loading...
انقلاب اسلامی
پوریا بصیری بازدید : 251 سه شنبه 01 دی 1394 نظرات (0)

مقدمه

نهضت آزادی ایران حزبی سیاسی و اسلامی با اصل بازگشت به اسلام حقیقی است که در کشور ایران به فعالیت های علنی سیاسی و مذهبی می پردازد و دبیر کل کنونی آن ابراهیم یزدی است.این تشکل بیش از چهل و پنج سال سابقه دارد و در دوران پیش از انقلاب 57 با تاکید بر اسلام و تعالیم اسلامی تاسیس شده است که جایگاه تشکل برخی از اسلامگرایان مخالف محمدرضا پهلوی بوده است.موسس این گروه مهدی بازرگان بود که گرایش های ملی و مذهبی داشت.بازرگان بعدها نخست وزیر دولت موقت و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی شد.نظام جمهوری اسلامی این حزب را به رسمیت نمیشناسد و فعالیت آن را غیر قانونی میداند.

 

 

 



 

 

 

 

 

 

اعلام موجودیت نهضت آزادی ایران

در روز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰ نهضت آزادی ایران اعلام موجودیت کرد. این حزب در حقیقت انشعابی از جبهه ملی ایران بود که به ابتکار مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی و با تایید آیت‌الله زنجانی و دکتر مصدق پا به عرصه سیاسی مبارزاتی آن روز‌ها نهاد.

 

مهندس بازرگان شش روز پیش از اعلام رسمی موجودیت نهضت آزادی در نامه‌ای که از سوی هیات موسس نهضت امضا شده بود، تاسیس این گروه را به اطلاع دکتر مصدق که آن زمان در تبعید به سر می‌برد، رساند. متن نامه مهندس بازرگان بدین شرح است:

«به جناب آقای دکتر محمد مصدق ـ پیشوای نهضت ملی ایران

با استحضاری که از وفاداری و ایمان مداوم مردم نسبت به اصول نهضت ملی ایران دارید و علاقه و انتظاری که در دل‌های فرزندان وطن به احیای آزادی و تأمین استقلال کشور عزیز وجود دارد و با توجه به تحولات اخیر جهانی، عده‌ای از افراد مومن مبارز که در طول هشت سال اختناق از ادامه راه پیشوای محبوب و تعقیب خواسته‌های مردم آرام ننشسته بودند درصدد برآمدند با توکل به عنایات خداوندی و به سرمایه شرف و غیرت و همت مردم آزاده ایران، جمعیتی به نام «نهضت آزادی ایران» تشکیل دهند. یقین داریم از پشتیبانی و راهنمایی‌های پیشوای بزرگ خود پیوسته برخوردار خواهیم بود.»

 

دکتر مصدق در پاسخ به نامه مهندس بازرگان با ابراز خوشوقتی از پدید آمدن این گروه، برای تمامی اعضای آن آرزوی موفقیت کرد. در نامه محبت‌آمیز نخست‌وزیر دولت ملی خطاب به مهندس بازرگان آمده بود:

«خدمت جناب آقای مهندس مهدی بازرگان

قربانت شوم، مرقومه محترم مورخ جاری ۲۱، مبشر تشکیل جمعیتی بنام «نهضت آزادی ایران» عز وصول ارزانی بخشید و موجب ‌‌‌نهایت امتنان و خوشوقتی گردید. تبریکات صمیمانه خود را تقدیم می‌‌کنم و تردید ندارم که این جمعیت تحت رهبری شخص شخیص جنابعالی موفق به خدمات بزرگی نسبت به مملکت خواهد شد و بنده توفیق جنابعالی و همکاران محترمتان را در این راه از خداوند مسئلت دارم.

