Archive of SID
تحقيقات تاريخ اجتماعي،
پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي159
- سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391 ، صص 135تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطه
عليرضا ملائي تواني
*چكيده
اگرچه بررسي ريش ههاي پيدايش انقلاب مشروطه همواره ايده اي جذاب و قابل
تأمل بوده، اما تاكنون تلاشي جدي براي تبيين نظري انقلاب، دست كم در زبان
فارسي، صورت نگرفته است
. به همين سبب اين مقاله م يكوشد عللاجتماعي اقتصادي وقوع انقلاب مشروطه را در چهارچوب نظرية كاركردگرايي
چالمرز جانسون تبيين كند
.اين نظريه مبتني بر تعادل و هم بستگي اجتماعي است و اعتقاد دارد اگر نظام
اجتماعي از حفظ تعادل خود در برابر پديده ها ي نوين و شرايط محيطي ، كه از
درون و بيرون آن را تحت تأثير قرار مي دهند، ناتوان باشد؛ دست خوش تزلزل و
بحران مي شود و راه براي انقلاب و تحول هموار م يشود
. اين عدم تعادل در عهدقاجار، از يك سو در پي مواجهة جامعه و حكومت ايران با غرب و از سوي ديگر،
با انجام اصلاحاتي كه به تقابل سنت هاي بومي با ارزش هاي مدرن انجاميد، فراهم
آمد و پيرو آن نظم كهن از هم گسيخت و انقلاب مشروطه شكل گرفت
.كليدواژه ها
: انقلاب مشروطه، نظرية كاركردگرايي چالمرزجانسون، جامع ة سنتيقاجار، ريش ههاي اجتماعي اقتصادي
.1.
مقدمهمواجهه با تمدن غرب، در دوران قاجار، زمينه ساز عصري جديد بود و ايرانيان را بين دو
دنياي متناقض سنتي و مدرن قرار داد، دو دنيايي كه، به تعبير شايگان، يك ديگر را نفي
mollaiy@yahoo.com * عضو هيئت علمي پژوهشكدة تاريخ، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
1391/4/ 1391
، تاريخ پذيرش: 4 /2/ تاريخ دريافت: 5www.SID.ir
Archive of SID
136
تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطهتحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 139197 ).
درنتيجه، : مي كردند و جز با خشونت نم يتوانستند ه مزيستي كنند (شايگان، 1380ايران به عرصة كشاكش دو جهان بيني، دو تفكر، و دو فرهنگ متفاوت تبديل شد و پيامد
بود كه به تدريج تمامي عرصه هاي حيات ايرانيان را درنورديد
. « تغييري » اين روياروييهدف اين مقاله بررسي روند تاريخي اصلاحات، بيان رخدادهاي تاريخي ، و يا طرح
انديشه ها ي سياسي نيست، بلكه منظور مطالعة پيامدهاي مواجهة ايرانيان و مدرنيتة غربي، با
استفاده از روش كاركردگرايي، و تأكيد بر تأثير اين برخورد بر وضعيت اجتماعي
اقتصاديكشور و، در ادامه، انقلاب مشروطه است
.بنابراين، پرسش اصلي اين است كه ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطه چرا و
چگونه فراهم آمد؟ چه مسائل و عواملي در پديداري آن دخيل بود؟ چگونه مي توان اين
موضوع را بر اساس الگويي نظري تبيين كرد؟ براي پاسخ به اين پرسش ها مقالة حاضر
درصدد است، با بهره گيري از نظرية كاركردگرايي چالمرز جانسون، ضمن بررسي اين پديده،
به الگو يي كلي ، و در عين حال ساده تر ، براي تبيين انقلاب مشروطه دست يابد و
علت شناسي هاي مورخان و محققان پيشين را در ساختار نظري منسجم تري دسته بندي كند
.2.
طرح يك مدل نظريبر مبناي نظرية كاركردگرايي انقلاب، شناخت ريش ههاي انقلاب در گرو شناخت عوامل
تداوم دهندة نظم سياسي و تعادل اجتماعي در جامعة پيش از انقلاب است
. تغييرات مؤثر درتعادل اجتماعي دو گونه اند
: تغييرات ادواري و تغييرات خطي. تغييرات ادواري دردوران هاي مشخصي تكرار م يشوند، مانند ركود اقتصادي و جنگ ؛ اما تغييرات خطي
معمولاً برگشت ناپذيرند مانند رشد علوم و فنون، ظهور طبقة اجتماعي جديد، تشكيل دولت
مطلقه، و مانند آن
. تغييرات ادواري ممكن است با تصميم هاي سياسي متوقف گرد ن د، اماتغييرات خطي معمولاً بازگشت ناپذيرند
. بي شك از تركيب تغييرات ادواري و خطي مي توان.(198 - 197 :
به علل كوتاه مدت و درازمدت انقلاب ها پي برد (بشيريه، 1382علل درازمدت يا بنيادي از سنخ تغييرات خطي اند و معمولاً در گذر زمان ، و گاه
حدود يك قرن قبل از وقوع انقلاب، شكل مي گيرند ، اما علل كوتاه مدت در حكم
جرقه ها ي انقلاب اند و در آستانة انقلاب پديدار مي شوند
. ريشه و مبدأ اصلي علت هايبلندمدت و كوتاه مدت انقلاب مشروطه در كنش و واكنش با غرب شكل گرفت كه در
ادامة مقاله به برخي از ابعاد مهم آن اشاره مي شود
.www.SID.ir
Archive of SID
عليرضا ملائي تواني
137تحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391كاركردگرايان جامعه را چون پيكري واحد و داراي هويتي متمايز از افراد مي دانند كه
به شكلي منسجم و هماهنگ همة فعاليت هاي خود را بر تعادل و توازن بنا كرده است
.آن ها، بدون انكار تضاد ها و كشمكش هاي دروني جوامع ، معتقدند مجموعه اي از
هنجارها، ارزش ها، گروه هاي حاكم بر نحوة عملكرد افراد، و نقش ها موجب ه م بستگي
اجتماعي، ثبات، و تعادل جامعه مي شود
. از اين منظر ، تغيير و نوسازي، كه استحكاماجتماعي جامعة سنتيِ مواجهه با مفاهيم و ديدگاه هاي نو را به مخاطره مي افكند، به اشكال
