چنین انقلابی آشنایی نداشت و لذا در برخورد با آن نیز شیوه‌ها و روشهای معمول را به کار می‌گرفت که کارآیی و تاثیر چندانی در سیر جریان دیده نشد. اگر نظرهای مختلفی که در مورد علل تکوین وداوم انقلاب مطرح شده تدوین شود طبعاً صاحبنظران داخلی تائید می‌کنند، این است که عوامل اساسی انقلاب عبارتند از :

1) رهبری حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی که با شیوه‌ای استثنایی و فوق‌العاده‌ رهبری و فرماندهی را به عهده گرفتند و تا پیروزی نهایی هدایت جریانات را به نحو احسن انجام دادند. ویژگیهای شخصی و رهبری امام خود موضوع بحثی جدید در جامعه شناسی سیاسی می‌باشد.

2) حضور یکپارچه و متحد مردم در تمامی صحنه‌ها قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، آن چنان توان و قوتی ایجاد نمود که هیچ‌گونه امکانی برای مقابله با آن در اختیار رژیم شاه و اربابانش نبود.

3) اعتقاد به اسلام و موازین و ارزشهای آن و همچنین عشق به خاندان پیامبر و اسوه بودن آنان برای مردم و الهام از زندگی و شهادت آنان در راه خدا خصوصاً درس گرفتن از عاشورا، آن چنان تحولی به وجود آورد که نه تنها برای خارجیان بلکه برای سران و کارگزاران سیاسی ـ امنیتی رژیم شاه هم بخوبی شناخته شده نبود.

به همین دلیل در کلیه تجزیه و تحلیهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی اعتقادات مردم و نقش ونفوذ علما مورد توجه نبود واتفاقاً‌ مهمترین انگیزه انقلاب هم بی‌اعتنایی و تضعیف اسلام در امور مختلف کشور توسط رژیم شاه بود.بعضی تلاش کرده‌اند تا مدرنیسم و صنعتی شدن، توسعه ارتباطات و مبادلات با غرب را علت اصلی بروز انقلاب اسلامی تحلیل و تبلیغ نمایند اما واقعیت این است که مقابله با مظاهر فاسد فرهنگ غرب و تهاجم همه جانبه سلطه استعماری برای از بین بردن هویت اعتقادی و فرهنگی یکی از عوامل اصلی انقلاب مردم مسلمان بود. زیرا اسلام با روابط مناسب و سازنده و مبادلات منطقی مخالف نیست بلکه تایید کننده و مشوق است.به طور خلاصه می‌توان گفت ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نه تنها سرآغاز دوران جدیدی در تاریخ تحولات ایران بود، بلکه تغییرات زیادی را در سطح منطقه و در سطح بین‌المللی به دنبال داشته است .

مفهوم انقلاب

مطالعه نظام‏مند مفهوم جدید انقلاب، از قرن نوزدهم میلادی آغاز شد. در فرهنگ‏های سیاسی و علوم سیاسی، انقلاب را چنین تعریف می‏کنند: «سرنگونی یک نظام اجتماعی کهنه و فرسوده و جای‏گزین کردن آن با نظام اجتماعی نو و مترقی» یا «سرنگونی حکومت طبقه یا طبقات رو به زوال و جای‏گزین کردن آن با نظام اجتماعی جدید». در برخی موارد هم برای تعریف عام انقلاب که هر نوع تحول اساسی را در بربگیرد، آن را چنین تعریف می‏کنند: «هر نوع تحول کلی و اساسی».

انقلاب از دیدگاه اسلام

دیدگاه اسلام در مورد انقلاب، با تفسیر و تحلیل غربی و مارکسیستی آن کاملاً تفاوت دارد. در تحلیل اسلامی، مهم‏ترین عامل انقلاب، آرمان‏خواهی و عقیده به مکتبی است که نخست گروه پیشرو و مجاهدان را وارد میدان مبارزه انقلابی می‏کند و سپس با بسیج توده‏های گسترده مردم، انقلاب را به درون جامعه کشانده، از طریق توده‏های مردم به پیروزی می‏رساند. از دیدگاه اسلام، انقلابْ نوعی جهاد داخلی است که در آن گروهی برای خدا می‏جنگند و گروه دیگر مانع راه خدایند.

ویژگی‏های انقلاب اسلامی

گرایش دینی

یکی از ویژگی‏های انقلاب مردم ایران، خدا محوری آن است. در اصل ۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی می‏خوانیم: «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است».

در وصیت‏نامه پیر عرفان و بنیان گذار انقلاب اسلامی، در این‏باره چنین آمده است: «ما می‏دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهان‏خواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند، امکان نداشت یک جمعیت ۳۶ میلیونی با آن تبلیغات ضد اسلامی و ضد روحانی خصوصا در این صد سال اخیر یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد فریاد اللّه‏ اکبر و فداکاری‏های حیرت‏آور و معجزه‏آسا، تمام قدرت‏های داخل و خارج را کنار [زند]. تردیدی نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بود که از جانب خداوند منّان بر این ملت مظلوم غارت زده عنایت شده است».

مردمی بودن انقلاب

مردمی بودن در انقلاب‏های دیگر هم کم و بیش دیده می‏شود، ولی در انقلاب اسلامی ایران بسیار برجسته‏تر است. در این انقلاب، بیشتر مردم به صحنه آمدند و خواستار سرنگونی رژیم شاهنشاهی و برقراری نظام اسلامی شدند. نظامی، کارگر، کارمند، کشاورز، روحانی، دانشجو و معلم، همه و همه در این انقلاب سهیم بودند. این وجه از مردمی بودن انقلاب شاخص است. در بیشتر انقلاب‏های دیگر، عنصر اصلی مبارزه، نیروهای متشکل حزبی و شبه‏نظامی بودند که از راه جنگ مسلحانه کار را تمام کردند و نقش مردم بیشتر حمایت و پشتیبانی از آنها بود، ولی در انقلاب ما، همه مردم نقش داشتند و در سراسر کشور با یک شدت و قدرت با رژیم پهلوی به مبارزه برخاستند.

رهبری و مرجعیت

از ویژگی‏های مهم انقلاب اسلامی ایران که از ویژگی الهی بودن انقلاب سرچشمه می‏گیرد، نقش دین، عالمان دینی و رهبری و هدایت انقلاب است. همه انقلاب‏های دیگر به نوعی در مقابل دین و مذهب بودند، ولی این انقلاب با رهبری و هدایت عالمان دینی آغاز شد و به سرانجام رسید. در رأس این بزرگان، شخص امام خمینی رحمه‏الله قرار داشت که بالاترین جایگاه دینی، یعنی مرجعیت را دارا بود. رهبری ایشان، ویژگی‏های برجسته‏ای داشت که برخی از آنها را برمی‏شماریم:

الف) امام که مرجعی دینی بود، پایگاه وسیع و عمیق مردمی داشت.

ب) ایشان با پایه‏گذاری قیام پانزده خرداد و مدیریت و شجاعت بی‏مانند در آن جریان و ایام تبعید، رهبری سیاسی و انقلابی خود را به اثبات رساند.

ج) رهبری ایشان قاطعانه بود.

د) امام، هم طراح انقلاب بود و هم مدیر و مجری آن.

 

 

اصالت

اصالت انقلاب اسلامی ایران دو بُعد دارد: نظری و عملی. در بعد نظری و فکری، آرمان‏ها و ایده‏های این انقلاب، وارداتی نبوده، محصول جامعه و تاریخ ایران است. اسلام و عقاید اسلامی هزار و چهارصد سال قبل از سوی ایرانیان پذیرفته شده، در این مدت به عنصر اصلی و اساسی فرهنگ و ملیت ما تبدیل شد. در بُعد عملی نیز می‏بینیم که مردم با نیروی خود و بدون کمک‏های مالی و تسلیحاتی شرق و غرب یا همسایگان و با اتکا به خداوند و شعار «پیروزی خون بر شمشیر» به پیروزی رسیدند.

اسلامی ـ دینی بودن انقلاب ایران

یکی از شروط درجه اول انقلاب ایران، اسلام است؛ زیرا رهبر این انقلاب فردی روحانی و مرجع دینی بوده، سازمان‏دهی آن از راه سازمان سنتی هزار ساله حوزه‏های علمیه دینی صورت می‏گرفت. سازمانی که پنج عنصر و رکن اساسی داشت؛ علما و مراجع دینی، حوزه‏های علمیه و مدارس دینی، بقعه‏ها و مزارهای متبرک، مساجد و ائمه جماعات، دستجات و هیئت‏های مذهبی. بنابراین به دلیل نقش اساسی دین اسلام در شرایط انقلاب ایران، این پدیده متصف به صفت اسلامی گردیده است.

خاستگاه عاشورایی انقلاب

از دیدگاه بسیاری از اندیشمندانی که در زمینه علل و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران نظریه‏پردازی کرده‏اند، عامل مذهب از قوی‏ترین و اصلی‏ترین عواملی است که در پیدایش و پیروزی انقلاب نقش بسزایی داشته است. همچنین مروری بر ادبیات سیاسی رایج در روند وقوع انقلاب اسلامی، شعارها، سخنرانی‏ها و بیانیه‏های رهبران نهضت، بیانگر این واقعیت است که از میان عناصر مذهبی، فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین علیه‏السلام ، نقش به‏سزایی در این زمینه بر عهده داشته است. فرهنگ شهادت، مبارزه همیشگی با باطل، طاغوت‏ستیزی، اصل پیروی از رضایت خداوندی و مصالح مسلمانان، و نیز فرهنگ نظارت عمومی و امر به معروف و نهی از منکر، از ویژگی‏های مؤثر فرهنگ عاشورا بر انقلاب ایران است.

 

مشروعیت انقلاب

مشروعيت در اصطلاح علم سياست، به معني قانوني بودن و حقانيت نظام سياسي حاكم بر جامعه است كه نتيجة آن، توجيه عقلي اطاعت مردم از زمامداران و اعمال قدرت زمامداران بر مردم است. در كنار اين واژه، اصطلاح مقبوليت مطرح مي شود؛ مقبوليت به معني آن است كه حكومت را شهروندان بپذيرند و رضايت به اِعمال قدرت زمامداران بدهند. در نظام هاي سياسي غير ديني، مشروعيت و مقبوليت مصداق واحدي پيدا مي كند و هر حكومت مقبولي، خود به خود مشروع هم شمرده مي شود، ولي در انديشة سياسي اسلام، مقبوليت شرط لازم براي تحقق عيني مشروعيت است، ولي شرط كافي براي آن، شمرده نمي شود. ممكن است، زمامداري از حقانيت كامل برخوردار باشد، ولي بنا به عوامل يا موانعي، مقبوليت نداشته باشد و مورد اطاعت افراد جامعه قرار نگيرد. صرف مقبوليت يك نظام سياسي از ديدگاه اسلام كافي نيست تا حقانيت و مشروعيت آن راتامین کند .

آن چه براي فرد و جامعة مسلمان ملاك و ميزان مشروعيت شمرده مي شود، انطباق شيوة استقرار و حكمراني نظام سياسي و شرايط زمامداران با اصول، ارزش ها و احكام اسلام است. بلاشك مسلمان بودن هر فرد مسلمان، ايجاب مي كند كه كلية رفتار ها و تصميمات خرد و كلان خود را با چارچوب شريعت اسلام منطبق سازد و عرصة مسائل سياسي و حكومتي نيز خارج از اين اصل كلي نمي باشد. اصول و مباني قانوني حكومت نيز مادامي كه در چارچوب احكام شريعت باشد، معتبر است، و الا صرف قانوني بودن براي لزوم تبعيت از حكومت كافي نيست، البته در شرايط اضطراري، احكام ثانوي وظيفة مكلف را مشخص مي كند.

مشروعیت انقلاب از باب جهاد داخلی

مشروعيت انقلابازبابجهادداخلي يكي از نظريه پردازان انقلاب بر آن است كه انقلاب از ديدگاه اسلام نوعي جهاد داخلي است كه در آن، گروهي براي خدا و في سبيل الله مي رزمند و گروه ديگر مانع راه خدايند و به خاطر كفرشان مي جنگند. اين رو در رويي را قرآن در يكي از آيات مربوط به جنگ بدر چنين بيان مي كند:
قد كان لكم آيه في فئتين التقتا فئه تقاتل في سبيل الله و اخري كافره.
اين نظريه نيز از چند جهت قابل تأمل و نقد است: اولاً جهاد داخلي، مبارزه سپاه تشكل يافتة حكومت عدل اسلامي عليه گروه تشكل يافته اي است كه در برابر اين حكومت علم مخالفت و مبارزة مسلحانه برافراشته است. چنان كه جنگ هاي دوران حكومت امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ از همين قبيل تلقي مي شود. ثانياً، آيه شريفه اي كه مورد استشهاد قرار گرفته است، ‌اعم از جهاد داخلي يا خارجي و جهاد ابتدايي يا دفاعي است و كاملاً اطلاق و شمول دارد. البته شأن نزول آيه هم مؤيد آن است كه اختصاص به جهاد داخلي ندارد، اگر چه مورد نزول مخصص نيست. ثالثاً، در مورد جهاد داخلي، آية شريفه «و ان طائفتان من المؤمنين اقتتلوا فاصلحوا بينهما فان بغت احديهما علي الاخري فقاتلوا التي تبغي حتي تفيء الي امر الله...» گوياي حكم آن است. رابعاً، موضوع اين آيات قتال است، حال آن كه اساساً مفهوم انقلاب به خصوص با نگاه اسلام به آن و توجه به تجربة انقلاب اسلامي ايران به هيچ وجه ملازم قتال و درگيري نظامي و مسلحانه نمي باشد. به هر حال مفهوم انقلاب كاملاً با جهاد داخلي متفاوت است، حتي اگر در شرايط خاص با درگيري و رويارويي نظامي هم همراه باشد، نمي توان وجه مشروعيت انقلاب را از اين باب تلقي كرد.

زمینه‏های ایجاد  انقلاب اسلامی ایران

عوامل همگرایی یا عناصر همسویی و همرنگی در ایجاد انقلاب اسلامی :

عقیده مشترک

انقلاب اسلامی ایران، همانند هر جنبش اسلامی دیگر، به یگانگی خدا و رسالت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم معتقد است، کعبه را قبله آرزوهای معنوی خود می‏داند، قرآن را کلام خداوند و منجی بشر گمراه می‏پندارد، و به دنیای پس از مرگ و صلح و برادری و برابری ایمان دارد؛ همان گونه که امام خمینی رحمه‏الله فرمود: «در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است، با هم توحیدِ کلمه کنید».

دشمن مشترک

انقلاب اسلامی و جنبش‏های اسلامی، دشمن مشترکی دارند. این دشمن مشترک که همان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل است، همانند کفار قریش، مغولان وحشی، استعمارگران اروپایی و صرب‏های نژاد پرست و، کیان اسلام را تهدید می‏کند. در مقابل، انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی نه غربی» عَلَم مبارزه بر ضد دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است.

هدف مشترک

هدف انقلاب اسلامی ایران و جنبش‏های اسلامی معاصر، برچیده شدن فساد، اجرای قوانین اسلام، استقرار حکومت اسلامی در جامعه مسلمانان، و به اهتزاز درآوردن پرچم لا اله الا الله در سراسر جهان با تکیه بر قدرت الهی و توده‏های مردم است. البته برخی از جنبش‏های سیاسی معاصر، فقط عمل به احکام اسلام را در کشورهای خود می‏خواهند و برخی نیز خواستار تشکیل حکومتی مستقل، بدون تأکید بر شکل اسلامی حکومت هستند.

بنابراین می‏توان گفت که جنبش‏های اسلامی معاصر، حیات خود را مدیون انقلاب اسلامی هستند؛ زیرا انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آنان را از عزلت و حقارت نجات داد و اسلام را به عنوان تنها راه‏حل برای زندگی سیاسی مسلمانان مطرح ساخت.

وحدت‏طلبی و مردم‏گرایی

تکیه و تأکید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهب‏های اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی، زمینه گرایش جنبش‏های اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است؛ زیرا انقلاب اسلامی با الگو قرار دادن اسلام ناب محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، و غربی و شرقی قائل نیست و بر جنبه‏های اختلاف برانگیز در بین مسلمانان پافشاری نمی‏کند؛ بلکه با برگزاری هفته وحدت، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی رحمه‏الله علیه سلمان رشدی و، در راه اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، انواع گروه‏های غیرشیعی و حتی جنبش‏های آزادی‏بخش غیراسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگوی خود قرار داده‏اند. مردمگرایی انقلاب اسلامی نیز، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملت‏های مسلمان بوده است.

نقش اسلام و روحانیت در انقلاب اسلامی

و کـذلک جـعلناکم امـه وسـطا لـتکونوا شـهدإ على الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا(بقره/ ۱۴۳) و همچنان شما مسلمانان را به اسلام هدایت کردیم و به اخلاق معتدل و سـیرت نـیکوبیاراستیم تـا گـواه مردم باشید چنانچه پیامبر را گواه شما کردیممـلت ایـران چـنان قـدرت و شـرافت پـیدا کـرده است که پیامها , بیانیه ها , شعارها , عملکرد و موضع گیریهاش براى ملتهاى دنیا به صـورت درس درآمـد و الهام دهنده و راهگشا شد و امام این امت به عـنوان امـام مـحرومان و مستضعفان انقلابى دنیا و به عنوان امام مـلتهاى دربند مسلمانى که در زیر بار حکومتهاى طاغوتى خود قرار دارنـد شـناخته شد. این همه , در سایه حرکت اسلامى این مردم بود در سـایه ایـنکه مـساجد ما سرنوشت ساز و به دنبال آن سربلندى و عزت براى مردم ما حاصل آمد.
امروز هم در برابر مسئله روحانیت و حضور اسلام در انقلاب و در جهت گـیریهاى سـیاسى , چـنین شرایطى داریم. اصل شکل گرفتن انقلاب یک مـرحله اسـت و مـرحله شکوفایى انقلاب و تداوم و صدور آن به دنیا مرحله بسیار حساس و مهم و سرنوشت ساز ما امت است. اگر در دیروز پـیروزى انـقلاب بـه دخـالت روحـانیت در سیاست نیاز داشتیم , در امـروز تداوم انقلاب و آینده صدور آن هم به دخالت روحانیت متعهد و مـبـارز در جـریـانهاى سـیـاسى و اجـتـماعى و انـقلابى جـامعه نیازمندیم.حـضرت امام (رحمت الله علیه) در این مورد تإکید کرده اند و فرموده اند: براى مـردم بگویید تا بدانند که توطئه گران پشت پرده دست اندر کارند تـا بـار دیگر روحانیت را از صحنه بیرون کنند , همان طور که در زمان مشروطه چنین توطئه اى وجود داشت.
ایـشان فـرموده اند: تـازه مسئله مشروطه نسبت به انقلاب اسلامى ما اصـلا قـابل مقایسه نیست , براى اینکه آن سرمایه گذارى عظیمى که مـلت مـا و اسـلام و روحـانیت ما براى شکوفایى این انقلاب کرده و دهـها هـزار شـهیدى که داده و صدمات و خسارات و لطماتى که دیده اسـت بـه هیچ وجه با آنچه که در مشروطه انجام گرفت قابل مقایسه نـیست. ایـن انقلاب براى ما بسیار گران تمام شده و لذا ارزش این انقلاب هم بسیار عظیم تر است.
در انـقلاب مشروطیت بعد از آنکه روحانیت و اسلام نقش خود را ایفا کرد و آن انقلاب را به وجود آورد رفته رفته عواملى شروع به توطئه کـردند تا روحانیت را از صحنه بیرون کنند, بطوریکه در دوره اول مجلس عده اى از روحانیان در مجلس بودند , اما در دوره دوم تعداد روحـانیان در مـجلس کـم شد و به تدریج دخالت روحانیان در مسأل اجـتماعى و حـکومتى و سـیاسى کـمتر و کـمتر شد. آنقدر سمپاشى و تـبلیغات کـردند تـا به تدریج روحانیت و اسلام کنار گذاشته شد و بـار دیـگر گـفتند اسـلام بـراى مساجد است و روحانیان هم کارشان مـسئله گفتن و درس گفتن در حوزه هاى درس استو حداکثر مسألى را کـه بـراى روحـانیت گـذاشتند , مسئله عقد و ازدواج و یا احیانا نـوشتن اسـناد و از ایـن قـبیل مـسأل بـود.غربزده ها گـفتند ما روشـنفکرانى هستیم که از معلومات و اطلاعات و فرهنگ غرب استفاده کرده ایم و مى دانیم چگونه مدیریت کنیم و جامعه و حکومت را اداره کنیم.روحـانیت را کـه از صحنه بیرون کردند بعد وقتى چشم مردم باز شد دیـدند کـه فـلان الـسلطنه ها و الدوله ها حاکم شده اند و به تدریج حـاصل انقلاب مشروطیت لقمه چرب و نرمى در دهان استعمار غرب شد و در خدمت سلطه گران و امپریالیستهاى جهان قرار گرفت. این ملت را از هویت مکتبى و اسلامى و انقلابى خود تهى تجربه تلخ گذشته تکرار شـود; بـاید حـضور اسـلام و روحـانیت را در خـدمات انـقلابى و در ارگانهاى اجرایى و حکومتى حفظ کنیم.الـبته حـق هـمه مـردم اسـت , ایـن مـردم انقلاب کردند. قشرها و جـناحهاى مـختلف اجتماعى که در خط اسلام و انقلاب و امام بوده اند جـان داده انـد , شهید داده اند و امروز هم خود وارث این انقلاب و این حکومت هستند.