دکتر محمد مصدق / احمدآباد، ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰»

 

نامه‌ای مشابه نیز از سوی موسسان نهضت آزادی ایران خطاب به آیت‌الله سیدرضا زنجانی که از جمله علمای مبارز آن زمان بود ارسال شد و تصمیم اتخاذ شده برای تاسیس حزب تازه به اطلاع وی رسید. آیت‌الله زنجانی نیز در پاسخ به این نامه نوشت:

«بسم الله الرحمن الرحیم

واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا

در این موقع که به فضل خداوند متعال و عنایت معنوی اهل بیت عصمت سلام‌الله علیهم وضع خفقان‌آور تحمیلی مراحل زوال را طی می‌کند و روزگار عوامل جنایت و یغماگری سپری می‌گردد بسیار مسرور و خوشوقتم که بشارت تشکیل «نهضت آزادی ایران» را به همت برادران عزیز مسلمان آقایان محترم موسسین دریافت نمودم. مسرت و ابتهاج مخلص از این جهت است که الحمدالله تعالی عموم آقایان عزیز و مسلمان با شرف متوجه آن شده‌اند که تعقیب و نیل به اهداف اجتماعی در جهان امروز بدون تشکل و همکاری سازمانی و بدون رعایت نظم و انضباط بلاثمر و غیرممکن است، فریضه شما مسلمانان با ایمان و دانش است که طبق دستور خداوند متعال (یا ایها الذین امنوا استجیبوالله و للرسول اذادعاکم لما یحییکم) جامعه و اجتماع زنده به وجود آورید و به حکومت عدل و قانون معنا و روح تازه بدهید. طبیعی است که هر قانونی اگر در عمل مورد علاقه و حمایت جامعه قرار نگیرد و مردمی با ایمان و فداکار اجرا و دفاع از آن را به عهده نگیرند هرگز وسیله تامین سعادت و مصلحت چه برای فرد و چه برای مجتمع نخواهد بود. وظیفه اسلامی و اجتماعی شما‌هاست که برای خدمت به دین و مسلمین و تامین مصالح عالیه ملت و مملکت و خارج ساختن مراکز حساس اداره امور از تحت نفوذ افراد غیر ذی‌صلاحیت و از دست معدودی نااهل و یغماگر همت بگمارید. به همت شما مردم شرافتمند مسلمان این ملت و این کشور از یک وضع انحطاط‌آور و مایوس و بی‌علاقه کننده که از ۴۰ سال پیش تقریبا به وجود آمده و آن عبارت از یک جریان دوری ۹ ساله حکومت خفقان سرنیزه یا هرج و مرج اغفال شدگان و اخلالگران است نجات یابد. ان‌شاءالله تعالی. از عموم آقایان محترم خواهشمندم که در چنین موقع بسیار حساس با ایمان و توکل به خداوند و بیداری کامل فقط و فقط برای خدمت به اسلام و مسلمین و با ‌‌‌نهایت واقع بینی در تشخیص مصلحت و اجتناب از هر نوع خودبینی و خورده‌گیری و انتقاد غیرنافع و رعایت عواطف و اخلاق و دوری از هر نوع احساسات مضر و بی‌مایه و مراعات نظم و تشکل و انضباط و تقسیم کار و تنویر افکار عمومی و جلب وثوق عامه مسلمین و اشتراک مساعی با جمعیت‌های متشکله اصیل و رعایت احترام و تشیید ارتباط با جبهه ملی به وظائف خود قیام و اهتمام فرمایید. ان تنصروالله ینصرکم ویثبت اقدامکم. تأییدات آقایان محترم و عموم برادران عزیز را از درگاه حضرت احدیت جلب آلانه مسئلت می‌دارم.