گوناگون رفتار جمعي و مشترك جامعة سنتي را تهديد مي كند و از اين طريق هم بستگي
آن را مي گسلد و موجب كشمكش اجتماعي سياسي مي شود
.از نگاه كاركردگرايان چهار عامل تأثيرگذار، ارز شها و هنجارها و نقش ها و
51 )
و : اجتماعات، در گذر زمان باعث هم بستگي جامع ه مي شوند (بشيريه، 1383كنش هاي اجتماعي تحت تأثير چهار خرده نظام صورت مي پذيرند
:الف
) نهادهاي ديني كه مسئوليت ثبات اخلاقي و ارزش هاي فرهنگي را برعهده دارند؛ب
) نهادهاي حقوقي كه هنجارها و قوانين اجتماعي را تنظيم مي كنند؛ج
) نهادهاي اقتصادي و اجتماعي؛د
) نهادهاي سياسي.تمامي اين نهادها در پيوند با يك ديگرند و بر هم اثر متقابل مي گذارند، از اين رو در
.(241 :
هر تحول اجتماعي زنجيره اي از علت ها وجود دارد (توسلي، 1374از منظر كاركردگرايي انقلاب حاصل بروز ناهنجاري و ا ز دست رفتن ارزش هاي
حاكم است و مادام كه جامعه تعادل خويش را حفظ كند، و قادر به حل تضادها باش د،
از خطر انقلاب مصون است، اما اگر اين تعادل از دست رفت، از هم گسيختگي و
انقلاب آغاز مي شود
.افزون بر ارز شها ت أثيرات محيطي ، مجموع ه اي از عوامل جغرافيا يي، اقتصادي،
بين المللي، و ساير جنب ههاي زندگي روزمره، نيز بر اين فرايند اثر مي نهند
. اگر نظاماجتماعي بتواند اين تعارض ها را در قالب فعاليت هاي متعارف خود تعريف كند، ثبات و
بقاي خود را تضمين كرده است، اما اگر اين تعار ضها بر مبناي ارزش هاي جامعه حل و
.(50 - 49 :
فصل نشود، به خشونت منتهي خواهند شد (جانسون، 1363بديهي است كه حالت تعادل وضعيتي ايستا نيست و معمولاً منوط به آ ن كه ساخت
ارزشي جامعه قادر به وفق دادن خود با تغييرات محيطي باشد، ساختار جامعه از طريق انجام
www.SID.ir
Archive of SID
138
تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطهتحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391اصلاحات متحول مي شود؛ با اين حال هنگامي كه مقابله با وضعيت تغيير وراي ظرفيت نظام
.(
اجتماعي باشد انقلاب رخ مي دهد (همان: 67منابع تغيير يك نظام اجتماعي متعادل چهار گونه است
:الف
) منابع بيروني تغيير ارزش ها مانند بروز انقلاب و يا اصلاحات در كشورهايهمسايه، تأثير نظام جهاني، ورود ارزش ها و عقايد و رفتار هاي خارجي به كشور، استعمار ،
علم و آگاهي، تأثير رسانه ها و وسايل ارتباط جهاني، فعاليت سازمان هاي بين المللي، تماس
فرهنگي از رهگذر مسافرت و تحصيل در خارج، رونق داد و ستد، و توسعة روابط سياسي
.(
با كشورهاي ديگر (همان: 74ب
) منابع دروني تغيير ارزش ها مانند تغيير در باورها و نگرش هاي سياسي، عقلاني شدنامور، بازنگري در انگار ههاي ديني، پذيرش انديشه ها و پيشرفت هاي جديد، ايجاد صنايع و
حرفه هاي نوين، و تغيير در نظام آموزشي
.ج
) منابع بيروني تغيير محيط مانند افزايش نهادهاي آموزشي جديد ، توسع ة تجارت ،ورود صنايع و مشاغل و مهاجرت به دنياي خارج و افزايش تعامل با دنياي بيرون ، ظهور
بدعت گران داخلي و مناديان تقليد از غرب، و ظهور فرهنگ و ايدئولوژي ها ي غربي
.د
) منابع دروني تغيير محيط مانند افزايش شهرنشيني، افزايش جمعيت ، مهاجرت هايوسيع داخلي، و پيدايش گروه هاي اجتماعي جديد مانند ظهور مصلحان و روشنفكران در
درون جامعه
.بدين سان، هنگامي كه جامعه از حالت تعادل بيرون مي رود انگيزه هاي نهفته براي تغيير
ساختار موجود آشكار مي شوند و افراد جامعه به گروه ها و جريان هاي متفاوت و گاه
متضاد تقسيم مي شوند؛ عوامل ثبات دهندة ساخت ارزشي جامعه متزلزل مي شود و در اين
فضا ايدئولوژي انقلابي م يتواند بين جريان هاي رقيب و موازي نوعي ائتلاف ايجاد كند
.( (
همان: 87از ديدگاه كاركردگرايي، و با توجه به آن چه گفته شد، هر دگرگوني و امر اجتماعي كه
بتواند در ساخت ارزشي جامعه تغييري پديد آورد، و يا به گونه اي تعادل آن را برهم زند ،
مي تواند در زمرة عوامل بروز انقلاب تلقي شود
. انقلاب در جوامعي رخ مي دهد كه سرعتو تعداد تغييرات جوا بگوي نياز جامعه نيست، با اين حال مادامي كه ارزش هاي جامعه با
واقعيات محيطي آن سازگار است انقلاب رخ نمي دهد
.در عهد قاجار و به دنبال برخورد با غرب، و آسيب ديدن انديشة ظل اللهي، شكاف
www.SID.ir
Archive of SID
عليرضا ملائي تواني
139تحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391فزاينده اي در باورها و رفتارهاي سياسي پديد آمد
. در عرصة اقتصادي نيز با اعطاي امتيازاتانحصاري، انهدام صنايع داخلي، افزايش وا مها ، و
... ورشكستگي اقتصادي رخ داد و درعرصة فرهنگي و اجتماعي با گسترش آگاهي ، به ويژه توسعة مدارس نوين، افزايش
رفت و آمد به غرب، تأسيس روزنامه ها ، ترجمة آثار متفكران و محققان اروپايي، رمان ها ، و
انتشار آثار روشنفكران ايراني امكان مقايسة جامعة ايران با غرب پيشرفته فراهم آم د و بر
دامنة نارضايتي ها افزوده شد
. انجام اصلاحات براي برو نرفت از بحرا نهاي موجود خودسرآغاز تغييرات و تنش هاي ديگري بود كه به زايش طبقات اجتماعي جديد و رويارو يي
با حكومت انجاميد و سرانجام بسترهاي اجتماعي اقتصادي انقلاب را فراهم آورد
.3.