 

 

 

 

و سرانجام پیروزی با شکوه انقلاب اسلامی

22 بهمن روز پیروزی انقلاب اسلامی


از هفدهم تا 22 بهمن 57، ایران یکی از دوره های استثنایی تاریخ سیاسی جهان را گذرانید. در این ایام، دو دولت در یک مرکز و بدون هیچ گونه مرزبندی مواجه بودند. دولتی که پشتوانه و عامل مشروعیت خود را از دست داده و از قدرت نظامی محروم گشته و با انقلابی عظیم روبرو بود. و دولتی دیگر متکی به رهبری انقلاب توده های میلیونی مردم که به جای قدرت نظامی، تنها به ارتش مردم وابستگی داشت.با وسعت یافتن دامنه های انقلاب، قرار بر این شد که سران ارتش پهلوی، دست به کودتا زده و با به دست گرفتن قدرت، انقلاب مردمی را سرکوب سازند. از این رو از ساعت چهار بعداز ظهر روز 21 بهمن 57، حکومت نظامی اعلام شد.
پس از اعلان حکومت نظامی، حضرت امام خمینی (ره) اعلام کرد که مردم به حکومت نظامی اعتنایی نکنند. مردم نیز همچنان به یورش خود به مراکز دولتی و نظامی و انتظامی ادامه دادند و تقریباً تمام این مراکز با اندک درگیری و مقاومت، تسخیر شد و به دست مردم افتاد.

این درگیری ها در روز بعد نیز به شدت ادامه یافت و در این روز هزاران زن و مرد و پیر و جوان، هر یک به اندازه توان خود برای سرنگونی نهایی رژیم ظلم و جور، کوشش کردند. آنها با سنگربندی در خیابان ها، سینه سپر کردن در برابر تانک ها و با فداکاری و جانفشانی، انقلاب را به پیروزی رساندند. نه فقط در تهران، بلکه در تمامی شهرهای ایران، درگیری مردم با بقایای رژیم شاه جریان داشت.هنگامی که خبر حرکت نیروهای نظامی از شهرهای مختلف ایران به سمت تهران برای سرکوب قیام مردم پخش شد، مردم شهرهای مسیر به درگیری با نیروهای نظامی پرداختند و با بستن راه، مانع حرمت آنها به سمت تهران شدند. برخی از فرماندهان رده بالای ارتش در این درگیری ها به دست مردم کشته شدند تا سرانجام، ارتش، بی طرفی خود را اعلام کرد.

در نهایت روز سرنوشت فرا رسید و در 22 بهمن 1357، نظام پوسیده ستمشاهی فرو ریخت و ریشه های فاسد دودمان سیاه پهلوی از این کشور اسلامی کنده شد. مبارزه پانزده ساله ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی (ره) به ثمر رسید و با سرنگونی نظام 2500 ساله شاهنشاهی، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران پیروز گردید.

 

 

 

 

 

 

منابع :

www.asemankafinet.ir

www.iranvij.ir

www.takfars.ir

 

پوریا بصیری بازدید : 121 چهارشنبه 09 دی 1394 نظرات (0)

مقاله ای درباره انقلاب جمهوری اسلامی ایران

 

نظامجمهوریاسلامیایرانحکومتکنونیایراناستکهپسازپیروزیانقلابایراندرسال ۱۳۵۷ ودرتاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۵۸،طییکهمه‌پرسیبارایآری ۹۸٫۲٪درصدازشرکتکنندگانتشکیلشد.

 

انقلاب ۱۳۵۷ ایران

نقلابایراندرسال ۱۳۵۷ هجریخورشیدی، (مشهوربهانقلاباسلامی) کهبامشارکتروحانیون،بازاریان،احزابسیاسیمخالف،روشنفکران،دانشجویانومردمعادیدرایرانانجامپذیرفت،نظامپادشاهیاینکشورراسرنگون،وزمینهٔرویکارآمدننظامجمهوریاسلامی،بهرهبریروحانیشیعه،روح‌اللهخمینیرافراهمکرد. تفکراتوشخصیت‌هایاسلامی،دراینانقلابضدسلطنتیحضوربرجسته‌ایداشتندوخمینیآنراانقلاباسلامیخواند. اینانقلاب،بانامانقلاببهمن ۵۷ نیزشناختهمی‌شود.

 

انقلابجمهوریاسلامیایران

نظامجمهوریاسلامیایرانحکومتکنونیایراناستکهپسازپیروزیانقلابایراندرسال ۱۳۵۷ ودرتاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۵۸،طییکهمه‌پرسیبارایآری ۹۸٫۲٪درصدازشرکتکنندگانتشکیلشد.

 

انقلاب ۱۳۵۷ ایران

نقلابایراندرسال ۱۳۵۷ هجریخورشیدی، (مشهوربهانقلاباسلامی) کهبامشارکتروحانیون،بازاریان،احزابسیاسیمخالف،روشنفکران،دانشجویانومردمعادیدرایرانانجامپذیرفت،نظامپادشاهیاینکشورراسرنگون،وزمینهٔرویکارآمدننظامجمهوریاسلامی،بهرهبریروحانیشیعه،روح‌اللهخمینیرافراهمکرد. تفکراتوشخصیت‌هایاسلامی،دراینانقلابضدسلطنتیحضوربرجسته‌ایداشتندوخمینیآنراانقلاباسلامیخواند. اینانقلاب،بانامانقلاببهمن ۵۷ نیزشناختهمی‌شود.

 

پسازکودتای ۲۸ مردادسال ۱۳۳۲،شاهبهتثبیتقدرتخودپرداختوطرح‌هایجنجال‌برانگیزموسومبهانقلابسفیدکهمحوراصلیآن‌رااصلاحاتارضیتشکیلمیداد،بهاجراگذاشت. اجرایاینطرح‌هاوافزایشچندبرابریدرآمدهاینفتی،توسعهاقتصادیودگرگونیساختاراجتماعیایرانودرعینحالافزایشاختلافطبقاتیوتنشهایاجتماعیرادردهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ درپیداشت. اوبامعطوفکردناقداماتامنیتیواطلاعاتیخویشبرسرکوبطبقهمتوسطجدیدواحزابسکولار،خودرادرمقابلروحانیونوتفکراتمبارزجدیداسلامیآسیپ‌پذیرساخت. اصلاحاتشاهونیزجانبداریمستقیموغیرمستقیماوازدولتهایآمریکاواسرائیل،موردمخالفتروحانیونبهویژهخمینیواقعشد. درایندورانشماریازروشنفکران (ازهمهمهمترعلیشریعتی) براحیایتفکرسیاسیشیعهتاثیریعمیقنهادهوتفسیریانقلابیازشیعهرابهعنوانیکایدئولوژیرهایی‌ساز،دراذهانمردمبهویژهمحصلانودانشجویانبهجایگذاشتند. خمینینیزدرسالهایتبعیدخود،اگرچهخواهانایجادیکحکومتاسلامیبهرهبریفقهابهجایسلطنتموروثیبود،بیشتربهطرحنقطهضعفهایرژیمومسائلیکهتودهمردممسلمانایرانراخشمگینمیساخت،میپرداخت. همچنینشماریسازمانهایچریکیمارکسیستواسلام‌گراشکلگرفتندکهبهمبارزهمسلحانهبارژیمپرداختند. نهایتاًباسیاست‌هاینادرستحزبرستاخیزحکومتدرخصوصبازارومذهبدراواسطدهه ۱۳۵۰،بازاریانوروحانیونمحافظهکاروغیرسیاسینیزبهعنواندومتحدتاریخی،بهصفوفمخالفانپیوستند.

 

تنشهاونارضایتی‌هایمذکور،بابازترشدنفضایسیاسیدرسال ۱۳۵۶ کهبهدلیلفشارهایدولتآمریکاونهادهایمدافعحقوقبشرصورتپذیرفتهبود،خودرانشاندادوازپاییزوزمستانهمانسالبهشکلتظاهراتخیابانینمودیافت. معترضانازسنت‌هایشیعیچونمراسمچهلمجانباختگانبرایراهپیماییاعتراضیاستفادهسیاسیبهعملآوردند. رویدادهاییچونفاجعهآتش‌سوزیسینمارکسآبادانوکشتهشدنمعترضاندربرخیازتظاهرات‌ها (ازجملهدرواقعهجمعهسیاهدرشهریورماه) توسطنیروهایحکومتیتنهاموجبتشدیداعتراضاتوازدسترفتنامکانمصالحهشدرکوداقتصادیبهوقوعاعتصاباتگستردهوپیوستنطبقهکارگربهتظاهرات‌هاودرنتیجهفلجشدناقتصادکشورانجامید. باپیوستنکارگرانوهمچنینتهیدستانشهریبهتظاهرات‌ها،دامنهاعتراضاتازده‌هاهزارنفربهصدهاهزاروحتیمیلیونهاتنرسید. سرانجامباخروجشاهازکشور،عدمموفقیتدولتشاپوربختیار،دوروزنبردمسلحانهسازمانهایچریکیوهزارانداوطلبمسلحباارتشوگاردشاهنشاهیواعلامبیطرفیارتشدر ۲۲ بهمن ۱۳۵۷،انقلاببهپیروزیرسید.

 

سپسنظام «جمهوریاسلامی»درقالبحکومتیدینیبرپایهٔتفسیرخاصیازشیعهبهنامولیفقیهجایگزیننظامپیشینگردید.

 

ریشه‌هایانقلاب

محققانمعتقدنددرجستجویریشهاصلیانقلاب ۱۳۵۷ ایران،می‌توانبهکودتای ۲۸ مردادسال ۱۳۳۲،ورخدادهایپیرامونآن،بازگشت. پسازبرکناریرضاشاهپهلویتوسطمتفقیندرهنگامهجنگجهانیدوم،ایراندربینسالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲،طولانی‌ترینزمانفضایبازسیاسیدرتاریخمعاصررابهخوددید. درایندورهروشنفکرانونهروحانیون،دست‌اندرکاربسیجوسازماندهیتوده‌هاعلیهساختارقدرتبودندوسازمانهایغیرمذهبی - نخستحزبتودهوسپسجبههملیبهرهبریمحمدمصدق - باموفقیت،طبقهمتوسطوطبقهکارگرشهریراجذبکردند. درطیایندوران،مصدقبهعنوانیکملی‌گرایمحبوب،خواستاراصلاحسیاستخارجینادرستوخاتمهبخشیدنبهدادنامتیازهایعمدهبهابرقدرتهایخارجیشداوبهیاریتظاهرات‌هایگستردهطبقهمتوسطوهمچنیناعتصاباتبزرگکارگریدربخشصنعتنفتبهسازماندهیحزبتوده،بهعنواناهرمفشاریبرحکومت،توانستنهضتملیشدنصنعتنفتایرانراباموفقیتبهپیشببردوتحتتاثیرشورواشتیاقعمومیبهنخستوزیریرسیدهوحتیتسلطواختیارمحمدرضاشاهبرارتشرابهخطرافکند. ملیشدنصنعتنفتبرایانحصاراتنفتیودولتبریتانیاضربه‌ایجبرانناپذیربود،بهویژهکهاینجنبش،می‌توانستبهنیرویمحرکه‌ایبرایمردمدیگرکشورهایمنطقهبهمنظورکسبحقوقخویش،تبدیلشودوبدین‌سانمنفعتدیگرابرقدرتوقت،ایالاتمتحدهرانیزبهمخاطرهافکند. سرانجامبریتانیاتوانستموافقتآمریکارابرایبهراه‌اندازییککودتاینظامیعلیهدولتمصدقبهدستآوردهوآمریکابهکمکنیروهایهوادارسلطنتدرارتشایرانوباپشتوانهدستگاهمذهبی (علماوروحانیونطرازاولووعاظوپیروانآنها) وبرخیاززمیندارانوسیاستمدارانمحافظه‌کار،دولتویراسرنگوننمود. اینرویدادتاثیریبهسزاوطولانیمدتبرفضایجامعهبهجایگذاشتودرعصرجمهوریخواهی،ملی‌گرایی،گرایشبهسوسیالیسموسیاستخارجیبیطرفانه،اکنونسلطنتپهلویوارتش،درافکارعمومی،بهعنوانسرسپردهابرقدرتهایغربی،سرمایه‌داریوسازمانهایاطلاعاتیآمریکاوبریتانیاشناساندهشدند. باوقوعکودتا،سازمانهایسیاسیچونجبههملیوحزبتودهسرکوبشدهواعضایآنهابهحبسهایکوتاهویابلندمدتوحتیاعداممحکومشدندوعلاوهبربریتانیا،ایالاتمتحدهنیزبهعنواندشمنجدیدامپریالیستیایرانشناختهشد. ازسویدیگر،سرکوبینیروهایسکولاروغیرروحانی،راهرابرایپیدایشجنبشهایجدیداسلامیهموارنمود

 

تثبیتقدرت؛توسعهاقتصادی؛تنشهایاجتماعی

دردههنخستپسازکودتای ۲۸ مرداد،محمدرضاشاهآنچهراکهپسازبرکناریپدرش،رهاشدهبود،ادامهداد. اوباشتابهرچهتمامتر،سهستونحافظحکومتخود، «ارتش»، «نظامحمایتیمالیدربار»و «دیوانسالاری»راگسترشدادوبهیُمنافزایشچشمگیردرآمدنفت،موفقشدتارویایرضاشاهدرخصوصایجادیکساختاردولتیعظیمرا،تحققبخشد. شاهنخسترهبرانکودتارابهمقامهایکلیدیگمارد،کمکهایمالیازآمریکادریافتکردوازهمکاریهایفنیسازماناطلاعاتاسرائیلوآمریکا (موسادوسیا) واف‌بی‌آیپلیسآمریکا،برایتشکیلپلیسمخفیجدیدیدرسال ۱۳۳۶،باعنوانساواک (مخففسازماناطلاعاتوامنیتکشور)،بهرهبرد. امادرسالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲،اقتصادایرانکهمبتنیبرکشاورزیبود،بابحرانشدیدیروبروشدوایرانرابهکمکهایخارجیمحتاجکرد. دولتآمریکابهریاستجانافکِندی،پرداختوام‌هایآیندهرابهاجرایاصلاحاتارضیولیبرالیکهآنرابهترینسدمحافظدربرابروقوعانقلابکمونیستیمی‌دانست،مشروطکرد. درنتیجهشاه،علیامینیشخصمورداعتمادآمریکارابهمقامنخستوزیریرساندووزیرکشاورزیامینی،حسنارسنجانی،برنامهاصلاحاتارضیراباهدفازبینبردناتکایایرانبهکشاورزیوایجادطبقهکشاورزانمستقلبهپیشبرد. گرچهاصلاحاتارضیازاقداماتدولتامینیبود،شاهپسازتعدیلآن،اصلاحاتراابتکارخودمعرفیکردوبابوقوکرنایتمامآنرادرمنشورششماده‌ایجنجالبرانگیزخودموسومبه «انقلابسفید»یا «انقلابشاهومردم»منظورنمود. پنجمادهدیگرآنشامل،ملیکردنجنگلها،فروشکارخانه‌هایدولتیبهبخشخصوصی،سهیمشدنکارگراندرسودکارخانه‌ها،اعطایحقرایبهزنانوایجاد «سپاهدانش»می‌شد. طرحهایانقلابسفید،بامخالفتهاییازسویجبههملیوهمچنینمحافلمذهبی،روبروشد. درفاصلهکمترازیکدههپسازکودتا،روابطشاهوروحانیون،مسالمت‌آمیزبود،امااتخاذاینطرحهاوهمچنینبهرسمیتشناختندولتاسرائیلتوسطحکومتوقت،برایندورهکوتاهازروابطحسنهشاهوعلما،مهرپایانگذاشت. درمیانمعترضان،چهرهمخالفجدیدیبهنامروح‌اللهموسویخمینیخودرادراذهانمطرحساخت. اینمجتهد ۶۴ سالهکهدرمدرسهمعروففیضیهقمبهتدریسفلسفهوفقهمی‌پرداخت،سخنرانیهایانتقادیخودراازسال ۱۳۴۱ آغازکردهبود. خمینیضمندوریجستنازطرحموضوعاتیچوناصلاحاتارضیوحقرایزنانکهموضوعاصلیموردمخالفتدیگرروحانیونبود،بهمسائلیکهتودهمردمرابیشترخشمگینمی‌ساخت،می‌پرداختومرکزثقلمخالفتشباشاهبرسرنفوذآمریکادرایرانبود. اعتراضاتکهدرخرداد ۱۳۴۲،درشهرهایبزرگایرانبهوقوعپیوست،بادستورشاهوتوسطارتش،باسرکوبیخونینپایانیافت. پسازقیام ۱۵ خرداد،رهبرانجبههملیدستگیروخمینیبهترکیهتبعیدشدکهپسازچندیازآنجابهعراقرفت.

 

درباقیسالهایدهه ۱۳۴۰،شاههمچونفرمانرواییخودکامهومتکیبهنفسحکومتکردوخودراپادشاهیاصلاح‌اندیشومتحدنزدیکآمریکاوغربنشانداد. باافزودنبرشمارنظامیان،بودجهسالانهارتشوخریدتسلیحاتبسیار،ارتشایرانرادرسال ۱۳۵۵ بهپنجمیننیروینظامیبزرگجهانتبدیلکرد[۲۹] سازمانامنیتیخودساواکرابسیارگسترشدادچنانکهمی‌توانستبهخبرچینیازبسیاریازافرادوسانسوررسانه‌هایگروهیپرداختهوازهرشیوه‌ایازجملهشکنجهبرایازبینبردنمخالفاناستفادهکند.[۳۰]

 

سالهایدهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ همچنینشاهدتوسعهاجتماعی-اقتصادیبودکهبیشتربهواسطهدرآمدهایروزافزوننفتمیسرگشت. همزمانباگسترشبنادروراه‌ها،سدهایبزرگیدردزفول،کرجومنجیلبناشدوبیشاز ۸۰۰ کیلومترریلراه‌آهناحداثگشتکهتهرانرابهشهرهایاصلیدیگرمتصلمی‌ساخت. ایراندرسالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۵ شاهد «انقلابصنعتی»کوچکیبودکهدرنتیجهآن،سهمتولیدناخالصملی،شمارکارخانه‌هاوتولیدبرخیصنایعمادر،رشدیافتتوسعهدربخشمنابعانسانینیز،افزایششمارمدارس،درمانگاه‌ها،پرستارانوپزشکانرادرپیداشت. همچنینرونقاقتصادیدهه ۴۰ بهطرزشگفت‌آوریبهسودبنیادهایمذهبیبود،چراکهدرپیاینرونق،بازاریانبهعنوانمتحدقدیمیروحانیت،امکانیافتندتاهزینهنهادهایپرشماروروبهرشدمذهبیمانندمساجد،موقوفه‌ها،چندحسینیهوششحوزهعلمیهبزرگراتامینکنندودراواسطدهه ۵۰،نهادهایمذهبیتاآناندازهقدرتداشتندکهشایدبراینخستینباردرتاریخایران،واعظانیرابهطورمنظمبهمحلاتفقیرنشینشهریوروستاهایدورافتادهبفرستند.