با احترام فائق والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته / رضا الموسوی الزنجانی»

 

نطفه‌های شکل‌گیری نهضت آزادی 

هر چند نهضت آزادی در اواخر اردیبهشت‌ماه ۴۰ اعلام موجودیت کرد اما اولین جلسه‌ای که به منظور بررسی تاسیس آن تشکیل شد به تاریخ ششم اردیبهشت باز می‌گردد. ابوالفضل حکیمی از اعضای اولیه نهضت آزادی درباره زمینه‌های شکل‌گیری نهضت می‌گوید: «برای تشریح تاسیس نهضت باید برگردیم به سال ۱۳۳۹ و شرایط مملکت را در آن سال بررسی کنیم. با روی کار آمدن کندی در آمریکا، فشاری به شاه می‌آورد بابت باز کردن فضای سیاسی و کاستن از خفقان کشور بعد از کودتای ۳۲، باعث شد که نیروهای ملی که مخالف شاه بودند، به تشکیلاتشان سر و سامان دهند. جبهه ملی تشکیل شد و شورای مرکزی آن و هیات اجرایی تشکیل شد و در آنجا بحث شد که احزاب باید در این جبهه ملی مشارکت داشته باشند و در ضمن اینکه مهندس بازرگان و دکتر سحابی و مرحوم طالقانی بحث بود که سازمانی داشته باشند. سال ۳۹ قدری فضا باز شد و در محل پارک لاله فعلی میتینگ گذاشتند و در بار دوم که شهریور ۳۹ بود بازداشت شدم و یک ماهی زندان قزل قلعه بودم. بعد از کودتا نهضت مقاومت درست شد و از منزل آیت‌الله زنجانی، دانشگاهیان و بازاریان بودند و رژیم کودتا را شش ماهی دچار دردسر کرد و به تدریج کمرنگ شد. در سال ۳۶ هسته‌های اصلی بازداشت شدند و مهندس بازرگان و دکتر سحابی بازداشت شدند و خود آیت‌الله زنجانی. آدم‌هایی که آمدند نهضت آزادی را تاسیس کردند سابقه مبارزات با کودتای ۲۸ مرداد را داشتند و فعالان نهضت مقاومت ملی بودند. عملا بعد از سال ۳۶ نهضت مقاومت ملی فعالیتی نداشت. جبهه ملی دوم بعد از سال ۳۹ تاسیس شد و مهندس بازرگان و دکتر سحابی احساس کردند که سازمان مستقلی داشته باشند.»

 

دکتر یدالله سحابی خود درباره انگیزه تاسیس نهضت آزادی ایران می‌گوید: «جبهه ملی بیشتر فعالیت سیاسی لائیک داشت و مستقل از فکر دینی بود، ولی ما معتقد بودیم که اگر فعالیت سیاسی می‌کنیم از روی وظیفه دینی است و بنابراین، فعالیت سیاسی را وابسته به عقاید دینی می‌دانستیم.»

 

ابوالفضل حکیمی درباره اولین جلسه بررسی چگونگی تشکیل این سازمان تازه می‌گوید: «روز اول تاسیس نهضت، ششم اردیبهشت سال ۴۰ بود. یک باشگاهی در خیابان کاخ، یک حیاط خیلی بزرگی بود. اول وارد ساختمانی می‌شدیم و یک ایوان جلوی طبقه دوم ساختمان بود و مشرف بود به حیاط مستطیل مانند بود که سه هزار نفر گنجایش داشت. در جلسه ۴۰۰، ۵۰۰ نفر بودند.»

 

در همین جلسات بود که نطفه شکل‌گیری نهضت آزادی ایران بسته شد. این‌چنین بود که پس از دریافت تاییدیه آیت‌الله زنجانی و نامه دکتر مصدق، بنیانگذاران نهضت آزادی فعالان سیاسی را برای شرکت در مراسمی که به منظور اعلام رسمی آغاز فعالیت‌های نهضت آزادی برگزار می‌شد، دعوت کردند. در دعوت‌نامه آمده بود که: «خواهشمند است در مجلسی که ساعت ۵:۳۰ عصر روز چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰ به منظور اعلام تاسیس و شروع فعالیت «نهضت آزادی ایران» در آدرس خیابان هدایت ـ خیابان خیام ـ اول کوچه درویش منزل آقای فیروزآبادی منعقد می‌گردد حضور بهم رسانید.»