جامعة ايران پيش از انقلاب مشروطهبيان گر وي ژگي مردم ايران و شالودة هويتي آنان
« رعيت » تا پيش از انقلاب مشروطه، مفهومبود و مفهوم اطاعت مطلق از يك حكومت پدرسالارانه و شبه دين گرا را تداعي م ي كرد
.رعايا همچون جماعتي غلام و بنده هيچ دخالتي در سرنوشت خويش نداشتند، جان و مال،
چون حيوانات اهلي خار
» عقيده، و انديشة آنان دست خوش اميال سيري ناپذير شاه بود و.(45 /1 :
ملك زاده، 1371 ) « مي خوردند و بار مي بردندساختار سياسي بر خودكامگي مبتني بود و شاه عمود خيمة آن محسوب مي شد و راه و
رسم ايلياتي و علاقه به زندگي چادرنشيني و شكار در وجود شاه ريشه دوانده بود
. بلافاصلهپس از شاه انبوهي از شاه زادگان، حكمرانان ايالات، و مقامات ديواني و لشكري قرار داشتند
.سران ايلات در سلسل همراتب بعدي جاي م يگرفتند و همواره ميان آن ها منازعه و رقابت
جريان داشت، البته روحانيت نيز قدرتي مهم، مسلط، و تعيي نكننده محسوب مي شد
.ناكامي در ايجاد نظام اداري متمركز بيان گر تمايل و توانايي گروه هاي محلي به حفظ
استقلال بود
. قاجارها، بدون توان نظامي و اداري و با مشروعيت ناچيز، تنها با ايجاداختلافات گروهي، در جامعه اي چندپاره و پراكنده، اين نظام را حفظ م يكردند
(آبراهاميان،53 ).
ساختار سياست داخلي به شيوة سلجوقيان و نظام اداري به روش صفويان :1380پي ريزي شده بود و در برخورد با تمدن جديد، سرسختانه و نوميدانه، مي كوشيد ساخ تار
كهن خود را حفظ كند
.6
ميليون نفري ايران حدود يك سوم - در آستانة قرن نوزدهم، از جمعيت حدود 5بيابان گرد و مابقي يك جانشين بودند
. از يك جانشينان تنها بيست درصد در شهر و مابقي درwww.SID.ir
Archive of SID
140
تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطهتحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391روستا مي زيستند و به عبارت روش نتر نزديك به هشتاد درصد از جمعيت اسكان يافت ة
.(102 :
كشور در روستاها به سر مي بردند (زيباكلام، 1377اقتصاد ايران معيشتي و كاملاً خودكفا بود، يعني همة نيازهاي خود را تأمين مي كرد، اما
به سبب فقدان امكانات ارتباطي مناسب، نبود راه ها ي مطمئن ، فقدان امنيت و پراكندگي
مراكز توليدي و تجاري، تبادل كالا فقط در صورت توليد مازاد رخ مي داد
. درنتيجه، انباشتسرمايه صورت نمي گرفت
. همين عوامل سبب مي شد اگر در نقاطي از ايران كمبود موادغذايي يا قحطي پديد آيد، ارسال مواد غذايي به آن امكا نپذير نباشد
. اين موضوع بارهاموجب مرگ و مير گسترده در ايران شده بود
. اين اقتصاد جدا و دور از اقتصاد جهاني قرارداشت و تجارت خارجي آن بسيار محدود بود
.از منظر فرهنگي نيز تنها پنج درصد از ايرانيان باسواد بودند كه عمدتاً به درباريان،
روحانيان، و برخي از بازاريان محدود م يشدند و در ميان ساير اقشار سواد داشتن استثنا بود
.ايرانيان تقريباً از دگرگوني هاي غرب مانند رنسانس، اكتشافات جغرافيايي و كشف قاره ها ي
جديد، انقلاب صنعتي، و انقلاب كبير فرانسه بي خبر بودند
.زندگي با اصول بدوي اقتصادي، بدون وجود راه هاي مناسب و راه آهن و كارخانه ، با
طبقة كارگر، و بدون آشنايي مردم با منافع و مصالح طبقاتي جريان داشت
. بار سنگينماليات بر دوش مردم سنگيني مي كرد
. دهقانان يك دهم محصولات خود را به خان ويك دهم ديگر را به حكومت مي دادند و اگر با وسايل شخصي ب ه كشت م يپرداختند، بايد
%33
از محصول را به مالك مي پرداختند. اگر مالك بذر، گاو، و ابزار كشاورزي را در اختيار14 ).
وضعيت : زارع قرار مي داد، 85 % از محصول را م ي برد (پاولويچ و ديگران، 1357زندگي دهقانان چنان سخت بود كه غالباً براي رهايي از چنگال مالكان ستم گر خود را به
تيول اشخاص عالي منصب درمي آوردند
(همان).از منظر اجتماعي اقتصادي جامعة ايران داراي چند طبقة بانفوذ و قدرتمند پيشامدرن
بود كه در فرايندهاي سياسي اجتماعي نقشي مسلط داشتند
. اين طبقات شامل روحاني ان،زمين داران، سران ايلات و عشاير، شاه زادگان، طبقة رو به رشد بازرگانان ، و طبق ة در حال
ظهور روشنفكران بودند
. از آن جا كه اين طبقات بخشي مهم از جامع ة ايران را نمايندگيمي كردند هيچ تحولي بدون مشاركت آن ها صورت نمي گرفت
. وفاداري اين طبقات وپايداري پايه هاي حكومت منوط به برآورده شدن خواسته هاي ايشان توسط حكومت بود، اما
جدال آن گاه آغاز شد كه پادشاه خواست منافع خويش را به زيان رقيبانش
(يعني طبقاتwww.SID.ir
Archive of SID
عليرضا ملائي تواني
141تحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391252 ).
اين گروه ها ، هم از نظر نحوه و چگو نگي : ياد شده) افزايش دهد (برار، 1353اثرگذاري بر تحولات كشور، و هم از جهت هدف هايي كه دنبال مي كردند، بسيار ناهمگون
بودند، اما در پي افزايش تعامل با غرب و ورود دستاوردهاي نظري و عملي مدرنيته به
ايران، و آشكار شدن ناكارامدي حكومت قاجار، اين طبقات نيز خواهان تغيير وضع موجود
شدند و با همكاري هم انقلاب را رقم زدند
.4.