 

باوجودآنکهشاهدرحوزهاقتصادی-اجتماعینوسازیکردودرنتیجهطبقهمتوسطجدیدوطبقهکارگرصنعتیراگسترشداد،امانتوانستدرحوزهدیگر - حوزهسیاسی - دستبهنوسازیزند. درواقع،باتوسعهومدرن‌سازیکشور،شماردوگروهیکهدربینسالهای ۱۳۲۰-۱۳۳۲ (پیشازکودتا) مخالفاناصلیحکومتپهلویمحسوبمی‌شدند،یعنیکارگرانشهریوروشنفکرانبهچهاربرابررسیدومنعکردنآنهاازداشتننهادهاوابزارهایسیاسیسابقخود،چوناتحادیه‌هایکارگری،روزنامه‌هایمستقلواحزابسیاسی،برشدتمخالفتشانافزودهبود. برنامهاصلاحاتارضی،کشتتجاریرارونقبخشیدوشماردهقانانصاحبزمینرا،بسیارافزایشداد،امامقدارزمیناعطاشدهبهبیشترآنان،برایراه‌اندازیکارمستقلکشاورزیکافینبود. اینامر،لشکریازکشاورزانمستقلومزدبگیرانبی‌زمینبهوجودآوردکهبهآسانیمی‌توانستند،کانونهایسیاسینامنسجمیراتشکیلدهند.

 

دیگرآنکه،شیوهتوسعهاقتصادیرژیم،اختلافطبقاتییافاصلهبین «غنی»و «فقیر»راافزودکهدرشهرتهرانبسیاربارزبود. هرچندسطحزندگیبیشترخانواده‌هاییکهبهآپارتمانهایمدرن،مزایایاجتماعیوهمچنینکالاهایمصرفیجدیددسترسیداشتند،بهبودیافت،ولیگسترشحلبی‌آبادها،ترافیکوآلودگیهوا،کیفیتزندگیبیشترخانوارهارابهسطحنازلتریرساند. ۴۲ درصدخانوارهایتهرانی،فاقدمسکنمناسببودندودرحالی‌کهبرخیثروتمنداندرقصرهایشمالشهربهسرمی‌بردند،تهیدستاندرحلبی‌آبادهاوزاغه‌هایاطرافشهرزندگیمی‌کردند. اینزاغهنشینان،مهاجرانروستاییفقیریبودندکهبامشقتفراوان،ازراهعملگی،بنایی،تکدی‌گریودستفروشیامرارمعاشمی‌کردند. «سان‌کولوت‌ها»یاپابرهنه‌هایانقلابسال ۱۳۵۷،همینافرادبودندکهبعدهابه «مستضعفین»مشهورشدند. اینشکافبینپایتختوشهرهایدیگراستانهانیزبهروشنیقابلمشاهدهبودوبراینمونهدرحالی‌کهساکنانتهرانازفرصتدست‌یابیبهتربهآموزش،امکاناتبهداشتی،رسانه‌ها،شغلودرآمدبرخورداربودند، ۹۶ درصدروستاییان،برقدراختیارنداشتند.

 

عاملدیگرافزایشتنشهااینبودکهباپنجبرابرشدنناگهانیدرآمدهاینفتی،انتظاراتمردمبالارفتودرنتیجهشکافمیانوعده‌ها،ادعاهاودستاوردهایرژیمازیکسووانتظاراتتحققنیافتهجامعهازسویدیگر،عمیقترشد. اگرچهدرسایهبرنامه‌هایرفاهاجتماعی،پیشرفتهایچشمگیریدربخشهایبهداشتونظامآموزشیبهدستآمد،ایرانهمچنانبدتریننسبتهایآماریرادرمیزانمرگومیرکودکان،امکاناترفاهیونیزمیزانافراددارایتحصیلاتعادی،دربینکشورهایخاورمیانهداشت.

 

تنش‌هایسیاسی؛مخالفانحکومتپهلوی

باوقوعکودتای ۱۳۳۲،برحیاتسیاسیایران،پرده‌ایآهنینکشیدهشدکهرهبرانمخالفانواحزابسیاسیراازپایگاهاجتماعیخودوتودهمردمجداکرد. اینپردهآهنینبهظاهرتنشهایاجتماعیومخالفتهایسازمانیافتهراپنهاننمود،امابی‌گماندرنابودیومحوآنهاناکامماند. بررسیمطبوعاتزیرزمینی،نسلجوانیازروشنفکرانرانشانمی‌دادکهضمنتوجهبهنظریاتوتاکتیکهایپیشینیان،باکامیابیسرگرمطرحوتدویناندیشه‌هایجدیددرمطابقتبافرهنگشیعیخودبودند.[۴۲] دانشجویانبهعنوانیکعاملمهمازعواملوقوعانقلاب ۱۳۵۷،هرسالدرشانزدهآذرماهاعتصابهایدانشجوییبهراهمی‌انداختند. اینروز،بهیادسهدانشجو (دوهوادارحزبتودهویکهوادارجبههملی) کههنگاماعتراضبهدیداررسمینیکسونرئیسجمهورآمریکا،درتاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ دردانشگاهتهرانکشتهشدهبودند،گرامیداشتهمی‌شد. ۱۶ آذر،توسطکنفدراسیوندانشجویانایرانیخارجازکشورکهمرکزاجتماعومباحثهمخالفانحکومتدرخارجازمرزهایایرانبود،روزدانشجونامیدهشد.

 

حزبتودهایران: حزبتودهگرچهبهحیاتخودادامهدادتانقشیهرچندکوچکدرانقلابایفاکند،پسازکودتا،هدفسرکوبوضربه‌هایسختنیروهایامنیتی،جنگروانیشدیدوشایعهسازیرژیمبرعلیهآنقرارگرفتودراواخردهه ۱۳۳۰ تنهاشبحیازقدرتپیشینشبازماند. دگرگونیهایاجتماعیحاصلازنوسازی،موجبشدتارفتهرفته،هوادارانحزبتودهبهخانواده‌هاییباپیشینهچپ‌گرایانهمحدودشوند. رهبریحزبنیزدرنتیجهمرگرهبران،سستیحاصلازکهولتوکناره‌گیریآنان،تضعیفشد.[۴  افزونبراین،مسئلهمناقشاتچینوشوروی،پیدایشگرایشهای «مائوئیستی»وانتقادازسیاستهایگذشتهحزبازجملهآنچهمنتقدانپیروی «کورکورانه»آنازشورویمینامیدند،موجبوقوعانشعاباتیدراینحزبشدبااینحال،حزبتودهدرسالهاینخستدههپنجاهفعالیتهایموفقیراآغازکرد. ازجملهادارهایستگاهرادیوییپیکایران،انتشارمنظمدومجله «مردم»و «دنیا»وبعدهانشریهنویدوهمچنینایجادهسته‌هایزیرزمینیکوچکیدردانشگاهتهرانومناطقنفتی.

 

جبههملیونهضتآزادی: بیشتررهبرانجبههملیبازداشتشدهدرشهریور ۱۳۳۲،سالبعدآزادشدند،ولیبسیاریازآنانیاازسیاستکنارکشیدهویاازایرانرفتند. امابرخیچونکریمسنجابی،شاپوربختیار،داریوشفروهروخلیلملکیبهصحنهفعالیتسیاسیبازگشتهودرسالهای ۱۳۳۹-۱۳۴۲ باکاهشنسبینظارتهاوسختگیریهایرژیم،بهسازماندهیچنداعتصابوراهپیماییوانتشاریکروزنامهپرداختند. همچنیندوهوادارجبههملی،بهنامهایمحمودطالقانیومهدیبازرگانبههمراهچندتنازاصلاح‌طلبانهمفکرشانمانندیداللهسحابی،نهضتآزادیایرانراتشکیلدادند. بازرگانکهفرزندیکبازاریثروتمندوبسیارمذهبیبود،پسازتحصیلدررشتهمهندسیراهوساختماندرپاریس،برایتدریسدردانشکدهفنیبهایرانبازگشتودردورانمصدق،بهعنواننخستینمدیرعاملشرکتنفتایرانراهیآبادانشد. اوکهعقایدیعمیقاًضدکمونیستیداشت،نظریهجداییامورمعنویودنیویراردمی‌کردوبراینباوربودکهسیاستبایدتوسطمذهب،هدایتشود. طالقانیکهبعدهابهمقامآیت‌اللهیرسیدوبهخاطرمخالفتباحکومترضاشاه،سابقهزندانیشدنداشت،پسازکودتا،برخلافدیگرروحانیون،بهعنوانروحانیسرشناسپشتیبانجبههملیدرتهرانشناختهمیشد. اوبهعنوانرابطوحلقهارتباطیدوگروهمخالفمتفاوت،یعنیروحانیونوجبههملینقشمهمیایفاکردوشایدبهدلیلهم‌بندبودنباانقلابیونغیرمذهبیدردورانحبس‌هایطولانیش،قادربهدرکآنانبود. طالقانیدرآثارشبراینهدفبودتانشاندهدکهتشیعاساساًبااستبدادمغایروبادموکراسیوهمچنینسوسیالیسمموافقوسازگاراست. درواقعاونیزمثلبازرگان،بهدنبالازبینبردنشکافهایاسلامباجهانمعاصروهمچنیناختلافبینطبقهسنتیومحافظهکارباطبقهروشنفکرومدرن (اختلافیکهدرشکستنهضتمشروطهومبارزاتملی،اثریبهسزاداشت) بود.

 

نهضتآزادیهمچوندیگرگروه‌هایوابستهبهجبههملی،پسازقیامخردادسال ۴۲،منحلوفعالیتآنغیرقانونیشد،بااینوجود،همچنانبهبرگزاریگردهمایی‌هایمخفیدرتهرانوسازماندهینیروهادرخارجازکشور،بهویژهآمریکایشمالیوفرانسهادامهداد. ازبینگروه‌هایوابستهبهجبههملی،نهضتآزادیبیشتریننقشرادرانقلابسال ۵۷ داشتواینموفقیتبیشترمرهونروابطنزدیکنهضتباخمینیوتاحدودیهمتواناییهایبازرگانوطالقانیدرجذبگروهیازمتخصصانجوانوتکنوکراتهایرادیکالبودکهدرصددتلفیقعلومجدیدبااسلامبودند.[۵۴] نهضتآزادیرادرآمریکایشمالی،چهارروشنفکرمقیمخارجبهنامهایمحمدنخشب،ابراهیمیزدی،مصطفیچمرانوعباسامیرانتظام،رهبریمی‌کردندودرفرانسهنیزصادققطب‌زادهوابوالحسنبنی‌صدرازسازماندهاناصلیایننهضتبودندکهمی‌بایستمثلبازرگان،نقشهایحساسیرادرسالهاینخستپسازانقلاب ۱۳۵۷،ایفاکنند.

 

علیشریعتیروشنفکرتاثیرگذاروستایشگرایده «اسلاممترقیوسیاسی». برخیاورانظریه‌پردازاصلیانقلاب ۱۳۵۷ می‌دانند.

 

اماروشنفکربرجستهنهضتآزادیوبهعقیدهبرخی؛نظریهپردازاصلیانقلاب ۱۳۵۷،علیشریعتیبود. شریعتیکهازیکخانوادهمذهبیوزمیندارخراسانیبرخاستهبود،بااستفادهازبورسدولتیبرایتحصیلدرزبان‌شناسیتطبیقیوجامعه‌شناسیبهپاریسرفتودرآنجاهمزمانبااوجگرفتنانقلابهایکوباوالجزایر،بهفعالیتهایسیاسیوشرکتدرتظاهراتهاپرداختوبهعضویتنهضتآزادیوکنفدراسیوندانشجویانایرانیدرآمد. اودرکلاسهایدرسشماریازاستادانمارکسیستمثلژرژگورویچوخاورشناسانعلاقه‌مندبهعرفاناسلامیچونلوییماسینیونوهانریکوربَنشرکتجستوپسازمطالعهآثارژانپلسارتر،ارنستوچه‌گوارا،وونوینجیاپوفرانتسفانون،آثاریازسارتروفانونرابهصورتکاملویاناتمامبهفارسیترجمهکرد. پسازبازگشتبهایران،درسال ۱۳۴۴،برایسخنرانیدرحسینیهارشاد، (کهتوسطگروهیازخیرخواهانمذهبی،تامینمالیمیشد) بهتهرانرفت. نوارسخنرانیهایاودرسطحگستردهپخششدومورداستقبالفراواندانشجویانودانش‌آموزاندبیرستانیبهویژهشهرستانیهایمذهبیقرارگرفت. ساواکباهراسروزافزونازمحبوبیتوی،شریعتیرادراوایلدهه ۱۳۵۰ دستگیروپسازمدتیحبسخانگی،مجبوربهخروجازکشورنمود. شریعتییکماهپسازرفتنبهلندندرسال ۱۳۵۶،بهعلتحملهشدیدقلبیدرگذشت،مرگیکهتوسطبرخیبهساواکنسبتدادهشد. یگانهپیامروشنآثاروسخنانشریعتیاینبودکهاسلام - به‌ویژهتشیع - باوری «محافظه‌کارانه»و «قضاوقدری»کهبیشترروشنفکرانغیرمذهبیبیانمی‌کنندویاایمانی «شخصیوغیرسیاسی»کهبرخیعلمایمرتجعادعامی‌کنند،نیست؛بلکهیکایدئولوژیانقلابیاستکهبایدباهرگونهستمگری،استثماروبی‌عدالتیبهویژهفئودالیسم،کاپیتالیسموامپریالیسممبارزهکند. بهگفتهاو،رسالتمحمدپیامبراسلامنهتنهابرقراریدین،بلکهتشکیلامتیپویا،انقلابیودرحالپیشرفتبودکهبهسمتجامعه‌ایبی‌طبقهوایده‌آلحرکتکند. ازدیدشریعتی،امامانشیعهبهویژهحسینابنعلی،پرچمقیامومبارزهرابهاینخاطربرافراشتندتاخلفایفاسدوقتراکهاهدافاصلیاسلامونظامتوحیدیرابهفراموشیسپردهبودند،گرفتارسازند. بسیاریبراینباوربودندکهشریعتیخواهانتبدیلودگرگونیاسلامازیک «دین»بهیک «ایدئولوژیسیاسی»است،آنچهکهدرغرب، «اسلامرادیکال»یا «اسلامسیاسی»نامیدهمی‌شد.

 

شریعتیهرچندروشودیدگاهمارکسیستیتقسیمجامعهرابرایدرکتاریخمدرنلازممی‌دانستوتاحدودزیادیمی‌پذیرفت،اماهمچونفانونازبرخیجنبه‌هایمارکسیسمبهویژهمارکسیسم «نهادینهشده»احزابکمونیستاُرتدوکسبهشدتانتقادمی‌کردوضمنتاکیدبراهمیتاسلامدرفرهنگایرانی،تنهاراهشکستامپریالیسمبرایایرانوسایرملتهایجهانسومرابازگشتبهریشه،میراثملیوفرهنگبومیخود،می‌دانست.[۶۰] اوحتیهنگامتاکیدبربازگشتبهاسلام،هموارهروحانیونمحافظه‌کارراهدفانتقادهایصریحوغیرمستقیمقرارمی‌دادوآنانرابههمکاریباطبقهحاکم، «نهادینه‌کردن»تشیعانقلابیودرنتیجهتبدیلآنبهمذهبیمحافظه‌کارانه،متهممی‌کرد. شریعتیمشکلاصلیاسلامامروزیراپیوندنامقدسآنبا «خورده-بورژوازی»می‌دانست. پیوندیکهطبقآن،روحانیت،دینرابرایبازاریانسهلوهموارمی‌نمودوبازارنیز،دنیارابرایروحانیونمکانیخوشایندمی‌ساخت. ازاینرووی،پدیدآورندگان «رنسانس»و «رفرماسیون»اسلامیدرآیندهرا،بیشترروشنفکرانمی‌دانستتاروحانیونسنتی. شریعتیبینهزارانجوانشهرستانیکههرسالهازدانشگاه‌هایجدید،دبیرستانها،مدارسفنیحرفه‌ایوتربیتمعلمفارغ‌التحصیلمی‌شدندوهمچونخوداو،ازطبقهمتوسطسنتیجامعه (خانواده‌هایبازاری،روحانیوخرده‌مالک) برخاستهودرمحیطیمذهبیرشدیافتهبودند،پیروانیپرشمارپیداکردوپسازبازترشدنفضایسیاسیدرسال ۱۳۵۶ وخارجشدنآثارشازقیدسانسور،صدهاهزارجلدازکتابهایاوبهفروشرفت.

 

روحانیونمخالف: درسالهایپسازقیامسال ۱۳۴۲،سهگروهمتغیر،متداخلودرعینحالقابلتشخیص،دربینروحانیونشکلگرفت. گروهنخستکهشایدبزرگترینگروهبود،ازعلمایغیرسیاسیتشکیلمی‌شدکهباوجودنارضایتیازبرخیمشکلاتاجتماعیمثلفساد،فحشاوالکلیسم،معتقدبودندکهروحانیتبایدازکارپلیدسیاستدوریجستهوبهمسائلمعنویوآموزشدرحوزه‌هابپردازد. بااینحالاینگروه،درسالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶،بهدلیلاجرایسیاستهاینامطلوبحکومتدرخصوصبازارونهادهایمذهبیبهعرصهسیاستکشیدهشدند. گروهدومیعنیروحانیونمخالفمیانه‌رو،گرچهدرمسائلمربوطبهحقرایزنانواصلاحاتارضیمخالفرژیمبودند،ترجیحمی‌دادندکههمچنانباشاهدرارتباطباشندتاسیاستهایویراتعدیلکنند. کاظمشریعتمداریعالمبلندپایهقم،مجتهدسرشناسآذریوسخنگویغیررسمیروحانیونآذربایجان،چهرهشاخصاینگروهبودکهتنهاخواستاراجرایکاملقانونمشروطهبودند.