 

مسلمان، مشروطه‌خواه، مصدقی

 بعدازظهر چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰ خانه حاج صادق فیروزآبادی میزبان تعداد زیادی از فعالان سیاسی و مبارزان آن دوران بود. افرادی که برای شنیدن مواضع و دیدگاه‌های بنیانگذاران سازمان تازه وارد در آنجا جمع شده بودند. مهندس بازرگان از بنیانگذاران نهضت در این مراسم طی سخنرانی مفصلی چهارچوب کلی آن تشکل را مسلمان ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدقی اعلام کرد. در همین محفل بود که بیانیه اعلام تاسیس نهضت آزادی ایران که به امضای آیت‌الله سیدمحمود طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، مهندس منصور عطایی، حسن نزیه، رحیم عطایی و عباس سمیعی رسیده بود قرائت شد. دکتر احمد صدر‌حاج ‌سید‌جوادی نیز از دیگر افرادی بود که در زمره موسسین نهضت آزادی قرار داشت اما به علت حضور وی در مسند قضاوت نامش در اعلامیه اعلام موجودیت ذکر نشد. نهضت آزادی اعلام کرد هدف اصلی نهضت تقویت جبهه ملی و پاسخ به نیازهای دینی و اجتماعی و ملی مردم کنیم؛ ایرانی هستیم، زیرا به میراث ملی خود احترام می‌گذاریم؛ مشروطه‌خواه هستیم، زیرا آزادی اندیشه و بیان و اجتماعات را خواستاریم و مصدقی هستیم، زیرا استقلال ملی می‌خواهیم.

 

متن بیانیه اعلام موجودیت نهضت آزادی ایران بدین شرح است:

«ان الحیوه عقیده و جهاد

هموطن:

«اقتضای اطاعت از «خدا» مبارزه با بندگی غیر او، و شرط سپاس ایزدی تحصیل آزادی برای بکار بستن آن در طریق «حق» و «عدالت» و «خدمت» است. ما باید منزلت و مسوولیت خود را در جهان خلقت بشناسیم تا به رستگاری و پیروزی نائل شویم.»

 

 

در قرن اخیر تاریخ که امواج تمدن مغرب زمین به مشرق سرایت نمود. برتری و فشار گرانبار استعمار بر مردم این سامان فزون‌تر و به‌‌‌ همان نسبت عرصه بر آزاد مردان غیور تنگ‌تر گردید تا آنکه معدودی از ایرانیان به سبب بیداری ملی و بیزاری از دشمنان داخلی و خارجی متوجه مشکلات اجتماعی و معترف به لزوم همکاری و اصلاحات وسیع عمومی گردیدند.

 

در‌‌ همان حال در مقابل ملت ایران، در دنیای سراسر رقابت بین‌المللی و کشمکش‌های اقتصادی و سیاسی مطامع خارجی به هیچ وجه تعطیل و تخفیف نیافته بلکه با حیله و حرص بیشتری ظاهر می‌‌شد. حکومت‌های داخلی که بیشتر برگزیده خانواده‌های تغییر نام داده استبداد بودند آماده‌ترین اسباب کار برای سیاست‌های خارجی محسوب می‌‌شدند. نه اکثریت مردم چندان دست از روش و عادت قدیم و انزوای همیشگی برداشته فکر و تربیت اجتماعی گرفته بودند و نه حکومت‌ها احترامی به انقلاب مشروطیت و اعتنایی به قانون اساسی داشتند.

 

بر خلاف اصل مسلم اساسی بدیهی از نظر مشروطیت و دموکراسی که «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» دخالت‌های خلاف قانون بی‌شمار در امور عمومی و ممانعت‌های فراوان از بروز حق حاکمیت ملت و استفاده او از آزادی و عدالت به عمل آمد تا جایی که رهائی از ننگ عقب افتادگی و گسیختن زنجیرهای استعمار هدف اصلی و کمال مطلوب آزادیخواهان مملکت گردید.