غرب و نظام آموزشي ايران: تحول فرهنگيتا روزگار قاجار تعليم و تربيت در مكتب خانه ها توسط روحانيان و با تأكيد بر علوم ديني
صورت مي گرفت
. تعداد باسوادان و فرص تها و امكانات آموزشي بسيار محدود بود وكتاب خانة عمومي اساساً وجود نداشت؛ كتاب خانه هاي خانگي نيز بسيار اندك و محدود به
چند جلد
قرآن و ديوان شعر بود و به غ ي ر از كتاب خان ة چند امامزاده و قصر پادشاه.(194 :
كتاب خانة ديگري وجود نداشت (پولاك، 1368به نوشتة پولاك، آموزگار دارالفنون، اطلاعات ايرانيان از جغرافيا فوق العاده سطحي و تابع
تعاليم منسوخ بطلميوسي بود، زمين مسطح تصور م يشد كه گرداگرد آن را دريا پوشانده
است و از اروپا، جز نام مللي كه با آن ها در تماس بودند، اطلاعي نداشتند
(همان: 190 ). همةعلوم در مراحل ابتدايي قرار داشتند، كيمياگران مدعي تبديل فلزات بودند، در نجوم نيز مانند
دورة قرون وسطي به سعد و نحس، طالع بيني، تعيين اوقات شرعي، و
... اعتقاد داشتند . درنگارش نيز زياده گويي، پيچاندن مطالب، و كاربرد كلمات مترادف رواج داشت
(همان :198 ).
به سبب حرمت تشريح كالبد انسان، و نجس شمردن آن، تدريس علم تشريح - 197غير ممكن بود
(همان: 397 ). هنر نقاشي هيچ رشدي پيدا نكرده بود و، چون دين اسلام.(172 :
نقش صورت انساني را جايز نمي شمرد، همچنان در مراحل اوليه بود (اليويه، 1371با گسترش آموز شهاي نوين، كه از منظر معرفت شناسي مبناي بشري و دنيايي داشت،
علوم متداول در ايران، كه اكثراً مبناي شرعي و آسماني داشتند، رفته رفته در معرض ترديد و
تزلزل قرار گرفتند
. چنان كه دو ديدگاه متفاوت و متعارض شكل گرفت؛ برخي بر اين باوربودند كه با فهم درس تتر
قرآن ضرورت نوسازي در نظام آموزشي توجيه پذير است، امابرخي ديگر با توجه به مباني فلسفي متفاوت تعليم و تربيت در اسلام و غرب معتقد بودند
همين امر موجب منازعة مستمر دو تمدن و نهايتاً نابودي نظام آموزشي اسلامي مي شود
.(178 - 176 : (
اسعدي، 1377www.SID.ir
Archive of SID
142
تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطهتحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391دارالفنون، ديگر نهادهاي آموزشي، و نيز اعزام دانشجو به خارج، دست كم در سه سطح،
جامعه و حكومت ايران را تحت تأثير قرار دادند؛ نخست موجب تحول عقلاني جامعه و
تضعيف علوم سنتي آن زمان شدند؛ دوم از طريق نگارش و ترجمة آثار علمي جديد دامن ة
دانش غربي در كشور را وسعت دادند و دريچه اي به سوي علوم و تفكر نوين گشود ند؛
سوم صنف تازه اي از دانش آموختگان پديد آوردند كه عمدتاً نوگرا، تحول خواه، و روشنفكر
355 ).
اين نسل نوظهور در بينش و روش با هم قطاران قديم - 354 : بودند (آدميت، 1362خود تفاوتي شگرف داشتند و با ورود به نظام اداري و اجرايي كشور تضاد را در متن نظام
سياسي افزايش دادند
.با توسعة تدريجي مدارس جديد، و جذب آموزگاران كار كشته، اين بحران ابعاد تاز ه اي
يافت
. معلمان سرخانه، كه غالباً از طلاب مدارس قديم بودند ، بيكار شدند و به علتوابستگي شان به روحانيت پاي اين نهاد نيز به دشمني با مدارس جديد گشوده شد
. علاوه برآن علما به بهانة مخالفت با آموزش هاي غير اسلامي نيز در راه توسعة اين مدارس تنگناهاي
396 ).
گردانندگان اين مدارس - 395 : زيادي ايجاد كردند (اعتمادالسلطنه، 1368مي كوشيدند با تقويت جنبة مذهبي از جمله برگزاري نماز جماعت، كلا س هاي
قرآ ، ن و.(15 :
مراسم وعظ و ذكر مصيبت خود را از تير تهمت روحانيان برهانند (بهرامي، 1363مدارس ميسيونري ميدان ديگري براي آموزش هاي نوين بود
. در اين مدارس براينخستين بار آموزش دختران، تعليم و تربيت اقليت ها ، و آموزش به زبان خارجي مورد توجه
قرار گرفت و الهام بخش نوگرايان در توسعة نهادهاي آموزشي جديد شد
.نظام آموزشي ايران با روي كار آمدن امين الدوله در مسير تازه اي قرار گرفت، زيرا وي راه
نجات كشور را گسترش آموزش و سواد همگاني مي پنداشت
. در دورة او انتشار روزنامه وكتاب رونق گرفت و با تأسيس انجمن معارف يك نهضت مدرس ه سازي به راه افتاد و
كتاب خانه هاي زيادي، و در رأس آن كتاب خان ة ملي ، داير شد
. روزنامه ها ي تندرو وآزادي خواه خارج از كشور از جمله
حب لالمتي ، ن ثري،ا و پرور شآزادانه وارد كشور شدند. بهتعبير براون اين روزنامه ها مهم ترين عوامل پديد آورند ة نهضت انقلابي و منادي عدم
.(155 :
رضايت و نفرت عمومي از شيوة ادارة كشور بودند (براون، 1355افزون بر روزنامه ها، چندين مدرسه، كتا بخانه، محفل فرهنگي، دارالترجمه، كلاس هاي
شبانه براي اكابر، و
... داير گرديد. به دنبال آن موجي از هياهوي تجددخواهي ووطن دوستي ب ه راه افتاد و وزارت انطباعات نيز با هدف نشر كتا بهاي تازه، ترجم ه هاي
www.SID.ir
Archive of SID
عليرضا ملائي تواني
143تحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391جديد، و گسترش آگاهي همگاني از نو سازماندهي شد
. نتيجة اين تلاش ها در قرن نوزدهمانتشار بالغ بر
160 عنوان اثر در حوزه هاي گوناگون نظامي، پزشكي، ادبي، و تاريخي بود .خوانندگان اين آثار نا خود آگاه شاهان خود را با مشهورترين فرمان روايان اروپا و وضعيت