 

اماگروهسوم،کهمی‌توانآنانراروحانیونمخالفنافرمانیاتندرونامید،توسطخمینیازعراقرهبریمی‌شدندوشبکه‌ایمخفیوغیررسمیدرکشورداشتند. چهره‌هایشاخصاینگروهعبارتبودنداز: حسینعلیمنتظری،مدرسبرجستهفقهاسلامیدرقم،کهبهعنوانمخالفآشتی‌ناپذیررژیم،سهباربهزندانافتاد؛محمدبهشتیهوشیارترینعضوسیاسیگروه؛مرتضیمطهریمتفکرونظریهپردازعمدهگروه؛ودوروحانیجوانترسازماندهندهگروهبهنامهایاکبرهاشمیرفسنجانیوعلیخامنه‌ای. خمینیکهازسال ۱۳۴۲،درنجفمی‌زیست،بهتدریجتعبیرخودازاسلامشیعهراگسترشداد. اوچارچوبنظریهسیاسیخودرادرسخنرانیهایش،دراواخردهه ۱۳۴۰،تدوینوتنظیمکردوسپسآنراباعنوان «ولایتفقیه: حکومتاسلامی»بدونذکرناممولف،منتشرنمود. طبقنظریهجدیداو،اقتدارسیاسیومسئولیتحفظامتاسلامی،ازطرفامامدوازدهمشیعیانبهمجتهدانمتخصصدرفقهاسلامی (فقها) واگذارشده‌است. استدلالویاینبودکهخداوند،پیامبرانوائمهرابهمنظوروضعقوانینشرعبرایهدایتامتهافرستاده‌استودرغیابامامغایب،روحانیونبهویژهفقها،تنهامفسرانونگاهبانانحقیقیشریعتمی‌باشندکهحکومتبایدبهآنانسپردهشود. ازدیدروحانیونسنتی،ولایتفقیه،زمامداریفقها،تنهابرنهادهاومدارسمذهبیوهمچنینافراد «محجور»یاناتوانمحسوبمیشد،ولیخمینیایناصطلاحرابسطدادبهطوری‌کهتمامجامعهرادربرمی‌گرفت. نظریاتسنت‌شکنانهخمینیتنهابهولایتفقیهمحدودنمی‌شد؛اوبرخلافعقیدهگذشتهخودکههمچوندیگرروحانیونازنظاممشروطهسلطنتیحمایتمی‌کرد،اظهارداشتکهنظامسلطنتی،سنتی «طاغوتی»استکهازدوران «شرک»بهارثرسیدهوبااسلامضدیتدارد،چراکهپیامبراسلام،پادشاهیموروثیراشیطانیوکفرآمیزخوانده‌استوحسینامامسومشیعیان،پرچمقیامرابراینجاتمردمازیوغخلفاوسلاطینموروثیبرافراشته‌است. اودرتشریحدیدگاهسیاسیخود،حتیروحانیونغیرسیاسیومیانه‌روراموردبازخواستقرارمی‌دادوگروهنخسترابهترکتکالیفشرعیخود،پناهبردنبهحوزه‌هایعلمیهوپذیرفتننظریهجداییدینازسیاستکهازدیداوتوطئه «امپریالیستها»بود،متهممی‌کرد.

 

روح‌اللهخمینیروحانیمخالفسازشناپذیروطرفدارایجادحکومتاسلامیکهباافزایشمحبوبیتشدرسالهای ۵۷-۱۳۵۶،رهبریانقلابرابهدستگرفت.

 

خمینیدرسخنرانیهایخودبرایطلاب،ازحکومتروحانیونحمایتمی‌کرد،امادراعلامیه‌هایعمومیبحثروشنیازاینگونهحکومتبهمیاننمی‌آوردوازکاربردولایتفقیهخودداریمی‌نمود. حتیاطرافیاناوبعدهامدعیشدندکهکتابولایتفقیهازجعلیاتساواکویایادداشتهایاصلاح‌نشدهیکیازطلاببوده‌است. درعوض،اواستراتژیسال ۱۳۴۲،یعنیحملهبهنقطه‌ضعفهایاصلیرژیمراادامهمی‌داد. شاهرابهخاطرفروشکشوربهامپریالیست‌هاوکمکبهاسرائیل؛نقضمشروطیتوزیرپانهادنقانوناساسی؛حمایتازثروتمندانواستثمارفقرا؛نابودیفرهنگملی؛تشویقواشاعهفسادوهدردادنمنابعباارزشکشوردرقصرها؛خریدتسلیحات؛نابودیکشاورزیودرنتیجهوابستهساختنهرچهبیشترایرانبهغرب،موردانتقادقرارمی‌داد. اوضمنمقایسهشاهبایزید،مومنانرابهسرنگونیرژیمپهلویوبیرونراندنامپریالیستها،فرامی‌خواند.[۷۲  خمینیمی‌کوشیدتابیشترگروه‌هایمخالفراباخودهمراهکند،برایمثالهنگاماعتراضمطهریبهسخنرانیهای «ضدروحانی»شریعتیدرحسینیهارشاد،سکوتکردوحتیبدوننامبردنازشریعتی،بهاستفادهازشعارهاوعباراتیکهسخنرانانحسینیهارشادرواجدادهبودند (مثل «مستضعفین،وارثانزمینخواهندبود»، «مردم،استثمارگرانرابهزباله‌دانتاریخخواهندانداخت»و «دینافیونتوده‌هانیست»)،ادامهداد. بسیاریازجوانانمتفکر،باشنیدناینعباراتولیغافلازسخنرانیهایاودرنجف،بیدرنگنتیجهگرفتندکهخمینیباتفسیرشریعتیازاسلامانقلابیموافقاست. دراواخرسال ۵۷ وهنگامنابودیحکومتپهلوی،محبوبیتخمینیدربینطرفدارانشریعتیآنچنانبودکهآنان - نهروحانیون - گامیبرداشتندکهاحتمالتعبیر «کفر»درآنبودوبهخمینیلقب «امام»کهفقطمختصدوازدهامامشیعهبود،رادادند. بدینسان،خمینیباتبلیغپیاممبهمامادلخواهتوده‌ها،طیفگسترده‌ایازنیروهایاجتماعیوهمچنینسازمانهایسیاسیمذهبیوسکولارراباخودهمراهکرد.

 

پوریا بصیری بازدید : 113 چهارشنبه 09 دی 1394 نظرات (0)

به نام یزدان بخشاینده

انقلاب اسلامی

مقدمه

بررسی تحلیلی تاریخ دو قرن اخیر ایران ، بخصوص سالهای پس از ۱۳۰۰ از جهات بسیاری حائز اهمیت است . چگونگی نفوذ ،‌ حضور و سلطه استعمار و جابه‌جایی دو امپراتوری استعماری و چگونگی برخورد جریانهای فکری مختلف با مسائل سیاسی و فرهنگی و همچنین نقش مردم از زمانهای مختلف و تاثیر حضور آنان در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ، برای سیاستگزاران و مدیران کشور بشدت مورد نیاز می‌باشد.علل و عوامل شکل‌گیری و چگونگی روند انقلاب اسلامی از دهه ۴۰ تا کنون همچنان مورد بحث و بررسی و اختلاف نظر می‌باشد. هر یک از گروهها و جریانهای سیاسی و اعتقادی به گونه‌ای موضوع را تجزیه وتحلیل و نتیجه گیری کرده‌اند

اگر چه بسیاری سعی کرده‌اند این انقلاب را در ردیف سایر انقلابها و تحولات معمول دنیا بدانند اما در عمل نظرات آنان با واقعیتها فاصله زیادی دارد. زیرا نیروی این انقلاب مردمی و اسلامی بدون هیچ‌گونه مرزبندی طبقاتی و گروهی بوده و ایدئولوژی ان اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله می‌باشد که سازش با نظامهای رایج دنیا ندارد و رهبری آن توسط یکی از مردان کم نظیر تاریخ حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) با ویژگیهای خاص خود بود. به همین دلیل جریانات و تحولات قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مخالف غالب تحلیها و پیش بینی‌های سیاستمداران وتحلیگران سیاسی بود.واقعیت این است که دنیا با چنین انقلابی آشنایی نداشت و لذا در برخورد با آن نیز شیوه‌ها و روشهای معمول را به کار می‌گرفت که کارآیی و تاثیر چندانی در سیر جریان دیده نشد. اگر نظرهای مختلفی که در مورد علل تکوین وداوم انقلاب مطرح شده تدوین شود طبعاً صاحبنظران داخلی تائید می‌کنند، این است که عوامل اساسی انقلاب عبارتند از :

۱٫ رهبری حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی که با شیوه‌ای استثنایی و فوق‌العاده‌ رهبری و فرماندهی را به عهده گرفتند و تا پیروزی نهایی هدایت جریانات را به نحو احسن انجام دادند. ویژگیهای شخصی و رهبری امام خود موضوع بحثی جدید در جامعه شناسی سیاسی می‌باشد.

۲٫ حضور یکپارچه و متحد مردم در تمامی صحنه‌ها قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، آن چنان توان و قوتی ایجاد نمود که هیچ‌گونه امکانی برای مقابله با آن در اختیار رژیم شاه و اربابانش نبود.

۳٫ اعتقاد به اسلام و موازین و ارزشهای آن و همچنین عشق به خاندان پیامبر و اسوه بودن آنان برای مردم و الهام از زندگی و شهادت آنان در راه خدا خصوصاً درس گرفتن از عاشورا، آن چنان تحولی به وجود آورد که نه تنها برای خارجیان بلکه برای سران و کارگزاران سیاسی ـ امنیتی رژیم شاه هم بخوبی شناخته شده نبود.

به همین دلیل در کلیه تجزیه و تحلیهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی اعتقادات مردم و نقش ونفوذ علما مورد توجه نبود واتفاقاً‌ مهمترین انگیزه انقلاب هم بی‌اعتنایی و تضعیف اسلام در امور مختلف کشور توسط رژیم شاه بود.بعضی تلاش کرده‌اند تا مدرنیسم و صنعتی شدن، توسعه ارتباطات و مبادلات با غرب را علت اصلی بروز انقلاب اسلامی تحلیل و تبلیغ نمایند اما واقعیت این است که مقابله با مظاهر فاسد فرهنگ غرب و تهاجم همه جانبه سلطه استعماری برای از بین بردن هویت اعتقادی و فرهنگی یکی از عوامل اصلی انقلاب مردم مسلمان بود. زیرا اسلام با روابط مناسب و سازنده و مبادلات منطقی مخالف نیست بلکه تایید کننده و مشوق است.به طور خلاصه می‌توان گفت ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نه تنها سرآغاز دوران جدیدی در تاریخ تحولات ایران بود، بلکه تغییرات زیادی را در سطح منطقه و در سطح بین‌المللی به دنبال داشته است .

مفهوم انقلاب

مطالعه نظام‏مند مفهوم جدید انقلاب، از قرن نوزدهم میلادی آغاز شد. در فرهنگ‏های سیاسی و علوم سیاسی، انقلاب را چنین تعریف می‏کنند: «سرنگونی یک نظام اجتماعی کهنه و فرسوده و جای‏گزین کردن آن با نظام اجتماعی نو و مترقی» یا «سرنگونی حکومت طبقه یا طبقات رو به زوال و جای‏گزین کردن آن با نظام اجتماعی جدید». در برخی موارد هم برای تعریف عام انقلاب که هر نوع تحول اساسی را در بربگیرد، آن را چنین تعریف می‏کنند: «هر نوع تحول کلی و اساسی».

انقلاب از دیدگاه اسلام

دیدگاه اسلام در مورد انقلاب، با تفسیر و تحلیل غربی و مارکسیستی آن کاملاً تفاوت دارد. در تحلیل اسلامی، مهم‏ترین عامل انقلاب، آرمان‏خواهی و عقیده به مکتبی است که نخست گروه پیشرو و مجاهدان را وارد میدان مبارزه انقلابی می‏کند و سپس با بسیج توده‏های گسترده مردم، انقلاب را به درون جامعه کشانده، از طریق توده‏های مردم به پیروزی می‏رساند. از دیدگاه اسلام، انقلابْ نوعی جهاد داخلی است که در آن گروهی برای خدا می‏جنگند و گروه دیگر مانع راه خدایند.

انقلاب اسلامی

در انقلاب اسلامی، عناصر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر کدام به گونه‏ای تأثیر گذارند. نیز در کنار این عناصر، بر خشم قهرآمیز مردم تکیه می‏شود. البته می‏توان ویژگی‏های اصلی انقلاب اسلامی را در تعریف زیر مطالعه کرد: «انقلاب اسلامی، دگرگونی بنیادی در ساختار کلی جامعه و نظام سیاسی آن، منطبق بر جهان‏بینی و موازین و ارزش‏های اسلامی و نظام امامت و بر اساس آگاهی و ایمان مردم، و نیز حرکت پیشگام صالحان و قیام قهرآمیز توده‏های مردم است».

فرایند انقلاب اسلامی

مقام معظم رهبری در پیام خود به مناسبت بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۷ چنین می‏فرماید: «امام بزرگوار ما با تکیه به تعالیم اسلام ناب محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، و با اعتماد به ایمان دینی مردم، و با شجاعت و اخلاص و توکل کم‏نظیر خود، راه مبارزه را در میان سختی‏ها و مصائب طاقت‏فرسا گشود و پیش رفت و صبورانه و پیامبرگونه ذهن و دل مردم را با واقعیت‏های تلخ و راه علاج آن آشنا کرد. ملت ایران که از اولین قدم‏ها به ندای این مرد الهی و روحانی گوش فرا داده و به منطق حق و درس روشنگر او دل بسته بودند، با انگیزه نیرومند ایمان و عشق به اسلام، فداکاری‏ها و جان‏فشانی‏های فراموش‏ناشدنی کردند. امام بزرگوار ما در این مدت، در عین هدایت مردم و گستردن دامنه آگاهی همگانی و کشاندن توده میلیونی به مبارزه، اندیشه حکومت اسلامی را نضج و قوام بخشید و در مقابل دو مکتب رایج سیاسی عالم راه اسلامی را مطرح کرد که در آن بر دو عنصر دین و انسان به طور اساسی تکیه شده و ایمان دینی و اراده مردمی بزرگ‏ترین شاخصه آن است».

ماهیت انقلاب اسلامی

بزرگ‏ترین تحول قرن بیستم

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بزرگ‏ترین تحول جهانی قرن بیستم به وقوع پیوست. بنیان گذار این انقلاب با قیام خود، غرور ملت‏های مستضعفی را که سالیانی مدید مورد ظلم قرار گرفته بودند، به آنان باز گرداند. او نه تنها سرنوشت کشورش را تغییر داد، بلکه میلیون‏ها انسان گم‏گشته در برهوت جاهلیت عصر مدرن را به بازگشتی دوباره به معنویت و یکتاپرستی فراخواند.

پیروزی انقلاب اسلامی، چه در داخل و چه در خارج از کشور، ناظران را با پدیده‏ای تازه در صحنه سیاسی جهان روبه‏رو ساخت. این پدیده بنا به ماهیت، اهداف و سرنوشت خود، در هیچ‏یک از معیارهای سیاسی جهان نمی‏گنجد.

انقلاب آزادی‏بخش

از آنجا که انقلاب‏های آزادی‏بخش ملی، بر ضد سلطه امپریالیستی شکل می‏گیرد و رژیم شاه در ایران نیز در طول انقلاب به عنوان رژیم دست نشانده امپریالیسم آمریکا بود، برخی آن را به عنوان حرکتی ضدامپریالیستی و در گروه انقلاب‏های آزادی‏بخش ملی قرار می‏دهند. اما با وجود جنبه ضدامپریالیستی انقلاب و نیز وابستگی رژیم پهلوی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به حمایت‏ها و کمک‏های مستقیم آمریکا، از آنجا که اصطلاح «انقلاب آزادی‏بخش» به جنبش‏هایی گفته می‏شود که بر ضد سلطه مستقیم خارجی شکل می‏گیرد، کاربرد آن در مورد انقلاب ایران چندان راهگشا نیست.

انقلاب اجتماعی

اصطلاح انقلاب اجتماعی، درباره انقلاب‏هایی به کار می‏رود که بر اثر آنها تحولات ساختاری اقتصادی ـ اجتماعی چشم‏گیری شکل می‏گیرد. برخی چون اِسکاچْپول که تحولات اجتماعیِ ناشی از انقلاب‏ها را به شکل وسیع‏تر تعریف می‏کنند، بر آن‏اند که انقلاب ایران، انقلابی اجتماعی است؛ زیرا با دگرگونی‏های ساختاری و ارزشیِ وسیعی همراه بوده است.

انقلاب اسلامی و همگانی

از آنجا که انقلاب ایران به روشنی بر جنبش سراسری و چند طبقه‏ای متکی بود، بسیاری از تحلیلگرانِ انقلاب، آن را انقلابی مردمی یا مردمگرا می‏دانند. تردیدی نیست که انقلاب ایران از نظر نوع ائتلاف قشرهای مختلف اجتماعی در آن، پدیده‏ای کم‏نظیر به شمار می‏آید و به همین دلیل «انقلاب مردمی» قلمداد کردنِ آن جایز به نظر می‏رسد. البته انقلاب ایران بیشتر از هر عنوانی با نام «انقلاب اسلامی» مطرح شده است. به نظر می‏رسد که با توجه به گفتمان حاکم بر انقلاب ایران، رهبری انقلاب و همچنین شکل دولت و روابط اجتماعی بعد از آن، جا دارد که انقلاب ایران به عنوان انقلاب اسلامی مطرح شود.

زمینه‏های تأثیرپذیری جنبش‏های اسلامی از انقلاب اسلامی ایران

انقلاب اثرگذار

انقلاب اسلامی ایران بر جنبش‏های سیاسی ـ اسلامیِ معاصر تأثیر گذاشت؛ زیرا موارد مشترک فراوانی بین انقلاب اسلامی ایران و این جنبش دیده می‏شود که این تأثیر را فراهم آورد. این زمینه‏ها که از آنها به عنوان عامل همگرایی یا عناصر همسویی و همرنگی نیز می‏توان یاد کرد، عبارت است از عقیده مشترک، دشمن مشترک، هدف مشترک، وحدت‏طلبی و مردم‏گرایی.

عقیده مشترک

انقلاب اسلامی ایران، همانند هر جنبش اسلامی دیگر، به یگانگی خدا و رسالت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم معتقد است، کعبه را قبله آرزوهای معنوی خود می‏داند، قرآن را کلام خداوند و منجی بشر گمراه می‏پندارد، و به دنیای پس از مرگ و صلح و برادری و برابری ایمان دارد؛ همان گونه که امام خمینی رحمه‏الله فرمود: «در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است، با هم توحیدِ کلمه کنید».

دشمن مشترک

انقلاب اسلامی و جنبش‏های اسلامی، دشمن مشترکی دارند. این دشمن مشترک که همان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل است، همانند کفار قریش، مغولان وحشی، استعمارگران اروپایی و صرب‏های نژاد پرست و، کیان اسلام را تهدید می‏کند. در مقابل، انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی نه غربی» عَلَم مبارزه بر ضد دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است.

هدف مشترک

هدف انقلاب اسلامی ایران و جنبش‏های اسلامی معاصر، برچیده شدن فساد، اجرای قوانین اسلام، استقرار حکومت اسلامی در جامعه مسلمانان، و به اهتزاز درآوردن پرچم لا اله الا الله در سراسر جهان با تکیه بر قدرت الهی و توده‏های مردم است. البته برخی از جنبش‏های سیاسی معاصر، فقط عمل به احکام اسلام را در کشورهای خود می‏خواهند و برخی نیز خواستار تشکیل حکومتی مستقل، بدون تأکید بر شکل اسلامی حکومت هستند.

بنابراین می‏توان گفت که جنبش‏های اسلامی معاصر، حیات خود را مدیون انقلاب اسلامی هستند؛ زیرا انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آنان را از عزلت و حقارت نجات داد و اسلام را به عنوان تنها راه‏حل برای زندگی سیاسی مسلمانان مطرح ساخت.

وحدت‏طلبی و مردم‏گرایی

تکیه و تأکید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهب‏های اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی، زمینه گرایش جنبش‏های اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است؛ زیرا انقلاب اسلامی با الگو قرار دادن اسلام ناب محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، و غربی و شرقی قائل نیست و بر جنبه‏های اختلاف برانگیز در بین مسلمانان پافشاری نمی‏کند؛ بلکه با برگزاری هفته وحدت، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی رحمه‏الله علیه سلمان رشدی و، در راه اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، انواع گروه‏های غیرشیعی و حتی جنبش‏های آزادی‏بخش غیراسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگوی خود قرار داده‏اند. مردمگرایی انقلاب اسلامی نیز، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملت‏های مسلمان بوده است.

تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبش‏های سیاسی اسلامی

انقلاب اسلامی ایران بر حرکت‏های اسلامی معاصر، تأثیر فراوانی گذاشته است که از آن جمله می‏توان به بازتاب سیاسی و فرهنگی آن اشاره کرد.

الف) بازتاب سیاسی

یکی از مهم‏ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تجدید حیات اسلام در جهان است. به بیان دیگر، عمر دوره‏ای که اعتماد به نفس در میان مسلمانان از بین رفته و خواهان هضم شدن در هویت جهانی بودند، به پایان رسید و انقلاب اسلامی آن اعتماد به نفسی که روزگاری پشتوانه تمدن بزرگ اسلامی بود، احیا و بارور کرد.

این تجدید حیات اسلام، آثار مختلفی را برای جنبش‏های اسلامی به ارمغان آورد. یکی از این آثار، انتخاب اسلام به عنوان بهترین و کامل‏ترین شیوه مبارزه است. چنین رویکردی، به معنای کنار گذاشتن اندیشه‏های غیرمذهبی است که همگی در نجات ملت‏های اسلامی از چنگال استبداد داخلی و خارجی ناتوان ظاهر شدند.

ب) بازتاب فرهنگی

انقلاب اسلامی ایران، ارزش‏های فرهنگی جدیدی را در مبارزه سیاسی جنبش‏های اسلامی مطرح کرد. یکی از این ارزش‏ها، گرایش به جهاد است. جنبش‏های اسلامی پس از انقلاب اسلامی ایران، جهاد، شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی پذیرفته‏اند.

مردمی بودن که یکی از ویژگی‏های انقلاب اسلامی ایران است، در جنبش‏های سیاسی اسلامی راه یافته است. این جنبش‏ها دریافته‏اند که اسلام، توانایی بسیج توده‏های مردم را دارد.

تقلید شعارهای انقلاب اسلامی ایران از سوی جنبشگران مسلمان، شکل دیگر تأثیر انقلاب اسلامی ایران است. برای مثال شعار مردم مصر «لا شرقیه و لا غربیه»، مردم کشمیر «الله اکبر» و «خمینی رهبر»، شعار مردم فلسطین «لا اله الا اللّه‏»، «اللّه‏ اکبر» و «پیروزی از آنِ اسلام است» می‏باشد.

از دیگر مظاهر انقلاب اسلامی ایران که در پیروان جنبش‏های سیاسی اسلامی معاصر دیده می‏شود، حجاب است. با پیروزی انقلاب اسلامی، گرایش به حجاب در نقاط مختلف جهان افزایش یافت.

تظاهرات به سبک ایران نیز یکی دیگر از آثار فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر حرکت‏های اسلامی و سیاسی معاصر به شمار می‏آید.

جهان‏شمولی

پدیده‏های سیاسی و اجتماعی بزرگ هر جامعه، همچون انقلاب‏های مطرح در تاریخ بشر، بر تحولات فکری، سیاسی و اجتماعی در خارج از مرزهای خود اثر می‏گذارند. انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده بیرون نبوده است؛ به ویژه آنکه با رویکرد عقیدتی خود، از توانمندی تأثیرگذاری به گستره جغرافیایی جهان اسلام برخوردار بود. ویژگی اصلی انقلاب اسلامی، تبلیغ اسلام و اصول اساسی آن است. جهانی بودن انقلاب در گسترش فرهنگ اسلامی و افزایش اقتدار اسلامی جلوه‏گر می‏شود. گسترش انقلاب اسلامی نه تنها حرکتی انقلابی، بلکه وظیفه‏ای دینی به شمار می‏آمد. به همین دلیل در اصل ۱۵۴ قانون اساسی آمده است: «جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان‏ها در کل جامعه بشری را آرمان خود می‏داند و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‏شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‏های دیگر، از مبارزه حق‏طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت می‏کند».

 

ویژگی‏های انقلاب اسلامی

گرایش دینی

یکی از ویژگی‏های انقلاب مردم ایران، خدا محوری آن است. در اصل ۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی می‏خوانیم: «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است».

در وصیت‏نامه پیر عرفان و بنیان گذار انقلاب اسلامی، در این‏باره چنین آمده است: «ما می‏دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهان‏خواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند، امکان نداشت یک جمعیت ۳۶ میلیونی با آن تبلیغات ضد اسلامی و ضد روحانی خصوصا در این صد سال اخیر یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد فریاد اللّه‏ اکبر و فداکاری‏های حیرت‏آور و معجزه‏آسا، تمام قدرت‏های داخل و خارج را کنار [زند]. تردیدی نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بود که از جانب خداوند منّان بر این ملت مظلوم غارت زده عنایت شده است».

مردمی بودن انقلاب

مردمی بودن در انقلاب‏های دیگر هم کم و بیش دیده می‏شود، ولی در انقلاب اسلامی ایران بسیار برجسته‏تر است. در این انقلاب، بیشتر مردم به صحنه آمدند و خواستار سرنگونی رژیم شاهنشاهی و برقراری نظام اسلامی شدند. نظامی، کارگر، کارمند، کشاورز، روحانی، دانشجو و معلم، همه و همه در این انقلاب سهیم بودند. این وجه از مردمی بودن انقلاب شاخص است. در بیشتر انقلاب‏های دیگر، عنصر اصلی مبارزه، نیروهای متشکل حزبی و شبه‏نظامی بودند که از راه جنگ مسلحانه کار را تمام کردند و نقش مردم بیشتر حمایت و پشتیبانی از آنها بود، ولی در انقلاب ما، همه مردم نقش داشتند و در سراسر کشور با یک شدت و قدرت با رژیم پهلوی به مبارزه برخاستند.

رهبری و مرجعیت

از ویژگی‏های مهم انقلاب اسلامی ایران که از ویژگی الهی بودن انقلاب سرچشمه می‏گیرد، نقش دین، عالمان دینی و رهبری و هدایت انقلاب است. همه انقلاب‏های دیگر به نوعی در مقابل دین و مذهب بودند، ولی این انقلاب با رهبری و هدایت عالمان دینی آغاز شد و به سرانجام رسید. در رأس این بزرگان، شخص امام خمینی رحمه‏الله قرار داشت که بالاترین جایگاه دینی، یعنی مرجعیت را دارا بود. رهبری ایشان، ویژگی‏های برجسته‏ای داشت که برخی از آنها را برمی‏شماریم:

الف) امام که مرجعی دینی بود، پایگاه وسیع و عمیق مردمی داشت.

ب) ایشان با پایه‏گذاری قیام پانزده خرداد و مدیریت و شجاعت بی‏مانند در آن جریان و ایام تبعید، رهبری سیاسی و انقلابی خود را به اثبات رساند.

ج) رهبری ایشان قاطعانه بود.

د) امام، هم طراح انقلاب بود و هم مدیر و مجری آن.

اصالت

اصالت انقلاب اسلامی ایران دو بُعد دارد: نظری و عملی. در بعد نظری و فکری، آرمان‏ها و ایده‏های این انقلاب، وارداتی نبوده، محصول جامعه و تاریخ ایران است. اسلام و عقاید اسلامی هزار و چهارصد سال قبل از سوی ایرانیان پذیرفته شده، در این مدت به عنصر اصلی و اساسی فرهنگ و ملیت ما تبدیل شد. در بُعد عملی نیز می‏بینیم که مردم با نیروی خود و بدون کمک‏های مالی و تسلیحاتی شرق و غرب یا همسایگان و با اتکا به خداوند و شعار «پیروزی خون بر شمشیر» به پیروزی رسیدند.

اسلامی ـ دینی بودن انقلاب ایران

یکی از شروط درجه اول انقلاب ایران، اسلام است؛ زیرا رهبر این انقلاب فردی روحانی و مرجع دینی بوده، سازمان‏دهی آن از راه سازمان سنتی هزار ساله حوزه‏های علمیه دینی صورت می‏گرفت. سازمانی که پنج عنصر و رکن اساسی داشت؛ علما و مراجع دینی، حوزه‏های علمیه و مدارس دینی، بقعه‏ها و مزارهای متبرک، مساجد و ائمه جماعات، دستجات و هیئت‏های مذهبی. بنابراین به دلیل نقش اساسی دین اسلام در شرایط انقلاب ایران، این پدیده متصف به صفت اسلامی گردیده است.

خاستگاه عاشورایی انقلاب

از دیدگاه بسیاری از اندیشمندانی که در زمینه علل و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران نظریه‏پردازی کرده‏اند، عامل مذهب از قوی‏ترین و اصلی‏ترین عواملی است که در پیدایش و پیروزی انقلاب نقش بسزایی داشته است. همچنین مروری بر ادبیات سیاسی رایج در روند وقوع انقلاب اسلامی، شعارها، سخنرانی‏ها و بیانیه‏های رهبران نهضت، بیانگر این واقعیت است که از میان عناصر مذهبی، فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین علیه‏السلام ، نقش به‏سزایی در این زمینه بر عهده داشته است. فرهنگ شهادت، مبارزه همیشگی با باطل، طاغوت‏ستیزی، اصل پیروی از رضایت خداوندی و مصالح مسلمانان، و نیز فرهنگ نظارت عمومی و امر به معروف و نهی از منکر، از ویژگی‏های مؤثر فرهنگ عاشورا بر انقلاب ایران است.

 

پوریا بصیری بازدید : 155 چهارشنبه 09 دی 1394 نظرات (0)

 مقايسه قبل و بعد از انقلاب

بيش از ربع قرن از پيروزي انقلاب اسلامي مي گذرد و جمهوري اسلامي در طول اين مدت مراحل دشوار و موانع بسياري را پشت سر گذاشته است.

- كارنامه جمهوري اسلامي بر اساس شاخص هاي توسعه يافتگي
به رغم وجود اين موانع و تغيير قابل توجه شرايط در سال هاي پس از انقلاب، شاخص ها و شواهد بسياري حكايت از رشد و توسعه كشور در بسياري از زمينه ها و ابعاد مي كند كه به عنوان نمونه به برخي از آنها اشاره مي كنيم. لكن قبل از آن بايد به اين نكته توجه شود كه به دليل وجود شرايط بحراني و جنگي در دهه اول انقلاب، نمي توان اين دوره را در فرايند توسعه كشور مورد محاسبه قرار داد زيرا در حقيقت،دوره سازندگي و توسعه كشور، پس از جنگ شروع مي گردد؛ به همين جهت ، اكثر قريب به اتفاق شواهدي كه در اين بحث به آنها اشاره مي شود، به بعد از سال 1368 مربوط مي گردد.

 1- رشدعلميوآموزشي
موفقيتهرسالهدانشآموزانايرانيدردستيابيبهمقاماتجهانيدرالمپيادهايعلميدر رشته هاي مختلفي همچون فيزيك، رياضي، شيمي، كامپيوتر و ... در رقابت با كشورهاي پيشرفته علمي يكي از شواهد رشد و توسعه علمي كشور در سال هاي پس از انقلاب است.
اين موفقيت ها در رشته هاي مختلف المپيادهاي دانش آموزي از اولين سال حضور جوانان مستعد ايراني هر ساله با پيشرفت بسياري همراه بوده است: 3 بار مقام اول جهاني (المپياد شيمي 1374 و 1375، المپياد رياضي 1377)، 2 بار مقام دوم جهاني (المپياد فيزيك 1378 و المپياد شيمي 1380) و 2 بار مقام سوم جهاني (المپياد فيزيك در سال هاي 1374 و 1377) از دست آوردهاي دانش آموزان ايراني است. حاصل شركت ايران در المپيادهاي جهاني دانش آموزي در طي سال هاي 1366 تا 1380 در رشته هاي رياضي، فيزيك، كامپيوتر، شيمي و زيست ، 57 مدال طلا، 92 مدال نقره و 58 مدال برنز بوده است.
از جهت رشد كمي در حالي كه تعداد دانشجويان دانشگاه هاي كشور قبل از انقلاب ، از مرز 150 هزار نفر تجاوز نمي كرد ، امروزه به حدود دو ميليون و چهارصد هزار نفر رسيده است.
كشوري كه در سال 56 با 33 ميليون جمعيت، نيازمند ورود پزشك خارجي (از كشورهاي در حال توسعه اي همچون هند، بنگلادش ، پاكستان و ...) بوده هم اكنون با جمعيتي بيش از دو برابر، و به تبع آن با نيازي بيشتر به پزشك با مازاد پزشك روبه روست در زمينه پزشك روبه روست در زمينه پزشك متخصص نيز از رقم 7000 نفر در سال 57 به رقم 72792 نفر بيش از 10 برابر رسيده كه آما كم نظيري است.
از جهت رشد كيفي نيز بايد يادآور شد در حالي كه در سال تحصيلي 1359-1358 تعداد دانشجويان دانشگاه هاي دولتي در مقطع دكتري فقط 452 نفر بوده اين تعداد در سال تحصيلي 1381-1380 به بيش از 23000 نفر رسيده است . به عبارت ديگر 5/26 برابر رشد داشته است كه اگر آمار دانشگاه آزاد نيز به آن اضافه شود، به بيش از 50 برابر خواهد رسيد.
بر اساس گزارش موسسه بين المللي اطلاعات علمي
 ،تعدادمقالاتعلميچاپشدهازمحققانايرانيدرمجلاتمعتبربينالملليدرطول 10 سال (1993-2003) 600 درصدرشدداشتهاستكه 3 برابررشدمتوسطجهانيدرايندورهاست.
طيدههاخير،مركزفرهنگيسازمانملل (يونسكو) چند بار ايران را به عنوان يكي از موفق ترين كشورهاي جهان در مبارزه با بي سوادي معرفي كرده است؛ زيرا ايران توانسته نرخ با سوادي جمعيت 6 ساله و بالاتر را از رقم 7/28 درصد در سال 55 به حدود 85 درصد در سال 1383 ارتقا دهد.
هم اكنون ما شاهد اين هستيم كه ايران در بسياري از فناوري ها نه تنها خودكفا شده بلكه به كشور صادر كننده خدمات فني مهندسي در حوزه هاي صنعت نفت، كشاورزي، بهداشت، سدسازي، تراكتورسازي، هسته اي، خودروسازي ، سلول هاي بنيادين و ... تبديل شده است.

در عرصه علوم نوين، دانشمندان ايراني توانسته اند تا مرزهاي جديد دانش بشري پيش روند و در مواردي نيز از اين مرزها نيز عبور كنند. موفقيت بينظير دانشمندان ايراني در تهيه، انجماد و نگهداري سلولهاي بنيادي جنيني، كه پيش از آن در انحصار 9 كشور دنيا بود، درمان ناباروري، نارسايي قلب و تلاش براي ترميم لوزالمعده براي توليد انسولين به منظور درمان بيماري قند (ديابت) براي اولين بار در جهان از اقدامات كم نظير دانشمندان جوان ايراني در عرصه مهندسي ژنتيك است.
در عرصه علوم هستهاي، با وجود موانع و ممانعت كشورهاي غربي و تحريم تجهيزات دو منظوره- داراي كاربرد مشترك در فعاليتها و تحقيقات هستهاي صلحآميز و غير صلحآميز- امروزه ايران به فناوري پيچيده غني سازي اورانيوم دست يافته و به جمع 10 كشور داراي اين فناوري نوين در جهان پيوسته است.

2-كشاورزي و دامداري
بخش كشاورزي از مهمترين و استراتژيكترين بخشهاي اقتصادي كشور است. در حيطه كشاورزي و دامداري، طبق آمار رسمي دولت در سال 1356، دولت فقط توانايي تامين مواد غذايي مردم خود براي 33 روز در سال را داشت و مجبور بود باقي مواد غذايي را از خارج وارد كند. براي مثال مرغ را از فرانسه، تخممرغ را از اسرائيل، سيب را از لبنان، پنير را از دانمارك و... وارد ميكرد؛ هماكنون كشورمان به رغم دو برابر شدن جمعيت، به مرز خودكفايي رسيده است؛ به گونهاي كه با توجه به اينكه توليد گندم در سال 1356، 1/5 ميليون تن بوده و كشور ما سالها از بزرگترين واردكنندههاي گندم در دنيا محسوب ميشده در سال 83 با توليد بيش از 14 ميليون تن- بعد از چهل و اندي سال- توانست به خودكفايي در عرصه اين محصول استراتژيك دست يابد.
ميزان توليد شلتوك برنج در سال 1356، معادل 1/1 ميليون تن بود. اين رقم در سال 1379 به 7/2 ميليون تن افزايش يافت. توليد جو از 900 هزار تن به 3/3 ميليون تن و سبزيجات و محصولات جاليزي از 7/2 ميليون تن به 15 ميليون تن رسيد. در بخش دام نيز رشد قابل توجهي در توليد پديد آمده است؛ به گونهاي كه توليد تخم مرغ از 215 هزار تن به در سال 1356 به 555 هزار تن در سال 1381 افزايش يافته است. توليد گوشت مرغ، از 63 هزار تن به 724 هزار تن، گوشت قرمز از 587 هزار تن به 947 هزار تن، عسل از 6 هزار تن به 28 هزار تن و شير خام از 620/2 ميليون تن به 877/5 ميليون تن رسيده است.
براساس گزارش سازمان خواروبار كشاورزي سازمان ملل متحد،- فائو- ايران در سال 2004 رتبه نخست صادرات كشاورزي را در ميان كشورهاي خاورميانه كسب كرده است

3- وضعيت روستاها
فقر و نابساماني جوامع روستايي از مسائل و معضلات مهم و اساسي كشورهاي توسعه نيافته و در حال توسعه به شمار ميرود. به همين جهت برخلاف رژيم گذشته كه تنها به توسعه و آباداني تهران و شهرهاي بزرگ اكتفا ميكرد، بعد از پيروزي انقلاب، توجه به روستاها و مناطق محروم كشور براي دولت و برنامه ريزان از اولويت خاصي برخوردار شد. در اينجا به بخشي از شاخصهاي برخورداري روستاها در سالهاي پس از انقلاب اسلامي اشاره ميكنيم:
تعداد مراكز بهداشتي و درماني روستايي در سال 357، 1500 واحد بوده كه در سال 1381 به 7345 واحد رسيده تعداد خانه هاي بهداشت از 2500 واحد در سال 1357 به 16561 واحد در سال 1381 افزايش يافته است.
برقرساني به روستاها و مناطق محروم و ايجاد تاسيسات زيربنايي از قبيل توسعه شبكه راههاي روستايي، مخابرات و... در اين مناطق از اقدامات موفقيتآميز پس از انقلاب به شمار ميرود.
تعداد روستاهاي برخوردار از برق از 4327 روستا در سال 1357 به 45359 روستا- بيش از 10 برابر
درسال 1380 افزايشيافتهاست. همچنينطيدوره 1357- 1317 تنها 8000 كيلومترراهروستايي كشيده شده بود. اما اين رقم بعد از انقلاب به 86000 كيلومتر رسيده است (بيش از 10 برابر در مدتي تقريبا 10 ساله). تعداد روستاهاي بهرهمند از شبكه مخابرات از 312 روستا در سال 1357 به 10429 روستا در سال 1374- بيش از 30 برابر- افزايش يافته. تعداد واحدهاي پستي روستايي هم از 180 واحد در سال 1357 به 4912 واحد در سال 1374- بيش از 25 برابر- رسيده است.