 

در سال ۱۳۲۹ که هنوز نظم جهان بعد از جنگ دوم استقرار کامل نیافته، عدم تعادل و توافق‌های دولت‌های بزرگ اجازه تظاهر و دادخواهی را به کشورهای کوچک می‌‌داد، ملت ستمدیده و بیدار شده ایران به رهبری پیشوای محبوب خود دکتر محمد مصدق علیرغم قدرت عظیم دشمن و ضعف عجیب خود به بزرگترین موفقیت تاریخی نائل آمد: با ملی کردن صنعت نفت ایران بر ارکان قدرت استعمار کهن نه تنها در کشور ما بلکه در خاورمیانه و دنیا شکاف عظیمی وارد آمد و سپس برای اولین بار ملت ایران با ایجاد یک حکومت مطلوب خود توفیق حاصل نمود و نیز برای اولین بار بین دولت و ملت همفکری صادقانه و همکاری صمیمانه آغاز گردید و طلیعه امید بخش اصلاح و ترقی در افق کشور ما نمایان گشت. ولی نهال آزادی و حکومت ملی هنوز سایه‌ای کافی بر صحنه پهناور کشور نگسترده و ثمری نداده بود که سیاست‌های خارجی مطرود از طریق حیله و نیرنگ با سوءتعبیر سیاست حکومت ملی و با توسل به کودتا حکومت را از دست ملت ایران خارج کردند.

 

کسانی که به طرفداری از اعلامیه‌های حقوق بشر تظاهر می‌‌کردند علنا و به بهانه احتمال پیش افتادن یک سیاست خارجی رقیب با دخالت و حمایت آشکار خود از هیئت حاکمه منصوب خود، حق زندگی و آزادی و امنیت را از مردم ایران گرفتند. مانع انتخابات آزاد و سد ابراز افکار مردم شدند. علیرغم اراده ملت با اعمال وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها حکومت را در ید دست نشاندگان خود محفوظ داشتند و خوش خدمتی و خیانت‌های آنان را به بهای هنگفت‌ترین دزدی‌های تاریخ ایران و جهان از مالیه مردم پاداش دادند. ولی مزه آزادی و آزادگی و حکومت ملی نه چنان بود که مردم جرعه‌ای نوشیده را تشنه‌تر نسازد و برای احقاق حق خود جسور‌تر ننماید. مدت هشت سال تظاهرات و مقاومت‌ها گوناگون با وجود اختناق و فشارهای فراوان ابراز شد تا آنکه در جریان انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی با اجتماع و ارتباط عده‌ای از سران فداکار ملت فعالیت مجدد «جبهه ملی ایران» اعلام گردید.

 

سپس با استفاده از مقتضیات جهان و الزامی که هیئت حاکمه به تظاهر بر اعطای آزادی انتخابات احساس می‌‌نمود فعالیت و پشتکار مردم که از پیوند همت مبارزین سابق، جوانان دانشگاه، بازاریان و طبقات دیگر مردم روز به روز وسعت و قوت می‌‌گرفت به ابطال انتخابات مفتضح اول، انحلال مجلس غیرقانونی ناشی از انتخابات رسوا کننده دوم، و سقوط پی در پی دولت‌های متجاوز به حقوق ملت و روی کار آمدن که با احساس خطر به مجله و اصرار وعده آزادی و اصلاحات می‌‌دهد منتهی گردید تا پرده بعدی چه باشد؟

 

مردم نگران امنیت هستند. خسته از استبداد و اختناق هشت ساله، رنجور از سختی معیشت و شرمسار از ننگ دزدی و خیانت هیئت حاکمه‌ای که متاسفانه نام ایران و ایرانی را آلوده ساخته است خواهان سرنوشت بهترـ رهایی از ننگ و نکبت و استقرار یک حکومت ملی سازنده ایران پاک و آباد و آزاد است.

 

امر مسلم این است که: ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.

اقتضای شرایط حاضر، در این پیچ مهم تاریخ ایران، با استعانت از پروردگار جهان، با امید به مردانگی و همکاری هموطنان، تاسیس «نهضت آزادی ایران» اعلام می‌گردد.»