.(75 :
اقتصادي ايران را با اقتصاد كشورهاي غربي مقايسه مي كردند (آبراهاميان، 1380رفته رفته آموزش، در سه دهة پاياني قرن نوزدهم، محور و پي ششرط همة اصلاحات
قلمداد شد و هدف آن نه تربيت كادر اجرايي، بلكه سوادآموزي همگاني بود
. از اين رو،هواداران اصلاحات در اقدامي خودجوش و ابتكاري چندين مدرسة جديد در شهرهاي
بزرگ داير كردند و مردم، به مثابة مخاطب و منبع طرح هاي اصلاحي ، به جاي فرزندان
اشراف مورد توجه قرار گرفتند
. استقبال گسترده از مدارس نوين گواه چيرگي مطلقكه بر ،
« رشديه » آموزش هاي غربي بر دانش هاي سنتي موجود بود . با ورود مدارسآموزش الفبا از راه آوا شناسي تأكيد داشت، ضربه اي مهلك بر پيكر مكتب خانه هاي سنتي
وارد آمد، زيرا مدارس جديد جانشين نظام آموزشي قديم بودند نه مكمل آن و اين
گسستي آگاهانه از گذشته و تلاش براي در انداختن طرحي جديد براي آينده بود
.با توسعة سطح سواد، مطالعة سفرنامه ها با استقبال فزايند ه اي مواجه شد
. علتمحبوبيت سفرنامه ها مطالب مندرج و مرتبط با تضاد هاي ايرانيان با غرب و ارزش هاي
اروپايي بود كه مي كوشيد با نگارش متوني قابل فهم و تعيين معاد لهايي براي واژگان
جديد، ضمن آگاهي بخشي دربارة مفاهيم نا شناخته، تصوير رسايي از مدنيت غربي و
پيشرفت هاي علمي و فني آن ارائه كند و رويكردي انتقادي به وضع موجود بگشايد
11 )
و از اين طريق بستر فرهنگي لازم براي تغيير و نوسازي سياسي : (فراگنر، 1377اجتماعي فراهم آورد
. از معروف ترين سفرنام ههاي آن عهد مي توان از سفرنامة ابوطالباصفهان
، ي سفرنامة ميرزا صالح شيراز ، ي سفرنامة خسرو ميرز ،ا تحف ةالعال م عبدالطيفشوشتري،
مرآت الاحوال احمد كرمانشاهي، حير تنامه ابوالحسن خان ايلچي، شرحمأموريت آجودانباش
، ي و ... ياد كرد.تأثير غرب در نهادها و ساختار آموزشي كشور تا جايي افزايش يافت كه حتي در
برخي محافل روشنفكري، و از سوي برخي از مناديان آموزش هاي نوين انديشه ، اصلاح
و تغيير خط مطرح شد
. از نگاه اين جريان الفباي دشوار عربي يكي از موانع آشكار اخذدانش و فنّاوري اروپايي قلمداد مي شد
. مبتكر اين انديشه در جهان اسلام ميرزا فتحعليآخوند زاده بود و در ايران و عثماني هواداراني يافت
. بديهي است در صورت بروز چنينwww.SID.ir
Archive of SID
144
تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطهتحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391تحولي پيوندهاي علمي و فرهنگي با گذشته گسسته مي شد و جايگاه روحانيت و متون
ديني به شدت آسيب مي پذيرفت
.بدين سان، با توسعة نظام آموزشي نوين در ايران، نظام سنتي تضعيف شد و تحو لي
فرهنگي شكل گرفت
. رويارويي اين دو نظام و هواداران آ نها از رويدادهاي تلخ عهدقاجار و در همان حال نشان دهندة تضادهاي مبنايي و ماهوي اين دو نظام بود كه سرانجام
تعادل نظام اجتماعي و فرهنگي كشور ر ا به هم ريخت
. بر اساس الگوي نظريكاركردگرايي منابع بيروني تغيير ارز شها و فشار محيطي زمينه را براي تحول بنياد ي تر
يعني مشروطيت فراهم آورد
.5.
اصلاحات و تغييرنوسازي از عوامل برهم زنندة تعادل اجتماعي است و اگر جامعه اي نتواند با استفاده از
ساخت هاي نوين روابط اندام وارِ متقابل برقرار كند، نارضايتي نسبت به عملكرد نهادهاي
53 ).
نوسازي زمين ة : مستقر و فروپاشيِ تعادل اجتماعي اجتناب ناپذير است (بشيريه، 1369تزلزل نظام سياسي سنتي و هنجارهاي آن را نيز فراهم مي آورد و به آفرينش منابع جديد
:
ثروت و قدرت م يانجامد و فساد را در نظام سياسي گسترش م يدهد (هانتينگتون، 137160 ).
در ادامه بينش ها، روش ها، و دانش هاي دنيا يي جانشين رفتارهاي ديني مي شود ،افسون زدايي از قدرت سرعت مي گيرد، و ستيزي تما معيار ميان مدافعان نظم پيشين و
نيروهاي نوگرا، كه از هويت جديد دفاع مي كنند، جريان مي يابد
.به طور كلي در عهد قاجار انديشة اصلاحات ابتدا از درون و سپس از بيرون نظام
سياسي آغاز شد
. اصلاحات دروني كه توسط دولت مرداني چون عباس ميرزا، امير كبير،سپهسالار، و امينالدوله صورت گرفت، بيش تر به جنبه ها ي عملكردي نظام سياسي معطوف
بود، اما اصلاحات بروني مد تها بعد و در پي ناكامي اصلاحات دروني آغاز شد و بيش تر
بر جنبه ها ي نظري، آگاهي بخشي، و بيداري سياسي معطوف بود
. از عصر سهپسالار تقريباًاين دو گونه اصلاحات هم گام و در عهد امين الدوله هم صدا شدند
.نوسازي نظامي پايدارترين دستاورد مناسبات ايران با غرب بود كه به دنبال شكس ت از
روسيه آغاز شد، اما پي شبرد اين برنامه، گذشته از سنت هاي موجود، به سبب تعارض با
منافع بخش بزرگي از شاه زادگان، بزرگ مالكان، روحانيان، و سران ايلات و محدودكردن
نفوذ ايشان در ساختار سياسي، چالش برانگيز شد
.www.SID.ir
Archive of SID
عليرضا ملائي تواني
145تحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391در اين كشاكش، اگر مخالفان مي كوشيدند پوشيدن يونيفورم غربي و تراشيدن ريش را
55 )
، عباس ميرزا نيز مي كوشيد : در تقابل با باورهاي مذهبي قرار دهند (رينگر، 1381نوسازي سپاه را سنت فراموش شدة پيامبر بخواند و براي توجيه آن به آيات
قرآ ن متوسل134 ).