 4- صنايع
دربخشصنعت،كشوريكهقبلازانقلابتقريباتمامكالاهايصنعتيخودراازخارجواردميكردهومعدودكالاهايساختداخلشنيزعموماازكيفيتومرغوبيتپايينيبرخوردار بوده، هم اكنون در بسياري از زمينه ها به توليدكننده تبديل شده و توليداتش نيز در بسياري از موارد، از جهت كيفيت و استاندارد، قابل رقابت با مشابه خارجي ميباشد و در برخي از صنايع- همچون صنايع ساختماني- سالهاست كه به مرز خودكفايي رسيده است.
جمهوري اسلامي وارث صنعتي است كه ميزان وابستگي آن به خارج بسيار زياد بوده به همين سبب، صنايع كشور پس از انقلاب، به دليل محاصره اقتصادي و تامين نشدن مواد اوليه و واسطه اي، دچار ركود شديد شد. از سوي ديگر، صاحبان و مالكان اين صنايع كه آنها را با استفاده از اعتبارات بانكي تاسيس كرده بودند، از كشور گريختند.
دولت توانست پس از انقلاب در زمينه كاهش وابستگي شديد به مواد اوليه وارداتي، كالاهاي سرمايهاي خارجي، تخصصهاي فني و اطلاعات و دانش فني خارجي- كه تهديدي براي صنعت به شمار ميرود- اقدامات در خور توجهي انجام دهد. به همين علت پس از انقلاب اسلامي، ظرفيتهاي وسيعي در كشور پديد آمد و توليد مواد اوليه، ايجاد صنايع تبديلي، صنايع تكميلي و پر كردن حلقههاي مفقوده صنعت جدي گرفته و گامهاي بلندي در اين راه برداشته شد. تقويت و گسترش صنايع پتروشيمي را ميتوان در همين ارتباط ارزيابي كرد. ميزان توليدات پتروشيمي كشور كه در سال 1357 حداكثر 7/4 ميليون تن بوده در سال 1381 به 5/12 ميليون تن افزايش يافته است.
امروزه ايران در عرصه صنايع موشكي و مخابراتي به درجهاي از پيشرفت رسيده كه به توان ساخت ماهواره دست يافته و وارد باشگاه چند كشور محدود پرتاب كننده ماهواره گرديده است. اين موفقيت در حالي به دست آمده كه ما در زمينه محصولاتي كه قابليت استفاده در صنايع موشكي و الكترونيك نظامي دارند، در تحريم به سر مي بريم تا جايي كه حتي در برخي مواقع از يا چيپ ساده الكترونيكي به ما ممانعت به عمل ميآيد.
در زمينه سدسازي امروزه در بين 3 كشور برتر دنيا قرار داريم؛ به طوري كه پس از پيروزي انقلاب حدود 130 سد ساخته شده و يا در حال ساخت است. در صنايع كشاورزي، هماكنون، تراكتورهاي ساخت ايران به بيش از 30 كشور جهان صادر ميشود.
در صنايع نفت و گاز، پروژه صددرصد ايراني فاز يك منطقه عسلويه به عنوان بزرگترين پروژه نفت و گاز كشور در آبان 83 به بهره برداري رسيد كه با بهره برداري فازهاي ديگر آن سالانه حدود يك ميليارد دلار درآمد نصيب كشور خواهد كرد.

5-صنايع نظامي
ايران كه قبل از انقلاب تقريبا تمام تسليحات نظامي خود را از خارج وارد ميكرده در زمره يكي از كشورهاي توليد كننده تسليحات پيشرفته نظامي در جهان قرار گرفته و در كنار كشورهايي چون هند، برزيل و يوگسلاوي مطرح شده است و توليدات خود را به بيش از 30 كشور جهان صادر ميكند. توليد محصولات الكترونيكي و راداري، ادوات و تجهيزات خاص از اين جمله است. اكنون ايران در زمينه صنايع زرهي و ساخت انواع نفربر در بين ده كشور برتر دنيا قرار گرفته است. به برخي از اقدامات انجام شده در صنايع نظامي اشاره ميكنيم:
ساخت هواپيماي جنگنده آذرخش، طراحي و ساخت لانچر (پرتابكننده) چهار موشكي با قابليت شليك همزمان و تكتك، ساخت چرخبال آموزشي و چرخبال دو موتوره، طراحي و ساخت تانك پيشرفته ذوالفقار و راهاندازي خط توليد انبوه آن، ساخت تانك مدرن ، طراحي و ساخت خودرو تانكبر (ببر 400)، ساخت انواع شناورها و يدككشها، ساخت زيردريايي و اسكله شناور، ساخت موشك فاتح 110 (از موفقترين موشكهاي زمين به زمين در جهان) و موشكهاي دوربر شهاب (با سرعتي سه برابر موشك اسراييلي)، راهاندازي خطوط تعميرات اساسي و بازسازي هواپيماي نظامي و خودكفايي در زمينههاي ساخت و يا تعمير بسياري از تجهيزات و قطعات نظامي كه در جنگ الكترونيكي كاربرد دارد.

6- مبارزه با مواد مخدر

از ديگر موارد قابل اشاره موفقيت بسيار چشمگير نظام جمهوري اسلامي در مبارزه با مواد مخدر و سوداگران مرگ ميباشد. طبق آمارهاي بينالمللي بيش از 80 درصد مواد مخدر مكشوفه در سطح جهان در مرزهاي ايران كشف و منهدم ميشود كه به همين جهت نيز ايران بارها از سوي مجامع جهاني مورد تقدير قرار گرفته است و كميته مبارزه با مواد مخدر سازمان بهداشت جهاني، مركز آموزش منطقهاي خود را ايران قرار داده است. البته بايد بالا بودن و بالا رفتن آمار معتادان كشور را يكي از نقاط ضعف عملكرد كارگزاران نظام محسوب كرد.

7- فرهنگ و هنر
در حوزه هنري و فرهنگي يكي از موارد قابل اشاره، سينماي ايران است كه قبل از انقلاب به اعتراف تمام صاحبنظران، به هيچ وجه در دنيا مطرح نبوده و به حساب نميآمده لكن امروزه، به عنوان سينمايي صاحب سبك و جذاب، در بين 10 سينماي برتر جهان مطرح ميباشد. در صنعت دوبلاژ نيز ايران جزء سه كشور برتر دنياست.
همچنين در اين حوزه ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
1. رونق چشمگير صنعت چاپ و نشر و انتشار گسترده مطبوعات و كتب؛
2. توسعه گسترده شبكه هاي صدا و سيما و توليد وسيع برنامه ها خصوصا از سال 73 به بعد به گونه اي كه از دو شبكه سيما و چند شبكه صدا با ساعات محدود هم اكنون به ده ها شبكه داخلي و خارجي به صورت تمام وقت و شبكه هاي استاني گسترش يافته است.
3. توسعه و گسترش چشمگير شبكه هاي خبررساني و خبرگزاري داخلي و بينالمللي به گونهاي كه امروزه ديگر ما مجبور نيستيم براي كسب خبر- همانند گذشته- متكي به خبرگزاريهاي خارجي همچون: آسوشيتدپرس، رويترز، دويچله وله و امثال آن باشيم

8- بهداشت و سلامت
يكي از شاخصهاي متعارف توسعه يافتگي، كاهش نرخ مرگ و مير كودكان است. طي سالهاي اخير سازمان بهداشت جهاني دو بار ايران را به عنوان موفقترين كشور جهان در كاهش نرخ مرگ و مير كودكان مورد تقدير قرار داده است. به گونهاي كه مرگ و مير كودكان زير يك سال از 111 مورد در هر هزار تولد زنده در سال 1356 به 6/28 مورد از هر هزار تولد)( زنده در سال 1381 رسيده به عبارت ديگر بيش از چهار برابر كاهش يافته است.
از 237 نفر در هر 100 هزار (همچنين كاهش مرگ مادران ناشي از عوارض باروري تولد زنده در سال 1355 به حدود 37 نفر در سال 1380 رسيده يعني 5/6 برابر كاهش يافته است.
از ديگر شاخصها، افزايش سن اميد به زندگي است. در نتيجه اقدامات و آموزشهاي بهداشتي، اصليترين شاخص سلامت (سن اميد به زندگي) كه قبل از انقلاب در حدود 55 سال بوده و در سال 82 به مرز 4/71 رسيده است براساس آمار ديگري سن اميد به زندگي طي 20 سال (1360 تا 1380) 10 سال افزايش يافته، يعني در مورد مردان از سال 58 به 68 سال و در مورد زنان از 60 سال به 70 سال ارتقا يافته است.
همچنين سازمان بهداشت جهاني، ايران را در سال 2004 به عنوان موفقترين كشور آسيايي در كنترل و مقابله با ايدز معرفي كرد.

9- خدمات رساني
يكي از موارد قابل اشاره، بهتر شدن روند خدمت رساني به شهرها و روستاهاي كشور است. كه به اختصار، به عناوين برخي از اقدامات انجام شده، اشاره ميكنيم:
- افزايش بيش از 12 برابري تعداد تلفنهاي ثابت نسبت به پيش از انقلاب و گسترش ضريب نفوذ آن در كشور به خصوص در نقاط محروم و روستاها.
- واگذاري حدود 1/7 ميليون خط تلفن همراه و روند رو به رشد آن به گونهاي كه امروزه ايران از جهت ارائه خدمات تلفني مقام سوم را در ميان كشورهاي آسيايي داراست.
- افزايش راه هاي درونشهري، بين شهري، روستايي، راه آهن و ساخت مترو. افزايش توليد انرژي الكتريكي و برق رساني تا حد رفع خاموشي ها با توجه به ازدياد فراوان مصرف كنندگان خانگي و صنعتي.
- افزايش شبكه ها و تعداد ساعات پخش برنامه هاي صدا و سيما و گسترش مناطق تحت پوشش.

10- گاز شهري
در سال 1357، تنها 5 شهر كشور به طور بسيار محدود از شبكه گاز شهري برخوردار بودند؛ اما اين امكان تا آبان ماه 1382 به سطح 40 ميليون نفر افزايش يافته كه رقم بسيار قابل توجهي است.
گاز طبيعي- سوخت مقرون به صرفه با آلودگي پايين- در سبد مصرفي سوختهاي فسيلي قبل از انقلاب گزارش نشده است؛ اما اين سهم تا سال 82، از مرز 54 درصد فراتر رفته است.
ظرفيت پالايش گاز طبيعي از 36 ميليون متر مكعب در روز به 288 ميليون متر مكعب در روز (8 برابر) و تعداد خانوارهاي تحت پوشش گاز طبيعي از 51000 خانوار در سال 57، به 8998000 خانوار در آبان ماه 82 (بيش از 176 برابر) افزايش يافته است.

11- آب سالم و بهداشتي
تعداد مشتركان آب شهري
آبسالموبهداشتي- درسال 1357، 7/2 ميليونرشتهبودهكهدرسال 1382 به 5/8 ميليونرشتهافزايشيافته كه گوياي بيش از 3 برابر افزايش است.
تعداد شهرهاي تحت پوشش آب شهري از 45 شهر به 760 شهر در سال 1382 افزايش يافته است. آبرساني به روستا از 12000 روستا در سال 1357 به 23036 روستا در سال 1378 رسيده است. ميزان توليد آب در سال 1357 حدود 5/1 ميليون متر مكعب بوده كه در سال 1382 به 4 ميليون متر مكعب
بيشاز 3 برابر- رسيدهاست

 

بررسي افزايش قيمتها و قدرت خريد مردم

يكي از نكاتي كه در قضاوت افراد نسبت به وضع موجود تاثير منفي بر جاي گذاشته ، ارزاني قبل از انقلاب و گراني بعد از انقلاب است . اين مسئله از دو جهت بايد مورد توجه قرار گيرد .
الف)از جهت سياست هاي اقتصادي توسعه اي كشور ، اين سوال مطرح مي شود كه چرا قبل از انقلاب ، قيمت كالاها ارزان بوده و بعد انقلاب گران شده است ؟ بررسي ها نشان مي دهد يكي از عمده ترين دلايل این امر ، اعمال تعرفه هاي گمركي پايين از سوي دولت نسبت به كالاهاي وارداتي خارجي در قبل از انقلاب و افزايش اين تعرفه ها بعداز انقلاب بوده است . به عبارت ديگر در نتيجه اعمال تعرفه هاي گمركي پايين ، كالاهاي خارجي به وفور و با قيمت بسيار نازل در بازار يافت مي شد اين سياست اقتصادي نامناسب ، در جهت تضعيف توليدات داخلي ، افزايش وابستگي اقتصادي كشور به قدرت هاي صنعتي و تامين بازار براي آنان بوده است زيرا در چنين شرايطي توليد كننده نوپا و كم تجربه داخلي امكان رقابت با توليد كننده توانمند و مجرب خارجي را نمي يابد و به سهولت از صحنه رقابت خارج مي شود و حضور در عرصه توليد را مقرون به صرف نمي يابد . به هميسن جهت است كه ارزاني كالاها (به معناي عرفي آن ) يكي از بزرگ ترين موانع رشد و توسعه اقتصادي در جوامع ، به خصوص در جوامع در حال در حال توسعه تلقي مي شود ؛ ارزاني غير معقول ، موجب تضعيف موقعيت توليد كننده و در نهايت ، تضعيف توليدات داخلي مي شود . از همين رو در اكثر كشورهاي پيشرفته اقتصادي ،گراني وجود دارد . براي مثال ،بانك جهاني براي چندمين بار ، توكيو پايتخت ژاپن را به عنوان گران ترين شهر جهان اعلام كرده است حتي در اين كشورها گاه با ارزاني مبارزه نيز مي شود ، زيرا با واقعي شدن قيمتها ست كه مي توان از توليد كننده داخلي حمايت كرد و حمايت از توليدكننده داخلي نيز در نهايت تامين منافع مصرف كننده داخلي را به همراه دارد .
ب) اين مسئله از جهت قدرت خريد اكثريت افراد جامعه نيز قابل تامل و توجه است . بسيار مي شنويم كه گفته مي شود در گذشته مثلا قيمت گوشت فلان مقدار بوده با قيمت تخم مرغ چنان بود و درمقايسه با قيمت هاي كنوني كه بسيار افزايش ياقته در اين گونه نتيجه گيري مي شود كه چون قدرت خريد مردم كاهش يافته ، وضعيت معيشت مردم بدتر شده است ؛
در پاسخ بايد توجه كرد كه هم ،مشاهده عيني وضعيت جامعه و هم آمارها ، نشان از بهتر شدن نسبي وضعيت معيشت اكثريت افراد جامعه دارد . به عبارت ديگر ، درست است كه در گذشته قيمتها پايين بوده ولي قدرت خريد مردم بسيار پايين تر از آن بوده است آمارها و بررسي هاي رسمي و غير رسمي گوياي آن است كه به غير برخي اقشار جامعه ؛اكثر مردم به خصوص صاحبان مشاغل آزاد از وضعيت معيشتي مناسب تري نسبت به قبل از انقلاب برخودار مي باشند . لكن به دلايل متعددي همچون تغيير الگوي زندگي (الگوي مسكن ، خوراك ، پوشاك و لوازم منزل ) و به تبع آن ،افزايش سطح انتظار آنها از زندگي ،ابراز نارضايتي و احساس محروميت در آنان افزايش يافته است . به عنوان مثال امروزه الگوي مسكن عموم مردم نسبت به قبل از انقلاب و سال هاي اول انقلاب تغيير يافته است . در گذشته اكثر خانواده ها گسترده بودند ، اما اكنون هسته اي شده اند . مثلا در گذشته اگر عروس يا دامادي به خانواده اضافه مي شد ، در يكي از اتاقهاي همان خانه جاي ميگرفت ؛ اما اكنون عموما زوجهاي جوان به زندگي در مسكن مستقل روي مي آورند .
در خصوص الگوي خوراك نيز شاهد تغييرات اساسي در جامعه خودمان در سال هاي اخير هستيم. در حدود 30 سال پيش، قوت غالب خانوادههاي ايراني نان بوده و برنج غذاي اعياني محسوب ميشده در حالي كه امروز الگوي خوراك اكثريت جامعه تغيير يافته و عموما برنج در غذاي روزانه آنان جايگاه خاصي پيدا كرده است.
آمارهاي جهاني نيز گوياي بهتر شدن وضعيت رفاه مردم ما در سالهاي پس از انقلاب است. بر اساس آمار بانك جهاني، 46 درصد مردم ايران در سال 1356 زير خط فقر بودند؛ اما اين رقم در سال 1378 به 16 درصد كاهش يافته يعني بيش از 8/2 برابر وضعيت رفاه جامعه بهتر شده است؛ البته در اين خصوص مباحث فراوان ديگري قابل طرح است كه پرداختن به آنها در اين مجال نميگنجد.
5. عوامل دخيل در قضاوت منفي افراد نسبت به وضع موجود
سوالي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه چرا با وجود اين دستاوردها و تلاشهاي غيرقابل انكار از سوي كارگزاران نظام جمهوري اسلامي، عده اي از مردم و حتي نخبگان از وضعيت موجود اظهار نارضايتي ميكنند؟
در پاسخ بايد گفت كه عوامل متعددي در اين قضاوت منفي دخيل بوده است. از جمله:
1. تغيير الگوي مصرف جامعه و بهتر شدن نسبي سطح زندگي مردم، به خصوص از دهه دوم انقلاب به بعد، كه به تدريج باعث افزايش سطح انتظارات آنان از زندگي شده است.
2. افزايش چشمگير سطح آگاهيهاي اجتماعي و اقتصادي افراد جامعه پس از انقلاب و در نتيجه، آرمانگرايي و توجه بيشتر آنان به نقاط ضعف و نارساييهاي وضع موجود به جاي توجه به نقاط قوت آن.
3. ترويج و حاكميت فرهنگ نادرست اجتماعي در جامعه در سالهاي اخير، به صورتي كه افراد، رفع تمامي مشكلات را تنها از حكومت و دولت- آن هم در كوتاه مدت- انتظار دارند.
4. انعكاس نيافتن مناسب دستاوردها و عدم ارائه آمارهاي دقيق، شفاف و تطبيقي از ابعاد اقدامات و تلاشهاي صورت پذيرفته از سوي كارگزاران نظام جمهوري اسلامي، به خصوص در مقايسه با قبل از انقلاب و كشورهاي منطقه.
5. عدم اطلاع رساني مناسب به مردم در خصوص مشكلات موجود از جمله كاهش شديد درآمد سرانه نفتي كشور و ورود خسارتهاي هنگفت به دليل جنگ تحميلي كه در كاهش توان و عملكرد كارگزاران نظام و كارآمدي آنان بسيار موثر بوده است.
6. توجيه نكردن مردم در خصوص سياستهاي اقتصادي دولت (همچون واقعي كردن قيمتها) كه در نگاه آنان، بيتوجهي دولت به مشكلات مردم، تداعي شده است. (كه البته اين سه عامل اخير به تنهايي بيانگر ابعادي از ناكارآمدي كارگزاران نظام
درتبيينعملكردوتوجيهوضعيتفراروينظام- ميباشد(
7. فضاسازيوفعاليتگستردهتبليغاتيمخالفانداخليو خارجي نظام در سياهنمايي وضع موجود و بزرگنمايي مشكلات.
8. افزايش سطح توقعات و مطالبات جمعيت روستايي كشور تحت تاثير رسانهها و برنامههاي تلويزيوني و بالا رفتن سطح معلومات و ارتباطات فراگير آنان با شهرها.
9. جوان بودن جمعيت كشور- 60 درصد جمعيت زير 30 سال- كه ايجاد نياز روزافزون جهت تخصيص بودجه و امكانات در حوزههاي آموزشي و تحصيلي- تفريحي و رفاهي، مسكن و به ويژه اشتغال و ازدواج را به دنبال دارد.