توقف فعالیت در ایران

نهضت آزادی پس از اعلام موجودیت، مورد استقبال گسترده مردم، به ویژه دانشجویان قرار گرفت. در بهمن‌ماه سال ۱۳۴۱ نهضت آزادی با انتشار بیانیه‌ای به تحلیل شرایط ایران و محکوم ساختن «انقلاب سفید پرداخت در پی این اقدام حکومت شاه رهبران نهضت، از جمله مهندس بازرگان- طالقانی- دکتر سحابی-مهندس سحابی را بازداشت و به زندان انداخت و از فعالیت این حزب جلوگیری و آن را غیر قانونی اعلام کرد.

علی شریعتی، از موسسین نهضت آزادی ایران در خارج از کشور

با جلوگیری از فعالیت‌های نهضت آزادی در داخل کشور و غیر قانونی اعلام کردن آن، فعالیت آن در خارج از کشور و در اروپا و آمریکا با تلاش دکتر علی شریعتی- دکتر مصطفی چمران و دکتر ابراهیم یزدی تا آستانه انقلاب اسلامی 57 ادامه یافت. این اعضا با همکاری در انتشار روزنامه‌های  ایران آزاد  و راه مجاهد به آگاه ساختن جوانان و دانشجویان خارج از کشور پرداختند و نقش مؤثری در رسیدن به اهداف نهضت ایفا کردند.

دکتر شریعنی  در اواسط دهه ۱۳۴۰ به ایران بازگشت و با فعالیت‌ها و سخنرانی‌هایش دردانشگاه‌ها و حسینه ارشاد، بذر انقلاب در سراسر ایران پاشیده شد و به پیروزیانقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ منتهی گردید. شرح فعالیت‌ها، اطلاعیه‌ها و بیانیه‌های نهضت آزادی در اعتراض به عملکرد خلاف منافع و مصالح ملی و آزادی‌های اساسی مردم ایران در طی حکومت شاه در مجموعه اسناد نهضت آزادی چاپ و منتشر گردید.

نهضت آزادی در ماجرای  قیام 15 خرداد 1342 از جمله گروه‌های سیاسی بود که از خمینی و جنبش او حمایت کردند.

 

فرجام نهضت آزادی

یکی از عوامل مؤثر در شکل گیری یک گروه و یا یک حزب، هم فکری و همسویی در اهداف است، تا زمانی که این عامل استمرار داشته باشد، حزب یا گروه موفق خواهد بود; ولی اگر هدف ها متغیر و از هم جدا باشد و هر یک از اعضا هدف خاصی را دنبال کند، گروه و حزب از هم خواهد پاشید، چون افکار و اندیشه ها هدف واحدی را دنبال نمی کنند و موجب اختلاف و انشعاب خواهد شد. البته در برخی از موارد انشعاب ریشه در اختلاف ندارد، بلکه گروه منشعب شده حافظ اهداف گروه مرکز و مورد حمایت آن خواهد بود.

نهضت آزادی یکی از احزابی است که با حضور تعدادی از افراد مذهبی و علمی تشکیل شد و هدف مشترک آنها مبارزه ی سیاسی و فرهنگی با رژیم طاغوت و دفاع از آزادیخواهی و اسلامگرایی و استقلال مردم ایران بوده است. برخی از منابع یکی از علل شکل گیری این حزب را اختلاف رهبران تشکیل دهنده ی آن با رهبران جبهه ی ملی و نهضت مقاومت ملی دانسته اند، و نویسنده ی کتاب خط سازش ممانعت از عضویت مهندس بازرگان در هسته ی مرکزی جبهه ملی را علت تشکیل این حزب دانسته است. برخی از تحلیل گران و محققین، معتقدند که جبهه ی ملی اساس نهضت آزادی و نهضت مقاومت ملی بوده است; بنابراین در تاریخ 25/3/1340 نهضت آزادی از جبهه ی ملی منشعب شد.