راهي را كه عباسميرزا در حوزة نظامي گشود اميركبير و - 133 : شود (الگار، 1369سپهسالار، با انجام اصلاحاتي، ادامه دادند و حاصل آن ايجاد واحدهاي نظامي پراكنده به
سبك غرب و طرح چشم اندازي تازه به سوي مدرنيته و دستاوردهاي آن بود
. با اين حالاين اصلاحات نظامي به علت فقدان تأملات نظري، نبود برنامه اي عملي و جامع، و تفاوت
مباني روش ها ي مدرن با سنتي سبب روي گرداني از شيوه ها ي پيشين و ناتواني در فراگيري
آموزش ها ي جديد شد و به آشفتگي نظري و عملي انجاميد
. نه تقليد محض ازپيشرفت ها ي فني غرب امكان پذير بود و نه دفاع از روش ها ي سنتي كافي و مطلوب ؛
درنتيجه مواجهه با رشد توقف ناپذير غرب به شكاف ها ي جديد فرهنگي و اجتماعي منتهي
شد و دولت و جامعه را در مسيري ناهماهنگ قرار داد
.در اين ميان، اصلاحات اميركبير وسيع و هم هجانبه بود و بر انديشة ترقي اتكا داشت
.در حقيقت، نوعي خان هتكاني آشكار در ساختار سياسي ايران آن روز بود، وي مي كوشيد با
فساد زدايي سازمان هاي موجود را در بستري جديد كارامد سازد و در صورت لزوم نهادهاي
جديد برپا كند كه نقطة عطفي براي تغييرات بزرگ تر در كشور بود ، اما مقامات بلندپاي ة
دولتي و روحانيت درباري كه نگران ازدست دادن نفوذ و اعتبار و مقرري هاي خود بودند، و
يا به سبب گسترش تعليم و تربيت غير ديني موقعيت خويش را در خطر مي ديدند ، به
همراه دربارياني كه دستشان از سوءاستفاد هها كوتاه شده بود توطئة عزل و قتل امير را ترتيب
.(248 :
دادند (فوران، 1377به تعبير واتسون، تاريخ نگار آن عصر، امير طي دوره اي كوتاه به اندازة چندين قرن تلاش
376 ).
مرگ او : كرد و با نبوغ خود آغازگر دوران تازه اي در تاريخ كشورش بود ( 1365نشانة رويارويي و كشمكش دائمي ميان دو نوع هويت در جامعه ايران ، هويت نوگرا و
هويت واپس گرا، بود
. واپس گرايان مي كوشيدند نوسازي را به قهقرا بكشانند، با اين حالنوگرايي قدرت مندتر از آن بود كه حتي ناصرالدين شاه و سن تگرايان ديگر بتوانند آ ن را
متوقف سازند
. چنان كه پس از عزل نوري هيئتي چهل و دو نفره از دانشجويان ايراني برايآموختن علوم و فنون جديد رهسپار فرانسه شدند و نخستين طرح قانون اساسي ايران به
ضميمة مجموعه اي از قوانين اجتماعي، سياسي، و اقتصادي به شاه عرضه شد
. درادامه، دورةwww.SID.ir
Archive of SID
146
تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطهتحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 13911278 )
آغاز شد كه گفتمان اصلي آن نگاه انتقادي به وضع - سه سالة اصلاحات ( 1275.(29 :
موجود همراه با رهيافت عقلي به سياست بود (آدميت، 1356بدين سان، اصلاحات اميركبير نخستين ضربة جدي را بر پيكرة جامعه و سياست ايران
وارد آورد
. هرچند نوگرايان در اقليت بودند، اما با دفاع از شوراي دولت و مصلحت خانه راهرا براي ورود انديشه هاي جديد هموار ساختند
. اين تكاپوها بستر نظري اصلاحات را فراهمآورد تا آن كه ميرزا حسينخان سپهسالار سكان اجرايي اصلاحات را در دست گرفت
.مهم ترين برنامه ها ي وي اصلاح و بهبود شيوة حكمراني، گسترش صنايع و تجارت،
ترقي و تربيت ملت، نشر علم و مدنيت، ترويج وط نپرستي، انتشار روزنامه ها ي مختلف
با هدف افزايش آگاهي هاي عمومي، و شناخت تحولات و پيشرفت ها ي غرب بود
.(147 - (
همان: 146در حوزة اقتصاد وي كوشيد به تأسيس بانك دولتي، انتشار پول و اسكناس واحد، ايجاد
كارخانه ها ي جديد، و توسعة راه و راه آهن بپردازد و از آن جا كه پيشبرد برنام ة اصلاحات
گسترده خارج از توان دولت بود كوشيد از سرمايه هاي خارجي براي تحرك اقتصادي بهره
گيرد و با كارآفريني وسيع، زندگي مردم و در نتيجه اوضاع اجتماعي و اقتصادي را دگرگون
سازد
. از همين رو دچار خطاهايي بزرگ و البته شايستة نقد شد كه اوج آن واگذاري امتيازرويتر بود
.در اواخر دوران ناصري، شاه ديگر آن شاه سه چهار دهه قبل نبود كه به اندك رنجي
صدراعظم را به زير كشد يا ب هقتل برساند
. سرعت تحولات، افسانة قدرقدرتي شاه را درهمشكسته بود و شاه صدراعظم نافرمان را حداكثر در ملك شخص ياش حبس مي كرد
. گفتهمي شود اتابك يك بار چنان به شاه پرخاش كرد كه وي مقابل سه تن از وزرايش گريست ،
از همين رو، هنگامي كه از مرگ سپهسالار آگاه شد نتوانست شادي كودكان ة خود را پنهان
.(52 :
سازد (فشاهي، 1360اركان و ساختار اداري كه در ابتداي دوران قاجار به چند ديوان و مستولي و لشكر نويس
و حاجب و دربان خلاصه مي شد در انتها بسيار گسترده شد و به چندين وزارت خانه، نهاد
اجرايي، و چندهزار شغل و منصب حكومتي افزايش يافته بود و كارگزاران آن نه نيروهاي
سنتي قديم، بلكه طبقات متوسط و تحصي لكردگان جديد بودند
. رفته رفته رابطة حكومت وطبقات اجتماعي، تحت تأثير نوسازي و فشار سياسي اقتصادي غرب ، دگرگون شد و
هم گرايي پيشين جاي خود را به واگراي ي داد
. بدين ترتيب، اصلاحات به ضرور تيwww.SID.ir
Archive of SID
عليرضا ملائي تواني
147تحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391اجتناب ناپذير تبديل شد، با اين حال، به سبب مباني فكري متزلزل، به آشفتگي و گسست
در نظام سياسي منتهي شد و تعادل اجتماعي را در هم ريخت و، بر اساس نظري ة جانسون ،
هم بستگي اجتماعي و ارزش ها ي حاكم را مخدوش كرد و بستر را براي انقلاب آماده كرد
.6.