 

پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی

ایران قبل و بعد از انقلاب

این موضوع به صورتی بسیار کلی ابعاد و جوانب مختلفی را شامل می‌گردد، اما ما سعی خواهیم کرد با بهره‌گیری از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به برخی از جوانب مختلف موضوع اشاره نموده و آن را با وضعیت پیش از انقلاب مقایسه نمائیم.
ماهیت، شیوه و ساختار حکومتی در ایران:
از جمله عوامل مؤثر بر نوع سیاستگذاری یک نظام، ماهیت، ساختار و شیوه اداره حکومت می باشد. به عنوان نمونه اعمال سیاستهای کلی در نظامی با ساختار دینی که خود را مقید به حفظ اصول اخلاقی و الهی می‌داند با نظامی لائیک یا سکولار متفاوت است. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شیوه حکومتی رژیم پهلوی بر پایه پادشاهی یا حکومت فردی قرار داشت. در حکومت پادشاهی یک فرد با عنوان سلطان یا شاه تمام قدرت سیاسی جامعه را در اختیار می‌گیرد و اراده شخصی او مظهر اراده سیاسی و حاکمیت در جامعه تلقی می‌گردد. همان‌گونه که قانون اساسی در دست رژیم پیش از انقلاب بازیچه‌ای بیش نبود و در واقع این شخص شاه بود که به تنهایی تصمیمات حکومتی را اتخاذ می‌کرد. انتصاب یا برکناری نخست‌ وزیر، وزرا، صاحبان پست‌های بالا استانداران و غیره تنها به وسیله شاه انجام می‌گرفت. به اعتراف دوست و دشمن کابینه، مجلس و قوای دیگر حکومتی از خود هیچ اختیاری نداشته و در واقع نقش نهادهای رسمی نقشی تشریفاتی بیش نبود.
در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی است که بر پایه سه رکن اساسی دین، مردم و رهبری استوار گردیده است. در این نظام حاکمیت اصلی از آن خداست. شکل حکومت به صورت جمهوری اسلامی است که مردم ایران در همه‌پرسی 1358 با اکثریت قاطع آراء آنرا برای خود برگزیدند. ساختار حکومتی در جمهوری اسلامی به موجب اصل 57 قانون اساسی از سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه تشکیل گردیده که زیر نظر ولایت مطلقه فقیه اعمال می‌گردد. هر چند به موجب این اصل این قوا مستقل از یکدیگر می باشند اما همکاری و نظارت متقابل بین قوای مزبور وجود دارد. با این توضیح که در این نظام حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه به عهده رهبری گذارده شده است. کلیه قوانین و مقرارات در جمهوری اسلامی ایران اعم از مالی، اقتصادی، اداری، مدنی، جزایی، فرهنگی، سیاسی و... باید بر اساس موازین اسلامی تدوین یابند. بدیهی است که در این نظام تمام قوای حکومتی و رهبری کشور نمی‌توانند در غیر مسیر اسلامی حرکت کنند و کلیه قوانین و مقررات باید از منابع اسلامی سرچشمه گرفته باشند. این در حالی است که رژیم پیش از انقلاب از مدتها قبل حرکتی وسیع و گسترده در راستای دین زدایی و ترویج فرهنگ غربی سکولاریسم در جامعه ایران به راه انداخته بود و در این راه از هیچ تلاشی برای محو فرهنگ دینی در جامعه ایران کوتاهی نداشت.
وظایف حکومت حقوق ملت:
حال باید دید سیاست کلی نظام حکومتی در ایران قبل و بعد از انقلاب در برخورد با ملت و تأمین حقوق آنان چه بوده و چه وظایفی را به عنوان حکومت به رسمیت می‌شناخته است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با توجه به نیازهای پیچیده و گسترده زندگی عصر جدید با الهام از احکام و فرامین اسلام، تکالیفی را بر عهده حکومت گذارده است که به عبارتی می‌توان آنها را به عنوان حقوق ملت از دیدگاه نظام جمهوری اسلامی ایران شناخت. طبعا طرح و پرداختن به تمام آنها نیازمند بحثی مفصل و مشروح است و از این رو ما در حد گنجایش این مقال تنها به ذکر بخشی از آنها اکتفا می‌کنیم:
1ـ حقوق و آزادیهای فردی.
اصول متعددی از قانون اساسی سیاستهای کلی نظام را در تامین حقوق و آزادیهای فردی تبیین نموده است. اصل سوم قانون اساسی که فهرست‌وار وظایف دولت جمهوری اسلامی را بیان می‌کند در اولین بند و مقدم بر همه تکالیف مقرر می‌دارد که نخستین سیاست حکومت در قبال مردم باید در راستای ایجاد محیطی مساعد برای فضایل اخلاقی بر اساس ایمان، تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی قرار گیرد. این به آن معناست که از نخستین سیاستهای کلی نظام جمهوری در قبال جامعه تقدم اخلاق بر امور دیگر بوده است درست همان چیزی که در رژیم پیشین کمترین بهایی به آن داده نمی‌شد. رژیم پهلوی با ترویج فرهنگ منحط غربی تحت پوشش آزادی در جامعه عملا سیاست خود را در راستای اسلام زدایی و محو و استحاله ارزشهای اخلاقی و دینی قرار داده بود. در نظام اسلامی تامین آزادیهای مختلف فردی در چارچوب قانون(آزادی در رفتار، سکونت، شغل، عقیده، بیان، فعالیت‌های سیاسی و احزاب) تامین رفاه و آسایش اجتماعی،تامین امنیت فردی و عدالت قضایی و... از سیاستهایی است که قانون اساسی حرکت به سمت آن اهداف را برعهده دولت جمهوری اسلامی ایران نهاده است.
2ـ برقراری عدالت اجتماعی:
تأمین عدالت در اسلام از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. بر این اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که بر مبنای احکام و دستورات الهی اسلام شکل گرفته در این زمینه مقرراتی وضع نموده است. اصل اول از این قانون حکومت ایران را بر پایه حق و عدل قرآنی اعلام می‌کند و در اصل دوم نیز ضمن اعتقاد به عدالت الهی، هر گونه ستم‌گری، سلطه‌گری و سلطه‌پذیری را نفی می‌کند. در اصل دیگر تأکید می‌کند: «مردم ایران از هر قوم و قبیله‌ای باشند از حقوق مساوی برخوردارند رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود». و یا در جای دیگر می‌گوید:
«همه مردم اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند».در بخشی از اصل سوم نیز تصریح گردیده که دولت مکلف به رفع تبلیغات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه‌های مادی و معنوی است.

3ـ توجه به حقوق زنان:
در حالی که رژیم پهلوی با تظاهر به الفاظ و عباراتی فریبنده نظیر آزادی، همگام به تمدن منحط غرب عملا سیاست خود را در راستای به ابتذال کشاندن زنان و تزلزل در بنیان خانواده‌ها پایه‌ریزی کرده بود، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با توجه و عنایت به مقام رفیع زن و نقش و جایگاه ویژه آن در خانواده و اجتماع، توجه کافی به زن و حقوق او نموده و وی را از حمایت قانونی بیشتری برخوردار ساخته است. این قانون دولت را موظف می‌داند تا ضمن ایجاد زمینه‌های مساعد برای رشد شخصیت زن، حقوق وی را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید.
وحدت ملی:
از مهم‌ترین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایجاد وحدت ملی در ایران و نیز میان سایر مسلمانان جهان است. رژیم پیشین با اجرای سیاست دین زدایی و ترویج فساد خود را عملا رو در روی فرهنگ ملی جامعه مسلمان ایران قرار داده بود که این عمل خروش ملت و انقلاب علیه رژیم را در پی داشت. جمهوری اسلامی ایران که برخاسته از فرهنگ دینی اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران است با اعتقاد به حاکمیت مطلق الهی، خود را ملتزم به حفظ حدود و قوانین الهی شناخته و سیاست کلی خویش را در راستای وحدت مسلمین(داخل یا خارج) قرار داده است.
5ـ به دلیل وابستگی شدید رژیم گذشته به قدرتهای خارجی و بیگانه و نیز تهی بودن آن را از پایگاه مردمی:
سیاست کلی این رژیم در راستای تأمین منافع بیگانگان به منظور مقابله با تهدیدات داخلی علیه یک حکومت غیر مردمی ترسیم می‌گردید. آن رژیم بدون توجه به فرهنگ، نیازها و شرایط موجود در داخل کشور، تنها مجری سیاستهایی بود که بیگانگان برای توسعه و پیشرفت جامعه ایران به او دیکته می‌کردند. سیاستهایی که اولویّت نخست آن به تامین منافع بیگانگان اختصاص می‌یافت. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران توسعه همه جانبه کشور را در اموری نظیر آموزش و پرورش و توسعه علمی و آگاهی عمومی، توسعه اقتصادی و غیره از سیاستهای کلی نظام قرار داده است
6ـ استقلال سیاسی و روابط بین‌الملل:
یکی از وجهه‌های حکومتی رژیم پهلوی، عدم برخورداری آن رژیم از استقلال سیاسی بود. این رژیم که اساس تشکیل و تداوم حکومت خود را مدیون حضور و حمایت بیگانگان می‌دانست هیچ‌گاه قادر نبود سیاستی مخالف با خواست و منافع قدرتهای بیگانه در ایران اتخاذ نماید.
در جمهوری اسلامی ایران اصول و مبانی سیاست خارجی در اصول 152 تا 155 بطور خاص و در برخی از اصول دیگر به طور ضمنی مورد اشاره قرار گرفته است که از مجموع آنها می‌توان خط مشی کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در موارد ذیل خلاصه کرد
: با توجه به مطالب فوق مقایسه سیاستهای کلی دو نظام قبل و بعد از انقلاب را می‌توان در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی مورد توجه قرار داد:
به لحاظ سیاسی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شیوه حکومتی رژیم پهلوی بر اساس مدل پادشاهی یا حکومت فردی بود. تمام قدرت سیاسی جامعه در اختیار شخص شاه قرار داشت و اراده شخصی وی مظهر اراده سیاسی حاکمیت و قانون تلقی می‌گردید. وی به تنهایی تصمیمات مهم حکومتی را اتخاذ می‌کرد. در این میان کابینه، مجلس و قوای دیگر حکومتی تنها دارای نقشی تشریفاتی و نمادین بوده و از خود هیچ اختیاری نداشتند. رژیم دارای پایگاه مردمی نبود. حاکمیت، اقتدار و تداوم حکومت خود را منتسب به بیگانگان می‌دانست و از این روی تلاش می‌کرد با جلب رضایت خاطر بیگانگان ولو با فدا نمودن استقلال سیاسی کشور استمرار حکومت مطلقه خویش را تضمین نماید. بدیهی است که این امر مستلزم حاکمیت استبداد و سلب حقوق و آزدیهای قانونی افراد در جامعه بود.
در بعد نظامی سیاست کلی رژیم پهلوی، حرکت سریع به سوی نظامی گری در جهت تامین منافع بیگانگان در منطقه، استحکام پایه‌های رژیم استبدادی و مقابله با تهدیدات داخلی در ایران بود.
به لحاظ فرهنگی این رژیم با ترویج فرهنگ مبتذل غرب عملا سیاست خود را در راستای اسلام زدایی و استحاله یا محو تمدن و فرهنگ دینی جامعه ایران قرار داده بود.
در بعد اقتصادی نیز سیاست این رژیم در راستای توسعه وابسته تعریف می‌گردید رژیم پهلوی بدون توجه به فرهنگ، نیازها و شرایط موجود در جامعه ایران تنها مجری سیاستهایی بود که بیگانگان برای توسعه و پیشرفت جامعه ایران به صلاح دانسته و به وی دیکته می‌کردند. قهرا چنین توسعه‌ای نه تنها مطلوب جامعه ایران قرار نمی‌گرفت که چالش‌های گسترده‌ای را نیز به وجود می‌آورد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نظامی در ایران شکل گرفت که مطابق خواست اکثریت مردم مسلمان ایران پایه‌های آن بر سه رکن اساسی دین، مردم و رهبری استوار گردید. حاکمیت اصلی در این نظام از آن خداست؛ کلیه قوانین و مقررات از متون و منابع اسلامی سرچشمه گرفته و تمام قوای حکومتی حتی مقام رهبری موظف‌اند عملکرد خویش را مطابق با احکام، و دستورات و قوانین الهی اسلام تدوین نمایند. از بیشترین اهتمام‌های نظام جمهوری اسلامی توجه به استقلال سیاسی کشور و مقابله با هر گونه دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران بوده است به گونه‌ای که این نظام یکی از مستقل‌ترین نظام‌های جهان به شمار می‌آید. در بعد نظامی سیاست جمهوری اسلامی تقویت بنیه نظامی کشور اما نه در راستای تامین منافع بیگانگان، که مقابله با تهدیدات گسترده و فزاینده آنان قرار گرفته است.
در بعد فرهنگی سیاست کلی نظام، تقویت فرهنگ دینی و مقابله با کلیه مظاهر فساد و ابتذال تمدن غرب در عین حفظ حقوق و آزادیهای قانونی افراد قرار داشته و قانون اساسی، حرکت به چنین سمتی را از نخستین وظایف حکومت در قبال مردم دانسته است. همچنین در بعد اقتصادی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران توسعه همه جانبه کشور و تامین هر چه بیشتر عدالت اجتماعی را از سیاستهای کلی نظام قرار داده است.
1-6- حفظ استقلال همه جانبه، نفی سلطه در روابط بین‌المللی و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطه‌گر.
2-6- عدم مداخله در امور داخلی ملتهای دیگر و دفاع از مبارزات حق طلبانه مستضعفین و مظلومان در جهان.
3-6- اتحاد و پیوند مستحکم با دنیای اسلام.
4-6- ایجاد روابط صلح‌آمیز متقابل با دول غیر محارب.
5-6- اعطای پناهندگی سیاسی به کسانی که مطابق قوانین ایران خاین و تبهکار شناخته نشوند.
6-6- حفظ تمامیت ارضی کشور، ممنوعیت استقرار هر گونه پایگاه نظامی خارجی در داخل.
و به طور کلی، همان گونه که در بخشی از اصل سوم قانون اساسی تصریح گردیده، تنظیم سیاست خارجی کشور باید بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی‌دریغ از مستضعفان جهان اعمال گردد.

این قست برام جالب بود و مرتبط با موضوع تحقیق و به عنوان ضمیمه استفاده کردم..........

ضمیمه
متن زیر مشروح گفت‌وگوی تفصیلی خبرگزاری تسنیم با معاون پژوهشی وزیر علوم است:

سال 1313 اولین دانشگاه در ایران به‌نام "دانشگاه تهران" تأسیس شد. از زمان تأسیس این دانشگاه در ایران تا پیروزی انقلاب اسلامی تقریبا 44-43 سال دانشگاه‌های کشور تحت مدیریت رژیم پهلوی بود. در آن دوران چقدر فعالیت‌ پژوهشیدردانشگاهانجاممی‌شد؟

- مهدی‌نژاد: دردورانقبلازانقلاباسلامیورژیمپهلویاصلاًفعالیت‌هایپژوهشیدردانشگاه‌هانداشتیم.

***دانشگاه کسانی را تعلیم می‌داد که راه صادرات غرب را بازتر کنند***

وضعیت علمی دانشگاه‌ها در آن دوران بیشتر در چه فضایی قرار داشت؟

- مهدی‌نژاد: دررژیمپهلویدانشگاهبرایاینبودکهاهداف،سیاست‌هاوبرنامه‌هایاقتصادیغربدرایرانراحت‌ترجلوبرود. یعنیکسانیکهتعلیممی‌دادندبرایاینبودکهبتوانندراهصادراتغرببهایران را بازتر کنند،  به‌عنوانمثالدرفنی‌مهندسی،کسانیرامی‌خواستندکهبتواننددرحوزه‌هایمختلفازجملهتولیدخودرو،تولیدموادشویندهیاحتیبحث‌هایتولیدنفتوکاردرپالایشگاه‌هاتعلیمدهندتاایناشخاصعلومرابرایصادراتغرببهایرانبفهمند.

غرب اگر می‌خواست تعدادی از دانشجویان مورد نیاز خود را به کشورهای غربی بفرستد تا در آنجا تحصیل کنند، این اشخاص وقتی در دانشگاه‌های کشورهای غربی و اروپایی تحصیل می‌کردند، احتمال بازگشت آنها به ایران خیلی کم می‌شد؛ ازاین‌رو برای اینکه ادامه این‌گونه فعالیت‌ها پس از مدتی قطع نشود و دانشجویان را برای تحصیل به کشورهای غربی بفرستند، براین‌اساس آمدند هم شکل و هم محتوا را عین آن‌چیزی که برای مأموریت‌های خودشان می‌خواستند، اینجا ایجاد کردند.

***مبنای دانشگاه‌ها در رژیم پهلوی پژوهشی نبود***

به‌عنوان مثال وقتی دانشگاه تهران تأسیس شد، رشته‌های فنی و علوم پایه دقیقاً همین مسیر را طی می‌کردند تا از این طریق بتوانند نیروهایی را برای اهداف غرب تربیت کنند. بعد از دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه امیرکبیر و... کسانی را که آموزش می‌دادند، مستقیم به وزارت نفت یا نیرو می رفتند و فقط در مباحث اداره کردن سیستم همکاری می‌کردند؛ سیستمی که آنها ساخته بودند. چون تحصیلات تکمیلی هم که آن‌موقع نبود که بگوییم آنها مبنای فعالیت‌های پژوهشی‌اند.

***کل مقاله‌های تولیدشده سال 57، 180 مقاله بود***

البته به‌مقدار اندکی هم فعالیت‌های پژوهش در حوزه زبان و ادبیات فارسی به‌دلیل بومی بودن با مشقت و سختی در کشور در حد دهخدا، معین، فروزان‌فر و ... بود که یک‌سری آثاری را به‌وجود می‌آوردند و کل مقاله‌های تولیدشده ایران در سال 1357 تقریباً 180 مقاله بود.

*** انتشار 37هزار مقاله در اسکوپوس و 23هزار مقاله در ISI ***

 آماریازتعدادمقالاتمنتشرشدهایراندرسال‌هایاخیرداریدکهبتوانیمباسال 1357 مقایسهکنیم؟

- مهدی‌نژاد: درسالگذشته 37 هزارمقالهازجمهوریاسلامیایراندراسکوپوس (یکیازنمایه‌هایاستنادیمعتبروشناخته‌شده‌کهاطلاعات کتاب‌شناختی حدود 25 میلیون سند را در خود جمع‌آوری کرده‌است) منتشر شده است و 23 هزار مقاله نیز در ISI  (موسسهاطلاعاتعلمیInstitute for Scientific Information بانک اطلاعاتISI مرکزی برای فهرست کردن و پوشش دادن جامع مهمترین مجلات علمی منتشره در دنیا به منظور تبادل اطلاعات میان پژوهشگران مختلف) منتشر شده است و همچنین با محاسبات خودمان در مجموع 77 هزار مقاله علمی در کشور منتشر شده است. به همین دلیل توانستیم به رتبه اول منطقه و هفدهم دنیا دست یابیم. این رتبه ایران در حالی است که ایران از لحاظ تولید علم در سال 84 تقریبا رتبه حدود 40 را در دنیا داشته است.


مؤسسه اطلاعات علمی تامسون رویترز که مبتنی بر اطلاعات مندرج در
ISI است، بازه زمانی سال 1980 تا 2010 را به دو قسمت 15 ساله تقسیم کرده است. این پایگاه بررسی می‌کند که در 15 سال اول و 15 سال دوم چقدر تولید علم در کشورها صورت گرفته است. به این معنا که از 1980 تا پایان 1994 و از اوایل 1995 تا 2010 مقادیر بدست آمده در تولید علم را حساب می‌کنند و سپس مجموع مقادیر تولید علم 15 سال دوم را بر مجموع مقادیر تولید علم در 15 سال اول تقسیم می‌کنند. این عدد برای جمهوری اسلامی 11.5 برابر متوسط دنیا است.

***تولید علم ایران 11.5 برابر تولید علم متوسط دنیا است***

***فاصله تولید علم ایران با ترکیه به معجزه شباهت دارد***

بعد از ایران، این مقدار برای کشور ترکیه 5.5 برابر است که نشان می‌دهد ما نسبت به نفر دوم میزان رشد دو برابری داشتیم. این موضوع بسیار مهم است. به عنوان مثال شما درباره قهرمان مسابقات وزنه‌برداری صحبت می‌کنید؛ بعد در مورد وزنه نفر دوم در مسابقات می‌پرسید. اگر بگویند نفر اول 800 کیلو و نفر دوم 400 و نفر سوم 395 کیلو، وزنه زده‌اند، متوجه می‌شوید که فاصله نفر اول خیلی عجیب است و به معجزه شباهت دارد.