نهضت آزادی چون ریشه در جبهه ی ملی و افکار مصدق داشته و در طول آن قرار گرفته بود، همواره بر اهداف جبهه ی ملی تأکید ورزیده و برخی از رهبران آن مثل بازرگان بارها گفته اند که ما مصدقی هستیم و مثل او فکر می کنیم. تنها تفاوتی که بین نهضت آزادی و نهضت مقاومت ملی و جبهه ی ملی وجود دارد، گرایش ضعیفی است که نهضت آزادی نسبت به دین دارد برخی از اعضای نهضت آزادی یکی از علل گرایش به مذهب را از بین بردن حساسیت مذهبیون نسبت به نهضت آزادی دانسته اند، و گفته اند: اسلام را به خاطر آلرژی داشتن بعضی افراد آورده اند.

از همان آغاز تشکیل نهضت، جریان های مختلفی در آن وجود داشت. 1. جریان مذهبی طالقانی و سحابی و شیبانی. 2. جریان سیاسی که به جبهه ی ملی نزدیک بود، مانند حسن نزیه، و 3. جریان مذهبی سیاسی بازرگان. با توجه به این گرایشات زمینه برای اختلاف کاملاً مساعد بود، چون سه فکر و گرایش با هم سازگاری نداشتند.

چنان که بعداً آیت الله طالقانی به خاطر هدفی الهی ای که دنبال می کرد به طور طبیعی از آنها جدا شد. هرچه زمان، جهت و شکل مبارزه با نظام سیاسی حاکم روشن تر، و رویارویی با نظام حاکم شدیدتر می شد، افراد به حسب گرایشات و اهداف خود از حزب نهضت آزادی جدا می شدند، جدائی و اختلافات فردی، سبب انشعاب گروهی نمی شد، اما اگر گروهی از اعضای نهضت به خاطر اختلاف با جهت و شکل مبارزه و یا رهبران از نهضت جدا می شدند و اقدام به تشکیل یک حزب و گروهی می کردند، انشعاب محقق می شد. با توجه به این که در دوره ی جوانی و دانشجویی روحیه ی مبارزه بسیار زنده است گروه های مختلفی (مثل مارکسیست ها) با سوء استفاده از این احساسات به فعالیت می پرداختند; چنان که احتمال داشت برخی از دانشجویان با گرایشات کمونیستی جذب نهضت آزادی شوند. بر این اساس چنان که مهندس میثمی در خاطراتش می گوید: ما چندین نفر بودیم که دنبال آگاهی بیشتر بودیم و نسبت به برخی فعالیت های نهضت آزادی اعتراض کردیم. همین اختلافات ابتدایی بود که در سال 44 عده ای که معتقد به مبارزه ی مسلحانه با نظام حاکم بودند را مصمم نمود تا یک سازمان مسلح را تشکیل دهند; درحالی که رهبران نهضت آزادی به فعالیت و مبارزه ی فرهنگی تأکید میورزیدند! برداشت های غلط افراد غیر متخصص از متون دینی نظیر نهج البلاغه، آموزش های مارکسیستی و آموزش های ناصحیح و غیرمتقن درباره ی مذهب، این گروه را بر آن داشت تا با یک فکر و گرایش مارکسیستی و منحرف به اسلام و مسائل مذهبی نگاه کنند.

یکی از گروه های منشعب از نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بود که در سال 1348 جدا شدند و 5 عضو داشت; از جمله: محمد حنیف نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان. بعد از آنها گروه های دیگری نیز از آن منشعب شده اند، بر اساس برخی از گزارشات، گروه فدائیان خلق که گرایشات کاملاً کمونیستی داشتند و گروه سیاهکل نیز به نهضت آزادی وابسته بوده که البته بعداً از آن جدا شده اند بر اساس گزارش برخی از منابع، اعضای فعال اسلامگرای جدا شده از سازمان مجاهدین خلق و گروه های هفت گانه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تأسیس نمودند.