غرب و تحول ساختار سياسي ايراندر عرصة سياست نيز نظام پاتريمونياليسم حاكم بر ايران ، همچون ساير ساخت ها ي
جامعه، رفته رفته دست خوش تغيير شد و روشنفكران حقانيت آن را به چالش كشيد ند
.تأسيس وزارت امور خارجه نخستين تغيير مهم در ساختار سياسي كشور و نشان دهندة
ضرورت نگاه تخصص يتر به غرب و تلاش براي يافتن چهارچوبي مناسب و منطقي براي
تعامل با جهان خارج بود، اما گسترده ترين نوسازي در عرصة سياست خود را در قالب
تشكيل كابينه
(ايجاد وزارت خانه هاي جديد) به سبك غرب نماياند. هرچند اين امر بهمعناي تشكيل دولتي مسئول و پاسخ گو نبود، اما حكايت از گستردگي امور دولت و لزوم
ادارة تخصصي تر كشور داشت
. تلاش براي تدوين و اجراي قانون و نيز تشكيلدارالشوراي دولتي و مجلس مشورت خانه بازگوكنندة توجه به عقل جمعي در شكل اولية
آن بود و در ايران، با وجود باور به دولت خودكامه و اعتقاد به منشأ الهي حكومت، گامي
بلند و ر وبه جلو تلقي مي شد
.در مجموع، از منظر رويارويي سنت ها ي ايراني با غرب، دوران ناصري عصري خاص
دورة ناصرالدينشاه بحبوحة اختلاط رسوم و عادات مشرقزمين و
» : بود. هدايت مي گويد96 ).
ناصرالدينشاه قصد داشت امور نيكو را ترويج كند، اما جز :1375) « مغرب زمين بودشاهي بود مستأصل و اواخر
» : در مواردي اندك، راه بر او بسته بود. درواقع ميتوان گفتواي اگر پاي اين فرنگي ها
» : همان). از همين رو ناصرالدينشاه به درستي مي گفت ) « مايوس.(203 :
پولاك، 1368 ) « به مملكت من نرسيده بود ما از اين همه گرفتاري ها خلاص بوديمناصرالدين شاه پس از آخرين سفر اروپايي اش از ورود هر دانش و بينش تازه اي به ايران
جلوگيري كرد
. او كه چهل سال قبل دانشجو به اروپا اعزام كرد ه بود اكنون مخالفمسافرت ها ي افراد به غرب بود و ورود كتاب، روزنامه ، و هرچيزي كه موجب بيداري
.(19 - 18 /2 :
مي شد را قدغن كرد (مستوفي، 1363اما خط اولية تلگراف ايران، كه در
1864 نصب شده بود، چيزي نبود كه شاه قادر بهبستن آن باشد
. به همين سبب تلگراف از چند جنبه بر روند تحولات سياسي اجتماعيwww.SID.ir
Archive of SID
148
تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطهتحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391ايران اثر نهاد، تلگراف ايران را عضوي از جامع ة جهاني ساخت و ، با مبادل ة اخبار و
اطلاعات، شناخت طرفين از يك ديگر را افزايش داد
. تأسيسات تلگراف و لزوم ادارة آن بهسبك غربي، و در عين حال حضور مأموران انگليسي در تلگراف خانه ها و تعامل آ ن ها با
مردم و پرهيز آنان از اخاذي ها ي متداول مأموران دولتي، ايرانيان را بيش از پيش با نحو ة
عمل اروپايي آشنا ساخت
. گاه همين انگليسي ها به داور اختلافات محلي و تلگراف خانه ها734 ).
تلگراف هم در روند نوسازي : به محل بست نشيني تبديل مي شدند (كرزن، 1367ايران، هم در دگرگوني وضع كشور، و هم در استقرار نفوذ شاه و پايا ن دادن به استقلال
نسبي حكام محلي و سركردگان مرزي تأثيري كلان داشت و بعدها نيز نقش ي پررنگ در
سركوب مخالفان حكومت ايفا كرد، زيرا اخبار ناآرامي ها و سركشي ها را به سرعت انتقال
مي داد و امكان مديريت آسان تر بحران ر ا فراهم مي آورد
. در سياست خارجي نيز باامكان پذيرشدن تماس فوري با لندن، سن پترزبورگ، بمبئي ، و استانبول نقش سفراي
529 ).
البته : خارجي كاهش يافت و ديپلماسي مستقيم سرلوحه قرار گرفت (امانت، 1383تلگراف شمشيري دولبه بود و در جنبش مشروطه به مدد مشروطه خواهان آمد
.قتل ناصرالدين شاه، در مجموعة دگرگوني ها ي سياسي عهد قاجار، حادثه اي
منحصر به فرد و گوياي درك تازة ايرانيان از ساختار سياسي بود، زيرا شاه را از مقام ظل اللهي
به زير كشيد، ظلم او را با مرگ جواب داد، نشان داد عدالت لطف سلطان نيست كه بر
210 )
و معين كرد كه سلطان بايد حريم و حرمت خود : بندگان ارزاني بدارد (رجايي، 1386را پاس بدارد، زيرا كشور را مي توان با شاهي تشريفاتي و داراي قدرت محدود ، و حتي
بدون شاه، اداره كرد
.در پي شكافي كه بين نوگرايان و سن تگرايان افتاد، نوگرايان با پرداخت هزين ه هاي
تأسيس كتاب خانه هاي عمومي در تهران و تبريز، تأسيس مدرسه هاي نوين ، و توسع ة
روزنامه هايي چون
تربيت در تهران، همت در تبريز، حب لالمتي ندر كلكته، اخت ردر استانبول،پرورش
و ثريا در قاهره، و قانون در لندن به تضعيف نظام سياسي موجود پرداختند.(84 : (
آبراهاميان، 1389آگاهان سياسي و همچنين گرو ههايي نيمه رسمي چون انجمن ملي، انجمن مخفي،
مجمع آدميت، و كميتة انقلاب، كه با گردهمايي ها ي مخفيانه بر اصلاحات در دولت تأكيد
مي ورزيدند، كانون هاي بيداري رو به رشدي، در داخل و خارج ايران، بودند و با پادشاهي
مظفرالدين شاه در فضايي بازتر و با رويكردي فعالانه تر به فعاليت پرداختند
. بدين ترتيب،www.SID.ir
Archive of SID
عليرضا ملائي تواني
149تحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 1391نظام سياسي ايران، بر اساس الگوي نظري جانسون، در ميانه هاي حكومت قاجار تعادل
خود را از دست داد و تحت تأثير نيروها و منابع ارزشي دروني و بيروني و نيز فشارهاي