آماری که در مورد مقالات علمی ارائه شد، آماری مقالاتی است که در مجلات معتبر دنیا به چاپ رسیده است. در آمار ارائه شده تعداد مقالات علمی که به زبان فارسی در ایران منتشر شده است را حساب نکردیم.در هر صورت این آمار مقالات تولید علم نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی در زمینه علمی با شتاب خیلی زیادی رشد می‌کند.

***دشمن می‌خواهد ریشه توانایی ایران را شناسایی کنند***

براساس اخبار موثق و دقیق می‌گویم که برای کفایت علمی و رشد علمی ما فقط همین بس که تمام سرویس‌های دشمن، نیروهای خود را بسیج کردند که ریشه‌های توانایی ما را شناسایی کنند و به زعم خودشان این منفذی که خیرات و برکات بسیار برای استقلال کشور ما دارد را کور کنند؛ تلاش می کنند یا آدم‌ها را جدا کنند و یا اینکه شخصیت‌ها را بی‌انگیزه کنند. سرویس‌های دشمن به زعم خود به دنبال آن هستند که امکانات علمی را در همه جای دنیا که در دسترس آنها است، برای ایران ببندند و حتی برای این کار برآوردهای مختلفی را هم اتخاذ کردند تا از طرق مختلف، این کار انجام شود.

اینگونه اقدامات دشمن نشان می‌دهد که آنها رشدها و پیشرفت‌های ما را ارزیابی می‌کند، در حالی که ما به صورت کامل و محاسباتی پیشرفت‌های خود را ارزیابی نکردیم.

*** ایران جغرافیای تولید علم را تغییر داد***

آقای اسمیت در یک مقاله جالبی در انجمن سلطنتی انگلیس که یک نهاد خیلی تاثیرگذار در انگلیس است، با اشاره به توان ایران و یکی دو کشور دیگر نوشته است که جغرافیای تولید علم در دنیا تغییر کرد. یعنی قبلا جغرافیای علم در چند کشور محدود بود و ما را حساب نمی‌کردند ولی این رویه کلا تغییر کرد. به این معنا که اگر هر ایرانی در خارج کشور در یک نهاد علمی وارد شود، مانند سال‌های گذشته نیست که از ایرانی بودن خود حرف نزند؛ می‌گوید "من ایرانی هستم"؛ زیرا ایران از لحاظ تولید علم جایگاه ویژه‌ای را در دنیا و جهان اسلام پیدا کرد.

***کشورها به سیادت ایران در بحث‌های علمی اذعان دارند***

ما اخیرا در کنفرانس وزرای علوم دانشگاه‌های جهان اسلام بودیم. در این کنفرانس توجه و احترام یا برخوردی که کشورها با ما داشتند، کاملا مشخص بود و کشورها به سیادت ایران در بحث‌های علمی اذعان داشتند. این کشورها می‌خواهند از تجربیات ایران، همکاری ایران و مشارکت ایران بهره‌مند شوند. به همین دلیل است که می‌گوییم آن چیزی که به عنوان پیشرفت علمی امروز در جمهوری اسلامی ایران داریم، اساسا قابل قیاس با قبل از انقلاب اسلامی نیست و کاملا یک قیاس مع‌الفارق است.

به نظر من در رژیم پهلوی ما چیزی به اسم پیشرفت علمی نداشتیم. در رژیم پهلوی به صورت عمده یک چیزهایی به شکل کلید در دست آنها می‌رسید. این موضوع مخصوصا بعد از تقویت مبحث قیمت نفت خیلی شدت گرفت و حتی در آن زمان مشاهده می‌کنید که عمر اینگونه تولیدات سطحی هم بسیار کوتاه بود و یکی پس از دیگری منحل می‌شد.

به عنوان مثال در رژیم پهلوی برای گونی‌بافی، نساجی ایجاد کردند و تولید خوبی هم داشتند ولی به دلیل اینکه نتوانستند این فناوری را با توانمندی‌های علمی خود به‌روز کنند، بعد از مدتی منحل شد. البته بسیار سعی کردند که با یارانه‌های سنگین این تولیدی را سرپا نگاه دارند؛ اساسا مقایسه دستاوردهای جمهوری اسلامی با رژیم پهلوی قیاس مع‌الفارق است و این موضوع را فرهیختگان داخلی، فرهیختگان خارجی و مردم عزیز ایران اسلامی به خوبی می‌دانند.

 

 چندهفتهپیشیکیازرسانه‌هایسلطنت‌طلباظهارنظریکیازنزدیکانشاهمخلوعرامنتشرکردکهدرآنادعاشدهبودکهتوانعلمیکشوردرهمانسال‌هایاوایلانقلابمتوقفشدهاستوامروزجمهوری اسلامی فقط معتادپروری می‌کند. نظر شما در مورد این اظهار نظر چیست؟

- مهدی‌نژاد: بایدبهایناشخاصیکهاینحرف‌هارامی‌زنندجایزهجوکسالرابدهند. اگردرایرانفقطمعتادپرورشدادهمی‌شودچراآمریکااینقدرازجمهوریاسلامیمی‌ترسد. آیاواقعااینحرف‌ها در دنیا خریدار دارد؟ رسانه‌های سلطنت‌طلب برایخودشانایناظهاراترابیانمی‌کنند.

***همکاری دانشگاه و صنعت از زمان جنگ تحمیلی آغاز شد***

یکی از مهمترین دغدغه‌های مقام معظم رهبری که بارها به آن اشاره داشتند، ارتباط صنعت و دانشگاه است. این همکاری در گذشته چگونه بود؟

- مهدی‌نژاد: همکاری دانشگاه با صنعت از زمان جنگ تحمیلی آغاز شده است. حالا در این مورد تاریخچه‌ای را عرض کنم.

***از جنگ استقبال نمی‌کنیم ولی اگر جنگ شود دندان دشمن را خورد می‌کنیم***

جنگ در حوزره علم برای ما برکات زیادی داشت و باعث شد که حصارهای ذهنی شکسته شود. حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری می‌فرمایند که ما از جنگ هیچ استقبال نمی‌کنیم ولی اگر جنگی به ما متحمل شود، دندان دشمن را خورد خواهیم کرد و از فرصت‌های جنگ برای کشور بهره می‌گیریم.

***حاکم کردن ارزش‌های بنیادین اسلامی و تربیت نیروی انسانی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است***

***دفاع مقدس بستر علمی را در کشور فراهم کرد***

یکی از بزرگترین دستاوردهای جنگ برای ما تربیت نیروی انسانی و در واقع حاکم کردن یک سری از ارزش‌های بنیادین اسلام بود. ما در واقع اگر امروز دَم از روحیه بسیجی می‌زنیم حاصل مجاهدت‌های دوران دفاع مقدس است. اگر این سرداران شهید برای ما الگو شدند، نتیجه همان سال‌ها مقابله با کشورهای مستکبر جهان است. اگر خیلی از سختی‌ها را تحمل می‌کنیم از نتایج 8 سال جنگ تحمیلی است و همان دوران دفاع مقدس بستر علمی را در کشور فراهم کرد.

***طراحی و ساخت هواپیمای بدون سرنشین دردوراندفاعمقدس***

سال 1359 تازه دانشجوی مهندسی رشته الکترونیک در دانشگاه علم و صنعت بودم که در آن دوران سه سال دانشگاه تعطیل شد. از همان موقع بنده و امثال بنده وارد فضای جنگ شدیم و به دلیل اینکه تا حدودی کارهای فنی را بلد بودیم در قسمت‌های فنی جذب شدیم. به عنوان مثال من جزء اولین کسانی بودم که وارد فضای طراحی و ساخت هواپیمایی بدون سرنشین شدم.

*** در جنگ با بضاعت کم به موضوعات پیچیده علمی وارد شدیم***

در آن دوران اگر نگاه می‌کردید به کسانی که در بخش‌های مختلف فعالیت می‌کردند به زور لیسانس داشتند؛ زیرا عده‌ای‌ از این آدم‌های وابسته از دانشگاه فرار کردند. وقتی به دوران جنگ فکر می‌کنم، با تعجب از خودم می‌پرسم که ما در آن دوران چطور جرات داشتیم که با بضاعت کم علمی وارد موضوعات پیچیده علمی و فناوری شویم و چه کسی این مشکل عظیم را اینقدر در نظر ما صغیر کرد. از این مهم‌تر کسانی هستند که به ما اعتماد کردند و امکانات خود را به پای رزمنده‌ها ریختند. ولی بالاخره به فضل الهی با آن بضاعت کارهای فوق‌العاده‌ای در دوران دفاع مقدس انجام شد و حصارهای ذهنی مبتنی بر اینکه "ما نمی‌توانیم حتی یک آفتابه یا سماور درست کنیم"، شکسته شد و آن شجره طیبه تا امروز ادامه پیدا کرده است.

***در دروان جنگ تحمیلی ارتباط دانشگاه و صنعت "فردی" بود***

در دوران دفاع مقدس ارتباطات حوزه دانشگاه با وزارت دفاع به صورت سازمانی نبود و وزارت دفاع برای انجام امور وزارت با دانشگاه تهران و یا دانشگاه صنعتی شریف قراردادی به صورت سازمانی نداشت. در آن زمان مدیر دانشگاه‌ها و دانشجویان خودشان در صحنه بودند و فعالیت می‌کردند.

البته وزارت نفت نیز انستیتویی را در دانشگاه تهران تاسیس کرد ولی همچنان دانشجویان به صورتی فردی با وزارت نفت فعالیت می‌کردند و به شکل سازمان یافته اداری، قراردادی بین دانشگاه و صنعت نفت بسته نشده بود.

بعد از جنگ به دلیل آنکه برخی از نیازهای فوری رفع شده بود، مقداری از همکاری‌های دانشجویان و روسای دانشگاه‌ها با بخش صنعت کم شد و فعالیت دانشگاه‌ها به بازیابی خودشان معطوف بود؛ همچنین دانشگاه‌ها با کمبود نیروی انسانی مواجه بودند. در این دوران حجم همکاری‌ها بین دانشگاه و صنعت پائین می‌آید. بر این اساس کشور تمرکز خود را برای شتاب بخشی به آموزش نیروی انسانی قرار داد تا از این طریق بتواند نیروهای تربیت شده را به بازار کار تحویل بدهد. 

***دامنه پژوهش‌ها در دانشگاه‌ها به تجربیات جنگ کشیده شد***

در دوران بعد از دفاع مقدس دامنه تحقیقات و پژوهش‌ها در دانشگاه‌ها به حاصل تجربیات دوران جنگ کشیده شد. اساتیدی که در جنگ تحمیلی حضور داشتند و یا دانشجویانی که بعد از مدتی استاد شده بودند، سعی کردند که چنین رویکردی را در دانشگاه‌ها رقم بزنند تا اینکه بحث پژوهش در دانشگاه‌ها تقویت شد و امروز پژوهش در دانشگاه‌ها بسیار کاربردی‌تر از گذشته است.

برای بررسی دلیل این شتاب علمی در کشور باید بگویم که علی‌رغم بالا رفتن ظرفیت علمی دانشگاه‌ها در بحث‌های پژوهشی، منابعی که به عنوان مشوق‌ها برای شتاب علمی کشور به منظور تولید علم در نظر گرفته شد نیز بسیار موثر بود.

***اگر علم‌ ارزشمند تولید نمی‌کردیم، مجلات معتبر دنیا آنها را منتشر نمی‌کردند***

در دولت دهم علم‌های بسیار ارزشمندی را در دنیا تولید کردیم؛ زیرا اگر ارشمند نبود در مجلات معتبر دنیا منتشر نمی‌شد. یعنی از لحاظ کیفیت علمی حتما با کیفیت بود که گفتند باید این علم را هدفمند کنیم.

***رهبر معظم انقلاب در زمینه تولید علم مورد نیاز کشور پیشتاز بودند***

***باید به جای نفت با علم زندگی کنیم***

به هر حال باید تولید علم را با نیاز کشور متناسب کنیم و اگر بدون تعارف بخواهم این مورد را بگویم مقام معظم رهبری سر رشته‌دار این موضوع هستند. اگر به فرمایشات رهبر معظم انقلاب توجه کنید، کاملا مشخص است که ایشان در زمینه تولید علوم مورد نیاز کشور پیشتازی کردند و بارها نیز بر علم نافع و تبدیل علم به ثروت تاکید کردند. بارها رهبر معظم انقلاب تاکید کردند که ما باید چرخه علم و فناوری و صنعت را ببندیم و انشاءالله بتوانیم با علم به جای نفت و... زندگی کنیم.

این بیانات رهبر مظعم انقلاب باعث شد که برای قانون‌گذاران مسئولان کشور مشوق‌ها و انگیزه‌هایی را به وجود آورد و دانشجویان نیز بیشتر بر ضرورت این مسئله واقف شوند.

آماری از قرارداد با صنعت دارید؟

***پرداخت 250 میلیارد تومان به دانشگاه‌های کشور برای پژوهش‌های نیازمحور***

- مهدی‌نژاد: به نظر من، جدی‌ترین وضعیت در دولت دهم شکل گرفت.وزرات علوم، تحقیقات و فناوری برای پروژه‌هایی مانند نفت، محیط زیست، وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات، وزارت دفاع، وزارت صنعت و معدن و طرح‌های کلان ملی که صد در صد نیاز محور است و از سوی دستگاه‌های اجرایی سفارش داده می‌شود، تقریبا معادل 250 میلیارد تومان به دانشگاه‌ها پرداخت کرده است و البته دستگاه‌های اجرایی نیز کمتر از این مقدار یا شاید همین مقدار را به دانشگاه‌ها پرداخت کردند.

***حجم قراردادهای دانشگاه و صنعت 4 برابر عملکرد دانشگاه‌ها است***

***صعنت یک و نیم تریلیون تومان با دانشگاه قرارداد دارد***

البته حجم قراردادها معمولا 4 برابر عملکردها در دانشگاه است. یعنی وزارت علوم تاکنون بیش از یک و نیم تریلیون تومان بین دانشگاه‌ها و دستگاه‌های مختلف اجرایی قرارداد دارد. از نظر من، این آمار شاید 25 درصد ظرفیت کاری دانشگاه‌ها، موسسات علمی و فناوری ما است.

ما به فضل الهی اگر این خط و مشی را ادامه دهیم شاید با سرعت بیشتری به چندین برابر قراردادهای امروز دانشگاه و صنعت دست یابیم و قطعا دست یافتنی هم هست؛ زیرا در قانون نیز تاکید شده است که باید 3 درصد تولید ناخالصی ملی به کارهای پژوهشی اختصاص داده شود.

به عنوان مثال اگر تولید ناخالص ملی برای سال 91، 500 هزار میلیارد تومان باشد، تقریبا حدود 15 هزار میلیارد تومان به کارهای پژوهشی اختصاص داده می‌شود. البته همه این بودجه نباتید توسط شرکت‌های دولت انجام می‌شود بلکه سرمایه‌گذاری‌های شرکت‌های خصوصی، نهادهای عمومی مانند حوزه علمیه و شهرداری‌ها نیز در این 3درصد تولید ناخالص ملی حساب می‌شود ولی بخش عمده و مهم را فعلا دولت تامین می‌کند.

*** پرتاب ماهواره یکی از دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران است***

***ایران هشتمین کشوری که به قدرت پرتاب ماهواره دست پیدا کرده است***

در بحث فضایی بزرگترین دستاورد ما، قدرت پرتاب است؛ یعنی در مدار قرار دادن ماهواره. ایران هشتمین کشوری است که در دنیا به این قدرت دست پیدا کرده است. کره جنوبی با اینکه با روسیه همکاری می‌کرد، هفت بار پرتاباشو ناموفق بود. کره با اینکه  400 میلیون دلار هم خرج کرده بود نتوانست ماهواره به فضا بفرستد. یا مثلا ژاپن وقتی که با موشک‌های اچ دو اقدام کرد، چندین بار پرتاب موشکش ناموفق بود و ماهواره‌اش گم شد ولی در کشور ما در 14 بهمن سال 87 تست موفقیت آمیز ماهواره امید توسط سامانه‌های کاملا بومی در مدار قرار گرفت.

اگرچه حامل مهم است و موشکی که بالاخره روی آن سوار می‌شود ولی آن ایستگاه زمینی که موشک رویش نصب می‌شود و آن تنظیمات دارد، ایستگاه تعقیب کننده، ایستگاه دریافت و بهره‌برداری همه در ایران طراحی و ساخته شده و دو پرتاب موفق نیز بعد از آن داشته است.

 ماهواره رصد را که نانو می‌گویند و ماهواره ی نوید علم و صنعت توسط این سامانه پرتاب شده است. الان هم ما ماهواره‌های با توانمندی بالاتر چه در بحث‌های مخابراتی و چه در بحث‌های سنجشی آماده است؛ از سویدیگرهمتواندرمدارقراردادنوزنه‌هایبالاتردرکشورتوسعهپیدا کرده و به لطف و عنایت الهی در این قضایا ما جزو برترین‌های دنیا هستیم. خوب این حاصله چیست؟ آن ملعونی که گفت است ما عقب رفت داشته‌ایم، درباره این دستاوردها چه می‌گوید؟حتما این تکنولوژی‌ها را آمریکا و روساشون برای ما راه‌اندازی کرده‌اند؟

         ***درعلموفناوریجزو 10 کشوردنیاهستیم***

من می‌گویم چه افتخاری بزرگتر از این که با همه‌ی فشارها، بد ذاتی‌ها و تحریم‌ها، در خیلی از زمینه‌های علم و فناوری جزو 10 کشور برتر دنیا هستیم.

الان از دانشگاه‌های سراسر جهان می‌آیند داخل دانشگاه‌های ما و پس از بازدید می‌گویند نمی‌شود برای همیشه اینجا بمانیم؟ پاسخ می‌دهیم شما باید زحمت بکشید تشریف ببرید داخل کشور خودتان. این نشان از جذابیت علمی کشور ما دارد است. همین عامل هم در کشورهای دیگر حتی غیر مسلمانان را هم شیفته و علاقمند انقلاب اسلامی ایران کرده است.
امروز خیلی از کشورها که در وضع اقتصادی بسیار بدی قرار دارند و درحالفروپاشی هستند. این در حالی است که این کشورها هیچ تحریمی ندارند. علاوه بر این، آنها هیچ ارزشی مثل ارزش‌های ما را دنبال نمی‌کنند پس چرا به این روزگار افتادند؟ عوضش ما به درجات متعالی انسانی رسیدیم.
در آیه‌ای از قران خداوند می‌فرماید که اگر من می‌دانستم مومنین ناراحت نمی‌شوند یا روی گردان نمی‌شوند، درب خانه و تخته‌های کفار را از طلا می‌کردم؛ برای اینکه مطاع دنیا قلیل است و پاداش آخرت عظیم است.

نگاه ما، نگاهی است رو به آینده، رو به تعالی و همین جذابیت انقلاب ما را رقم زده است. انشاءالله در آینده خیلی نزدیک خواهیم دید در زمینه‌ی اقتصادی به دلیل همین پیشرفت‌های علمی، دستاوردهای باورنکردنی‌ای خواهیم داشت. این دستاوردهایی که تا به امروز در طراحی و ساخت هواپیمای 150 نفره، خودروی ملی و داروها به دست آورده‌ایم، از نتایج سحر هست؛ یعنی وقتی محصولات وارد عرصه‌ی بازار شوند، غوغا می‌کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقایسه

 

 

مقایسه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                  مقایسه

 

 

 

 

مقایسه

 

                  مقایسه 

 

 

تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 23
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 372
  • بازدید کلی : 12,606