در کتاب علائم بیان واقعیت هستند فدائیان خلق، گروه سیاهکل، مجاهدین خلق، حزب مردم ایران و حزب ملل اسلامی و جاما از جمله فرزندان خلف نهضت آزادی شمرده شده اند که به مبارزه ی مسلحانه می پرداختند. در این میان، دکتر شریعتی به مبارزه ی ایدئولوژیک پرداخته است. بیش تر این احزاب، بعد از 15 خرداد 42 تشکیل شدند; زیرا در سال 42 که قیام خونین مردم ایران جدی تر شد، سران نهضت آزادی هم چنان به فعالیت فرهنگی معتقد بودند، و حال آن که برخی از جوانان دانشجو با الهام از مبارزان چریکی جهان نظیر کاسترو و علاقه ی مفرط به چریک های کمونیستی و مطالعه ی آثار آنها، افکار آنها را به سوی اندیشه های انحرافی و به مبارزه ی چریکی و مسلحانه کشاند; چنان که برخی از افراد نهضت آزادی درباره انشعاب این احزاب از نهضت آزادی چنین گفته اند: امروز نهضت آزادی بخش ملت ما، به یمن برکت فداکاری ها و خون شهیدان عزیز از مجاهدین و فدایی، بر مرحله ی خونین وارد شده، علی رغم شهادت بیش از 200 تن از بهترین فرزندان خلق ما از فدایی و مجاهد...» .

در پایان به این نتیجه می رسیم که نهضت آزادی با گذشت زمان از آرمان های اصیل و ارزش های انقلاب اسلامی فاصله گرفته، و با وجود گرایش های فکری مختلف دچار انشعاباتی شده که منفورترین آن جریان فکری سازمان منافقین است. این گروه با ارتکاب خیانت های بزرگ بر علیه جهان اسلام و ملت شریف ایران و همکاری با استکبار جهانی هیچ جایگاهی در بین مردم ندارد. از جمله جنایات این گروه عبارت اند از:

1.    ترور شخصیت ها و اندیشمندان بزرگ کشور; مثل شهید بهشتی و شهید مطهری

2.    همکاری با دشمنان ملت ایران، به ویژه آمریکا و صهیونیسم

3.    همکاری با رژیم بعثی در جنگ هشت ساله علیه ایران که بسیاری از جوانان پاک این مرز و بوم را به خاک و خون کشیدند و تأسیسات اقتصادی و زیربنایی را ویران نموده و مانع پیشبرد اهداف انقلاب بزرگ مردم ایران شدند

4.    همکاری با حکومت بعثی عراق در ترور مراجع تقلید بزرگ جهان اسلام و شرکت در عملیات تخریبی حوزه ی مقدس نجف و مشاهد متبرک و مراکز فرهنگی شیعه در عراق; که یکی از مراکز مهم تشیع محسوب می شود

5.    انجام فعالیت های ضد فرهنگی بر علیه ارزشهای اسلامی و بدنام کردن مسلمانان به اعمال خشونت آمیز مثل ترور

6.    اغفال جوانان

امروزه نیز برخی از اعضای این نهضت با هم دستی منافقین در مقابل نظام اسلامی کارشکنی و مخالفت می نمایند. و از نظر فرهنگی و سیاسی بر علیه فرهنگ اسلامی و تمامیت و استقلال سیاسی به فعالیتهای تخریبی ادامه می دهند و در داخل و خارج مشکلاتی را برای جمهوری اسلامی به وجود می آورند و با همه ی این خیانت ها مدعی میهن دوستی و مذهبی بودن هستند. که معنای نفاق و منافق همین است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع:

·        کتاب جریان شناسی جمهوری اسلامی -پژوهشگران اندیشکده راهبردی تبیین

·        کتاب بررسی تحلیلی نهضت آزادی ایران-اسدالله بادامچیان

·        www.hawzah.net

·        www.tarikhirani.ir

·        www.22bahman.ir

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 14
  • بازدید سال : 363
  • بازدید کلی : 12,597