محيطي به اين سو و آن سو كشانده شد؛ گاه به اصلاحات تن مي داد و گاه در برابر آن
مقاومت مي كرد
. با اين همه جنبش تنباكو، مرگ ناصرالدينشاه، و مهاجر تهاي صغري وكبري نشان داد كه نظام تا چه پايه سست و متزلزل است
.عمق ستم پيشگي و بي عدالتي حكمرانان قاجار در قياس با همتايان غربي نيز ، علاوه بر
كشمكش در نظام سياسي ايران، از عوامل پيشبرد انقلاب مشروطه بود
. در ايران نه عدال تخانهو نظام قضايي مستقل وجود داشت و نه قوانين و قواعد تعيين كنندة مبناي رفتار و قضاوت
.جان و مال مردم به حدي اسير اميال و اشتهاي سيري ناپذير حكمرانان و ديوانيان و قاضيان
فاسد بود كه تأسيس عدالت خانه به يكي از خواسته هاي اصلي مخالفان دولت بدل شد
.منتقدان از طرفي شاهان را در انديشة سفرهاي پرخرج اروپايي، كه همواره هزينه هاي
سنگين آن بر گردة مردم بود، مي يافتند و از طرف ديگر مردم را در فقري جانكاه گرفتار
مي ديدند؛ مردمي كه از تأمين جاني، مالي ، و حداقل آزادي انديشه بي بهره بودند و با
گزارش هاي دروغين افراد با نفوذ همه چيزشان از دست مي رفت
. هزاران تن از اين مردم درنقاط مختلف كشور به اتهامات واهي گرفتار زندا نها بودند و با كمال بي رحمي شكنجه
مي شدند و گاه فرد گرفتار نه فقط همة دارايي، بلكه جانش را بر سر اين رفتار ها مي نهاد و
نعش او، بي نام و نشان، در گودال ها ي عميق و آميخته به آهك افكنده م يشد تا نابود گردد
.(63 /1 : (
محيط مافي، 1362در حالي كه بسياري از ايرانيان توان تشكيل خانواده اي مستقل و خودكفا را نداشتند در
حرم خانة شاه
160 زن وجود داشت كه با خدم و حشم جمعي تشان به 1200 تا 1600 نفرمي رسيد و مسائل حرم خانه چنان دردسرساز بود كه مي طلبيد وزارت خانه اي براي تمشيت
716 ).
ناصرالدينشاه از ديدار پادشاه ات ريش : امور آنان تشكيل شود (اعتمادالسلطنه، 1368كه تنها يك همسر داشت شگفت زده شد و هرگز نمي توانست به مقتضيات دنياي جديد
تن دهد
. سرجان ملكم مي گويد:ناصرالدينشاه پرسيد آيا حقيقت دارد شاه انگلستان تنها يك زن دارد؟ گفتم بله ، گفت
حتماً معشوقه ها ي زيادي دارد؟ گفتم نه، او بسيار پاك دامن و جز يك زن هرگز در خانه
نداشته است
. قاه قاه خنديد و گفت: ’در چنين سرزميني هرگز نم يخواهم شاه باشم‘ (ملكم،.(284 :1362
www.SID.ir
Archive of SID
150
تبيين ريشه هاي اجتماعي اقتصادي انقلاب مشروطهتحقيقات تاريخ اجتماعي
، سال دوم، شمارة دوم، پاييز و زمستان 13917.
غرب و اقتصاد ايراناز جنبة اقتصادي ايران تا دوران جديد داراي ساختاري راكد همراه با جماعت پراكند ة
روستايي، ايلاتي، و شهرهاي ك مجمعيت بود
. دولت سلطه اي همه جانبه بر كل فرايندهاي.(28 - 27 :
اقتصادي اجتماعي اعمال مي كرد (ولي، 1380از نظر امكانات زيربنايي در سراسر ايران حتي پنج جادة قابل استفاده وجود نداشت و
همة راه ها، حتي مسير كاروا نهاي بزرگ، كوره راه هايي نااَمن بودند و مسافرت از اين طريق
نياز مبرم به راهنما داشت
. در همان دوران، هند از راه هاي وسيع و استاندارد، كه با دانش.(56 - 55 :
روز ساخته شده بودند، بهرمند بود ( اوضاع اقتصادي ايران در قرن بيست ، م 1376بنادر ايران نيز وضعيتي ناهنجار داشت، جابجايي كالا در ايران، به علت فقدان وسايل
حمل و نقل و ناامني را هها، موجب خسارات فراوان، گراني كالا، و زيان بازرگانان و مردم
61 )
؛ در حالي كه احداث راه ها و تأمين امنيت آن ها ، تجارت داخلي و - مي شد (همان: 60بين المللي را تا چند برابر توسعه مي داد و به رفاه و اشتغال در كشور كمك مي كرد ،
بازرگانان با مشاهدة اين وضع به شدت برآشفتند و خواهان تغيير شدند
.راهزني و غارت، به ويژه هنگام حمل كالاهاي ذ يقيمت، پديده اي متداول بود
. اگرچههمه ساله مبالغي براي ايمني را هها اختصاص مي يافت، اما اين پو لها يا اختلاس م يشد و يا
با هم دستي سردستة راهزنان و عوامل دولتي به مصرف مي رسيد
.قرارداد تركمانچاي و اعطاي كاپيتولاسيون به روس ها و تعيين تعرفة بسيار ناچيز پنج
درصدي براي كالاي وارداتي روسيه به ايران، كه بسيار پايين تر از حقوق گمركي سازمان
تعرفه و تجارت جهاني
(گات) بود، فرصتي استثنايي براي ورود سي لآساي كالاهاي روسيو تسخير بازار ايران فراهم آورد
. چنان كه روس ها در اواخر دوران قاجار نزديك به نوددرصد تجارت ايران را در اختيار داشتند
. آن ها همچنين با اعطاي وام رفت ه رفته بخشعمده اي از عناصر بانفوذ كشور، در سطح ملي و محلي، را به خود وابسته ساختند
.كسب امتيازاتي چون كاپيتولاسيون و رقابت براي امتيازات تجاري و ديپلماتيك موجب
ايجاد كنسو لگري هاي مختلف در نقاط گوناگون كشور شد
. اگر در 1800 ايران از داير ةاقتصاد جهاني بيرون بود، در
1900 در مسير ادغام با اقتصاد جهاني قرار گرفت ؛ البتهقاجار ها كوشيدند با مجموعة اقداماتي دامنة نفوذ و سيطرة غرب را محدود كنند، اما كاهش
درآمدهاي دولت و افزايش هزينه ها باعث تورم و كسري شديد بودجه شد و حكومت را
واداشت تا، علاوه بر افزايش ماليات ها و اجاره و فروش مناصب دولتي و به مزايده گذاش تن
www.SID.ir
Archive of SID
عليرضا ملائي تواني
151تحقيقات
آ